یادداشت‌های آروشا دهقان (334)

آروشا دهقان

20 ساعت پیش

برآمدن اشکانیان؛ تلاقی یونانی‌مآبی با تاریخ ایران و آسیای میانه
          کتابی بسیار خوب که ناشر نیمه‌محترم حکم به سلاخی اون داده!
نمی‌دونم به اولبریخت عزیز نمره بدم یا به ترجمه‌ی نشر ماهی با این وضعیت اسفناک؛ البته نه این که محمدابراهیم محجوب ناگویا ترجمه کرده باشه اما کتاب سلاخی شده، حالا یا به اختیار ناشر و یا به سلیقه‌ی مترجم. برای همین به سه ستاره بسنده می‌کنم.
نسخه‌ی اصلی این کتاب حدود 100 صفحه کتابنامه داره که برای هر پژوهشگر تاریخ بسیار مفید و البته ضروریه. خود کتاب هم یک بحث تخصصی درباره‌ی دوره‌ی آغازین اشکانی‌هاست، مطلب عمومی نیست که به درد هر کسی بخوره و شاید حتی حوصله‌ی مخاطب عام رو هم سر ببره.
با این حساب نمی‌دونم ماهی و محجوب چه فکری کردند که هرچی پانوشت و ارجاع بوده از دم حذف کردند!
محتوای کتاب عالیه، ترجمه روانه اما به درد نمی‌خوره، نه به درد مخاطب عام و نه به درد مخاطب متخصص.
خلاصه که اگر می‌خواید از برآمدن اشکانیان بخونید نسخه‌ی انگلیسی رو پیشنهاد می‌کنم.
اگر هم خوندن به زبان انگلیسی براتون سخته اما دوست دارید از اشکانیان بیشتر بدونید کتاب ولسکی رو بخونید که نشر ققنوس مدت‌ها پیش چاپ کرده.
        

29

Autobiography of Anthony Trollope
پرده‌ی اول
          پرده‌ی اول:
یک زمانی، در عنفوان نوجوانی شوق ادبیات انگلستان و دیکنزخوانی به سرم افتاده بود. آن وقت‌ها همه‌جا را به دنبال کتابی شبیه به داستان دو شهر، سرود کریسمس و دیوید کاپرفیلد زیر و رو می‌کردم تا این که یکی از آن از خدا باخبرهای کتاب خوانده گفت:
"انگلیسیت خوبه؟"
"بدک نیست!"
" از ترولوپ بخون."
و این اولین مواجهه‌ی من با نویسنده‌ای بود که احتمالا خیلی‌هایمان حتی اسمش را هم نشنیده‌ایم اما اگر نگوییم بیشتر، دست‌کم می‌توان گفت که چیزی کم از دیکنز دوست‌داشتنی ندارد. نمی‌دانم ترولوپ چرا اینقدر مورد کم لطفی ناشران و مترجمان ایرانی است که بعد از این همه سال هنوز هم حتی یکی از داستان‌هایش ترجمه نشده است!

پرده‌ی دوم:
چند هفته‌ی پیش در یکی از همان کتاب‌فروشی‌های محبوبم، همان‌هایی که تا سقف کتاب چیده‌اند، لوازم تحریر نمی‌فروشند و از اداهای این روزهای کتاب‌فروشی‌ها دورند، همان‌ها که متصدیشان یک پیرمرد است که انگار از دل کتاب‌ها بیرون آمده، دنبال یک زندگینامه‌ی درست و حسابی می‌گشتم برای هدیه دادن به کسی که فکر می‌کردم زندگی‌نامه خواندن را دوست دارد.
میان قفسه‌های خاک خورده، یک گوشه‌ی دنج، یک کتاب که قدش هم از دیگران کوتاه‌تر بود انگار سوتی زد و نگاهم را به طرف خودش کشید. خیره‌اش ماندم: "زندگی من، آنتونی ترالاپ"
معلوم بود از همان سال نودونه که چاپ شده همانجا خاک می‌خورد و کسی سراغش نیامده. حق هم داشتند البته. آخر کسی ترولوپ را نمی‌شناسد که بخواهد زندگی‌نامه‌اش را بخواند. این فرزند تنهایی که این همه سال آن گوشه منتظر مانده بود را بغل کردم و بوسیدم و به او قول دادم که پیش آدم کتابخوانی خواهد رفت.

پرده‌ی سوم:
ترجمه‌ی فارسی نشر علمی و فرهنگی را که هدیه دادم اما فکر خواندن زندگینامه‌ی ترولوپ دست از سرم برنداشت. چند روز پیشتر نسخه‌ی انگلیسی را دانلود کردم. بوسیدن نداشت اما دوستش داشتم!

