یادداشت بهارفلاح🌺⭐
1404/5/23

🔴📖کتاب در 3جلد نوشته دانته آلگیری نویسندهی ایتالیایی تبار🇮🇹 یه سفرمعنوی رو به صورت اول شخص اززبان خودش برای خواننده روایت میکنه،سفری که ۲۴ساعت طول کشیده به راهنمایی ویرژیل این کتاب یک شاهکاره ادبیه کاش زبان ایتالیایی بلد بودیم اون رو به نظم وزبان اصلی میخوندیم یکی از نکات جالب که توی مقدمهی خیلی خوب آقای شفا به اون اشاره کرده تقدس عدد سه برای نویسنده است کل کمدی الهی به سه کتاب تقسیم شده که هر کدام ۳۳ فصل دارن واینکه فصلها رو به واحدهای ۳ سطری تقسیم کرده. احتمالا منشا این علاقه به عدد ۳ به مفهوم الهیاتی تثلیث مسیحی اشاره داره.(دانته مسیحی به شدت متعصبی بوده) واما شروع و خلاصه کتاب دوزخ اولین جلد: اول این رو بگم که دوزخ رو به صورت مخروطی برعکس که ۹طبقه داره (ما میگیم ۷طبقه)طبقه آخر به مرکز رمین میرسه اینکه از نظر ما دوزخ فقط آتش عذابه اونجا در روایت دانته اینطور نیست طبقاتی هستن که عذاب افراد گنهکار تا گردن توی زمین پراز یخ مدفون شدن! 🔶ابتدای سرود اول دانته در جنگل گم میشه وبعد از یک شب شگفت انگیز، در بالای تپه ای بیدار میشه و در اونجابا سه حیوان خطرناک مواجه میشود (شیر، پلنگ و گرگ )او میترسه و شروع به دویدن میکنه.درجنگل تاریک گم شده واما در راه ورژیل رو پیدا میکنه که قول میده نجاتش بده اما قبلش مجبورن از جهنم، برزخ و بهشت بگذرند. دانته و ورژیل جلوی درهای جهنم میرسن و دانته تابلویی رو مشاهده میکنند که روی آن نوشته شده بود: ” کسانی که وارد میشوند از امید دست بکشند”💔. اونها هنوز وارد نشدن اند، اما فریادهای وحشتناک، نفرین و گریه رو میشنون 🔷جمعیت زیادی از روحها رو میبینن که وحشت زده بر روی رودخانه میرن. اونها نماد کسانی بودنکه تنبل بودن و فقط در زندگی به خود فکر میکردن حالا اونها مجبور به دویدن شدن دانته و ورژیل بعدش به رودخانه آکرون رسیدند، جایی که ارواح بدبخت منتظر بودن توسط شارون، کشتی ران، به طرف دیگر منتقل بشن. با دیدن دانته که زنده بود، شارون نپذیرفت که او را به طرف دیگر ببره. ورژیل اون رو به ارامش دعوت میکنه ومیگه که ورود دانته به خواست خداست. زمین شروع به لرزیدن میکنه و دانته غش میکنه. اما در طرف دیگر، در اولین حلقه جهنم، بیدارمیشه 🔶حلقه اول که وسیعترین حلقه دوزخ هم هست. کسانی بودن که قبل از مسیح زندگی میکردن و تعمید داده نشده بودن!اونها رنج نمیکشیدن اما میخواستن به رحمت خدا برسن. دانته در حلقه اول با هومر، اووید، هوراس، سزار، سقراط، ارسطو ملاقات میکنه. 🔷در حلقه دوم اونها مینوس را دیدن، نیمیانسان و نیمیجانور. اون نگهبانی بوده که به اعترافات همگان گوش میده و اونهارو به حلقه خودشون میفرسته. دانته به حلقه دوم میره عاشقان گناهکار را ملاقات میکنه همه ارواح این قسمت از جهنم با بادی بی پایانی عذاب میکشیدن.(عشق های ممنوعه ونامشروع) دانته کلئوپاترا، پاریس و دیگر عاشقان اسطوره ای رو میبینه، همچنین با پائولو و فرانچسکا ملاقات نیکنه که توسط برادرش پائولوس کشته شدند(توضیح تمام اسامی در پاورقی های جامع وکامل هستن) و داستانشان رو گوش میده. دانته به حدی تحت تأثیراون داستان قرارمیگیره که دوباره از حال میره 🔶وقتی از خواب بیدار میشه، در ورودی حلقه سوم جهنمه، جایی که گناهکاران یک عمر رو در گل و لجن میگذرونن. پرخورها و مشروب خورها اینجا بودن و سربروس، سگی سه سر از اونها نگهبانی و از هم جدا میکردشون 🔷حلقه چهارم قبلاً توسط افلاطون محافظت میشده(ویرژیل قبلا یکبار دیگه اومده این مسیر رو وبه دانته میگه) وحالا توسط یک جانور محافظت میشه بیشترین تعداد گناهکاران اینجا بودن. خسیسها در یک طرف و در طرف دیگه ولخرجها بودن(دوگروه متضاد ولی دریک جای جهنم). اونها هر روز سنگی رو به سمت مرکز جهنم هل میدن وبعد با هم