لیست‌های کتاب

مردم مشوشپشت فرودگاهکمی دیرتر

۱۴۰۳

42 کتاب

در ۱۴۰۳ ‌‌‌ ‌ ‌ یادداشت‌ها: (۱) خط داستانی‌ش جالب بود (۵) ابولمشاغل و ابن مشغله کتاب انگیزه بخشی می‌تونن باشن (۱۰، ۱۱، ۱۲) یک مجموعه خوب برای نمونه برداری از داستانی که من می‌خوام (۱۸) طنز ظریفی که توی توصیفاتش هست رو دوست دارم (۱۹) باید بعد از خوندن "داستان" به عنوان نمونه بررسی کنمش (۲۳) جالب و احتمالا آموزنده (۲۶) و (۲۷) شخصیت ‌های جذاب و خاکستری و تعلیق‌های که با نصفه گذاشتن صحنه‌ها ایجاد می‌شد و کدهایی برای هر شخصیت فارغ از نام. داستان‌/شخصیت‌ های موازی یا نه در هم تنیده. (۲۸) چند پاراگراف. موقعیت طنز. (۳۰) تخیل. غافلگیری. کمیک. (۳۱) داستانی در اندیشه‌ها و یا برعکس. (۳۲ و ۳۳) مختصر و بسیار مفید. (۳۴) تکنیک موش و شیشه _ پرنده به پرنده یا همون خوردن فیل! (۴۰) از نظر بررسی صحنه‌هاش و تغییر بار ارزش‌هاش خوبه، نیست؟ (۴۱) خیلی خوب می‌شه اگه در حوزه علوم انسانی و یا کارهای فرهنگی هم همچین کتابی باشه. تصمیمات سال جدید: ۱. تا الان فقط ۱۷ درصد کتابهای امسال غیرداستانی بوده، خوبه که سال بعد به ۳۵ درصد برسه. ۲. سعی کنم توی سال جدید بیشترِ کتابهای خواهم خواند رو بخونم حداقل ۱۵ تاشون رو بخونم. (بهتره این ۱۵ تا از غیرداستانی‌ها باشه، همون جریان قورباغه‌ات رو اول قورت بده و اینها...)

7

دایی جان ناپلئونشلوارهای وصله دارآبنبات هل دار

خواندن برای خندیدن

3 کتاب

آن‌قدر بعضی ها ژست های عجیب و غریبی با کتاب گرفته اند آدم شرم می کند کارکرد خواندن را برای خندیدن_و نه حتی لذت ادبی_ معرفی کند. ولی واقعیت آنست که برای همه کتاب هست و حتی داش‌مشدی‌ ها هم می توانند کتاب دست بگیرند. ادعای من هنوز معلق مانده، پس شواهدم را رو می کنم. ۱.دایی جان ناپلئون: این کتاب را دست می گیرید و کمی دیرتر از کتاب های دیگر زمین می گذارید، طنز معاصر ایرانی است دیگر. ماجرای زندگی معمولیِ ایرانی که پر از ادم هایی است که هر کدام از زاویه‌ای کج و کوله شده‌اند. نوعی حماقت طنازانه توی جلد هر نقشی فرورفته و رسوخ کرده و فرسنگ ها با تصور پیش فرض و عادی اش فاصله گرفته، و طنز هم باید همین کار را بکند. یعنی اگر شخصیت مادری داشته باشیم، یا دایی، یا پسر مجرد، یا مثلا اگر عروسی بپاست یا عزا، حماقتی_البته طنازانه_ توی نهاد هر کدام نفوذ کرده و حسابی تولید طنز می کند. روزگار داستان، به قبل از حضور تکنولوژی های ارتباطی بر می گردد و در چنین جهانی، آدم ها خیلی خیلی با هم حرف می زدند و حتی وراجی می کردند_گاهی سر و صدای گفتگوها تو گوشتان می پیچد_ و همه‌گی توی خانه و محیط خانواده_آن هم از نوع ایرانی دهه بیستی اش_دور هم‌اند. ۲.شلوار های وصله دار: امروز هم طنز ایرانی داریم. «کنگر زه‌تاب» مثال بارز طنز سالهای اخیر ماست. اما خب چیزهای زیادی دیگر در دسترس نیستند و تکرارشان برای ما ممکن نیست. باید به گذشته راهی باز کنیم تا بدانیم چگونه بوده اند. شلوار های وصله دار، جمعِ تجربه های ناب بسیاری از روزگار و زندگی قدیمی‌هاست. که چگونه حرف می زدند، چگونه بچه هایی، چگونه پیرمردهایی، یا خیلی نایاب تر، چگونه لات هایی، چگونه شرور هایی(البته دور از جان شما)، و کیف می کنید و می خندید، خنده این بار نه از حماقت آن سوژه ها، بلکه از صدق و صفا و روراستی ان قدیمی ها با همه مشخصاتشان. رگه هایی جدی از عبرت‌آموزی و پند از زندگی بزرگترها هم توی این کتاب هست که باید ان را دریابید. ۳.ابنبات هل دار: این یکی هم توی این لیست اگر نباشد نمی شود. از همه تازه تر نوشته شده ولی انصافا خاطره گذشته را تبدیل به تجربۀ حال می کند. نکته خاص این کتاب اینکه ابنبات حواسش به جامعه ایرانی بعد از انقلاب و درگیری هایش، جنگ و کوپن و حال و هوای مردم هم هست.

4