یادداشت نعیمک

نعیمک

نعیمک

7 روز پیش

کمدی الهی: دوزخ
        شاید اول با یک پیش‌فرض باید شروع کنم. اگر به دین و مسائل این‌چنینی علاقه نداشته باشیم این کتاب گیرا و جذاب خواهد بود؟ بله. حتماً برای کسانی که با مسائل دینی مخصوصاً حوزۀ مسیحیت سروکار دارند خواندن «کمدی الهی» جذابیت بیشتری دارد. شاید برای دوران ما که دین دیگر نمود «شخصی» ندارد خواندن عذاب‌ها و ماجرای سفر به دوزخ مسخره به نظر برسد اما  این تنها جنبۀ کتاب نیست. بسیاری از ماجراهای کتاب از اسطوره‌های یونانی برداشته شده. 
زبان دانته بسیار قوی است و با اینکه سالیان درازی فاصله با او داریم هنوز جمله‌ها و دقت او در انتخاب روایت مثال‌زدنی و آموختنی است. یکی از جذابیت‌های کتاب توصیفات دانته است. کاری که شاید بتوانم مقایسه با نظامی در شعر کنم. یعنی انتخاب زبانی تمثیلی مثلاً برای گفتن ساعت یا صحنه‌ای که پیش رویش هست و ما کمتر در ادبیات امروزی آن را می‌بینیم چون شاید دمده یا مسخره به نظر برسد. حتی در شعر امروز هم توصیفات شاعرانه کمتر استفاده می‌شود. مسئلۀ بعدی هوشمندی او در انتخاب عذاب‌ها است. دوزخ او بی‌نهایت جذاب است. درست که برخی از عذاب‌ها را از کتاب‌ مقدس و اسطوره‌ها گرفته اما این هم‌نشینی خیلی تمیز و زیبا کنار هم آمده و حس درد و رنجی که آدم‌ها در آن هستند را کاملاً حس می‌کنی. به طور مثال یکی از بدترین عذاب‌ها در دوزخ «سرما» و این اصلاً چیزی نیست که من در ذهن داشتم و وقتی در این مسیر جلو می‌روی دلت می‌سوزد و شاید با خودت بگویی ای کاش همان آتش را استفاده می‌کرد. 

هر فصل کتاب بسیار کوتاه است و در این مسیر ویرژیل شاعر دیگری دانته را راهنمایی می‌کند و این همراهی یکی دیگر از نقاط عطف داستان است. بدون حضور ویرژیل احتمالاً شبیه قصه‌ای غیرواقعی می‌شد اما انگار حضور او دوزخ را حقیقی می‌کند. روایت‌ها و دیالوگ‌هایی که می‌گوید. هشدارهایی که به دانته می‌دهد و موارد ریز و درشت دیگری دوزخ را شبیه یک روایت حقیقی می‌کند. دانته بسیاری از شخصیت‌های حقیقی زمان خودش را هم در این داستان وارد می‌کند. فکر نمی‌کنم در روزگار ما بشود چنین کرد یا شاید باید سال‌ها بگذرد تا مسخره به نظر نرسد. دانته با انتخاب این آدم‌ها بسیار به اوضاع زمانۀ خودش می‌تازد و نمی‌دانم در آن زمان چقدر رنج دیده؟ یا آیا از منظر کلیسا بایکوت شده یا نه؟ چون ریز و درشت بهشان تکه می‌اندازد. 
یکی از نقاط عطف کتاب نقاشی‌های دوره است. فکر می‌کنم بدون دوره «کمدی الهی» چیز دیگری می‌شد. اینکه تصویرگری معاصر بتواند چنین چیره‌دستانه فضای قصه را تصویر کند اتفاقی شبیه معجزه است. و دربارۀ ترجمه:
من روی «طاقچه» ترجمۀ میرعباسی را دیدم که توضیحات کمی داشت. ترجمۀ دیگری از انتشارات بنگاه نشر پارسه است که به دلیل سلفون‌پیچ‌ بودن هیچ‌وقت نتوانستم از نزدیک بخوانم و در نهایت به نسخۀ شفا رجوع کردم. او مقدمۀ بسیار زیبایی برای کتاب نوشته و اول هر فصل توضیح کوتاهی از اتفاقات داده به دلیل موجز بودن هر فصل خیلی به درک ما کمک می‌کند و توضیحات او یکی از بهترین شکلِ توضیحاتی است که در پانویس دیدم. مثلاً ننوشته رم شهری در ایتالیا. خب، چنین توضیحی هیچ کمکی به ما نمی‌کند. بلکه خیلی ریز هر شخصیت و ماجرا و روایت را توضیح داده و حتی اینکه دانته از چه منبعی برای خلق و جلو بردن روایت استفاده کرده و نسخۀ پیشنهادی من همین روایت شفا است. به دلیل اینکه امیرکبیر مصادره شده من نسخۀ این سال‌ها را نخریدم و روی پی‌دی‌اف خواندم. امیدوارم آقای جعفری راضی باشند.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.