برخورد میکردن دعوا میکردن و از همون راه برمیگشتن 🔶در حلقه پنجم رودخانه ی استیکس وجود داره و در عمقش تنبلها خفه میشن و افراد عصبانی در گل و لای در حال نبرد بودن. وقتی به حلقه ششم میرسند، نگهبانان نمیخواهن دانته را راه بدن(متوجه اینکه نمرده میشن)، حتی وقتی ورژیل وضعیت رو توضیح میده . درنهایت فرشته ای ظاهر میشه و در رو برای اونها باز میکنه وقتی که اونها وارد میشن، تعداد زیادی گورهای باز رودیدن که جایگاه بدعت گذارانی بودن که به جاودانگی روح اعتقاد نداشتن. در حالی که بوی وحشتناکی رو تنفس میکنن، شاعران به حلقه هفتم رفتن. مینوتور در ورودی مونده و حلقه از سه قسمت ساخته شده . در اولین قسمت افرادی بودند که علیه اطرافیان خود خشونت کرده بودن؛ اونها در رودخانه خون جوشان فلگسان عذاب میدیدن. 🔷در قسمت بعدی افرادی بودند که خودکشی کردن و به درختانی دارای احساسات انسانی و درختچهها تبدیل شده بودن.اونها توسط هارپی (هر یک از موجودات کثیف و حریص که سر و بدن زن و بال و پاهای پرندگان را داشتن) عذاب میکشیدن. شاعران به قسمت سوم میرن و افرادی رو دیدن که خلاف قوانین خدا و طبیعت کاری انجام دادن. اونها از باران دانههای برف سوزان عذاب میکشن. 🔶حلقه هشتم به ده خندق تقسیم میشه دراولین لونها واسطههای کار بد و اغوا کنندگان رو با شلاق عذاب میدن. در گودال دوم، چاپلوسانی بودن که در مدفوع انسان غوطه ور بودن. در گودال سوم سیمونیستها (خرید و فروش مناصب و مشاغل مذهبی) بودن که در حالی که روی سوراخها از بالا به پایین آویزاان بودند و پاهایشان در آتش بود. چهارمین گودال برای پیشگوها و فالگیرها ساخته شده بود که سرشان به عقب برگشته بود. پنجمین گودال شامل گناهکاران اختلاسگر بود که توسط شیاطین کشته میشدن. در ششمی منافقین لباس سربی بر تن داشتن. در هفتمی دزدانی رو میبینن که دستاشون قطع شده بود. دانته در گودال هشتم، مشاوران شیطانی رو میبینه که بین شعلههای آتش حرکت میکردن. در نهمی، شیاطین به افرادی صدمه میزدند که باعث نزاع بین افراد هم خون و مذهب میشدن. در دهمی افراد متقلبی بودن که از بیماریهای وحشتناکی رنج میبردن. 🔷 سرانجام به آخرین حلقه جهنم میرسن . بزرگترین گناهکاران اونجا هستن اونها خائنینن گناهکارانی که به کشور یا خانواده خود خیانت کردن در رودخانه یخ زده کوسیتوس گیر کرده بودن. در پایین اونها لوسیفر رودیدن که سه چهره داشت: قرمز، زرد و مشکی. سه دهان او در حال جویدن سه تا از بزرگترین خیانتکاران یهودا، بروتوس و کاسیوس بودن. پایینترین قسمت مخصوص شیطان که سر یهودا در دهنش هست. ✍️🪄چند نکته درمورد کتاب بگم شایدبرای بعضی از دوستان خسته کننده باشه یا بعضی قسمتهاش گنگ باشه(برای خودم به شخصه بسیار جذاب بود با وجود همهی تعصبی که نویسنده در روایت کردن داشت با حوصله تمام سرودها ومقدمه و پاورقی ها وارجاعات رو مطالعه کردم) خب چون ارجاعات زیادی به سیاستِ اون زمان،کتابهای مقدس، ادبیات کلاسیک و الهیات قرون وسطایی وجود داره. و همچنین توی این کتاب نمادگرایی های زیادی صورت گرفته واینکه بهتره از قبل شناختی از میتولوژی یونان داشته باشیم وهمچنین مطالعهی کتاب انهاید ویرژیل قبل از خوندن کمدیالهی توصیه میشه.مطالعه کامل مقدمه ومرور زندگینامه دانته هم توصیه میشه ✔️امتیاز کامل ندادن هم به خاطر تعصبات وپیش داوری بیش از حد نویسنده است ✔️تصویر نقاشی نقشه جهنم اثر بوتیچلی یکی از نود و دو طرح موجوده که در اصل در نسخه خطی مصور کمدی الهی دانته به سفارش لورنزو دی پیرفرانسسکو د مدیچی گنجانده شده
(0/1000)
نظرات
1404/5/23
روزگار سربازی خیلی دوست داشتم بخونم اینکتاب رو! ولی دستی به تفنگ و دستی به فشنگ، اگر کتابی این شکلی میزدم زیر بغل، احتمالا خودم این مسیر باید تا ته میرفتم!😅
1
3
کیمیا مرادی
1404/5/23
3