پرده‌ی چهارم: درباره‌ی ترولوپ
آنتونی ترولوپ کارگر پست انگلستان بود. از آن‌هایی نبود که خیلی زود فهمیده باشد استعداد نویسندگی دارد. اولین بار در چهل سالگی قلم به دست گرفت و 67 سال هم بیشتر عمر نکرد با این وجود یکی از بزرگ‎‌ترین نویسندگان جهان است. "بارست شایر" او نخستین سری داستان‌های دنباله‌دار ادبیات انگلستان است. 
پیشنهاد من هم، مثل آن ناجی کتابخوان، این است که اگر انگلیسیتان خوب است، "بارست شایر" را بخوانید.
این کتاب را هم که حتما بخوانید، حتی اگر انگلیستان خوب نیست.
        

3

کلیدر؛ جلد اول و دوم
          « در بستر جوی آیا خون روان نیست؟»

جلد یک کلیدر یک داستان نیمه عاشقانه است. قراره شما رو با شخصیت‌ها و احساسشون آشنا کنه. قراره ببردتون به کلیدر و سبزوار و دوری در خراسان بزنید تا با فضا آشنا بشید. بوی نان یک زندگی روستایی رو حس کنید و خشکسالی رو در آغوش بگیرید.
داستان جلد دوم از جلد یک مردانه‌تره!
نه این که جنسیتی باشه اما تقریبا در همه‌ی کتاب مردها نشستند دور هم و صحبت می‌کنند.
توصیفات از جلد یک قوی‌تره و همین‌طور پایان‌بندی کتاب که شما رو مشتاق می‌کنه به بی‌درنگ باز کردن و خواندن جلد بعدی. 


سخنی درباره‌ی کلیدر خوانی:
بعید است ندانید که کلیدر رمانی چند هزار صفحه‌ای است که سبکش به داستان‌های کلاسیک همچون سمک عیار شباهت بیشتری دارد تا آتش بدون دود. کلیدر سرشار است از توصیف و گفت‌وگو.
همین هم نقطه‌ی قوت کلیدر است و هم نقطه‌ی ضعفش.
اگر حوصله‌ی خواندن داشته باشید، اگر دوست دارید خشکسالی را لمس و بوی نم باران پس از یک سال بی‌مهر را حس کنید، اگر می‌خواهید در چشم و گوش و زبان و یکایک حرکات تن شخصیت‌ها بنشینید و همراه احساسشان شوید، کلیدر بهترین انتخاب است اما اگر به دنبال داستانی می‌گردید که زود و سرراست شما را به مقصد برساند اصلا سرغش نروید.
کلیدر از آن‌هایی نیست که بشود بی‌حوصله و سرسری خواند!
کلیدر را باید در آغوش کشید، بویید و بوسید و درک کرد.
        

36

وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین
          «داستانی با طنز تلخ درباره‌ی خاطرات یک فلسطینی که پس از کوچ هم‌میهنانش تحت تابعیت اسرائیل مونده»
ترجمه‌ی خوبی داشت و پاورقی‌هاش هم خیلی به فهم بستر داستان و طنز واژگانیش کمک می‌کرد، هر چند قطعا خوندنش به زبان عربی جالب‌تره. دو ترجمه رو مقایسه کردم (البته نه خیلی دقیق و فنی و با متن اصلی هم تطبیق ندادم) ولی این ترجمه که نشر نون درآورده بیشتر به دلم نشست؛ حتی از روی عنوان!
اوایل کتاب ممکنه روایت کمی براتون گنگ باشه اما هرچی جلوتر بره بیشتر وارد داستان میشید و می‌فهمید که چه خبره. البته آخر کتاب کمی ریتم حوادث تند شد که با توجه به وضعیت سعید قابل توجیهه ولی ترجیح می‌دادم اینطور نباشه. بعد از این ریتم تند، کتاب پایان‌بندی مناسبی داشت که هم غیرمنتظره بود و هم نبود. 
 اگر سبک داستان‌های عزیز نسین رو می‌پسندید احتمالا این کتاب هم براتون جذابه.
در مجموع؛ از این که سعید ابونحس خوشبدبین چند روزی در مترو همراهم بود خوشحالم. رنج سفر و فشار جمعیت رو کم کرد!🫠
        

8

روایت های خاندان رستم و تاریخ نگاری ایران
          نمی‌دونم چرا این کتاب به نام اصلیش ترجمه نشده ولی قطعا با هماهنگی خود خانم گازرانی بوده. راستش من نام اصلی رو بیشتر می‌پسندم. این نام اگرچه جنجالی‌تر و پرفروش‌تره اما کتاب واقعا روایت‌های خاندان رستم نیست. این کتاب درباره‌ی تاریخ‌نگاری سیستان و روایت ملی تاریخ ایران صحبت می‌کنه.
نگاه کتاب به مسئله‌ی روایت ملی و لایه‌های تاریخ رو دوست داشتم؛ هرچند که همه جا باهاش موافق نبودم. گاهی به نظرم رسید که نویسنده شواهد رو در خدمت هدف خودش تفسیر می‌کنه.
مثلا داستان رستم و سهراب رو بازتاب پدرکشی‌های شاخه‌ی سنتروک خاندان اشکانی می‌دونه که خب! رستم و سهراب پسرکشیه نه پدرکشی و هزاران پدرکشی دیگه هم در تاریخ هست. مثلا چرا شیرویه و خسروپرویز نه؟! 
کلا در جوامع کهن جنگ و درگیری چیز دور از ذهنی نبوده و برای هر موردی از این دست در روایت ملی میشه ده‌ها شاهد تاریخی آورد.
با وجود انتقادهام اما در مجموع کتاب رو دوست داشتم به خاطر شیوه‌ای که به تاریخ نگاه کرده. در واقع میشه گفت که گازرانی مثال‌های زیادی برای چیزی که احسان یارشاطر در بخش روایت ملی تاریخ ایران کمبریج گفته ارائه داده.
در نهایت، خوندن این کتاب رو توصیه می‌کنم اما باید حتما پیش‌زمینه داشته باشید. اگر با داستان‌هایی مثل برزونامه، گرشاسب‌نامه و... آشنا نیستید اول، فصل آخر کتاب رو بخونید که درباره‌ی هریک از این‌ها توضیح داده و بعد وارد متن بشید.
این کتاب ترجمه‌ی یک رساله‌ی دکتراست برای همین انتظار متن خیلی ساده و داستانگونه رو نداشته باشید.
        

20

کاساندان: تنها همسر کوروش کبیر طبق کتب مستند تاریخ
          داشتم تو طاقچه می‌چرخیدم که دیدم خیلی وقت پیش برای این کتاب یادداشت نوشتم. می‌خوام اینجا هم به اشتراک بذارمش.
هشدار: خواندن این کتاب موجب خراشیدن صورت و کندن مو است.👇🏻👇🏻
این کتاب بر طبق کدوم مستندات تاریخی نوشته شده که این همه اشتباه تاریخی داره؟؟
هارپاگ ایرانی بوده نه یونانی. اصلا در زمان مادها یونان و ایران پیوندی با هم نداشتن. اصلا این که مقامی مثل نخست وزیر، از کشور دشمن انتخاب بشه به اندازه‌ی کافی خنده دار هست.
فرناسپ ماد نبوده از بزرگان پارس بوده.
نام پدر آستیاگ، جمشید نیست. هووخشتره هست
ساخت تخت جمشید در زمان داریوش بزرگ (سومین شاه هخامنشی) آغاز شد. اما در کتاب گفته شده که در زمان پدر آستیاگ بوده: /
این‌ها فقط اشتباه‌های تاریخی فصل ١ هست. دیگه خودتون درباره‌ی بقیه ش داوری کنید.
میدونم که برای نوشتن رمان-تاریخ گاهی باید رخدادها رو با قلم متفاوتی نوشت و بهشون جنبه‌ی داستانی داد اما کاری که در این کتاب انجام شده، تغییر واقعیت‌های تاریخی هست که کمکی هم به فضای داستانی نمیکنه. امیدوارم نویسنده‌ی محترم توضیح قانع کننده‌ای درباره‌ی این تحریف تاریخ داشته باشن
        

17

ضحاک: تاریخ از دل اسطوره

24

The Last Empire of Iran
          این کتاب یکی از جدیدترین‌ها درباره‌ی تاریخ ساسانیه وهدفش بررسی کل تاریخ سلسله است، اما نکته‌ی قابل توجه درباره‌ی اون، که باعث میشه با دیگر کتاب‌های مربوط به ساسانیان متمایز باشه اینه که نقش شرق رو نادیده نمی‌گیره. جکسون بانر همزمان با در نظر گرفتن منابع سریانی، رومی و... به بررسی شواهد و یافته‌های سرزمین‌های شرقی، که روشنگر ارتباط شاهان ساسانی با اون مناطقه، می‌پردازه.
کتاب زیاده‌گویی نداره اما جامعه. دسته‌بندی و روش شناسیش فوق‌العاده است. هم مخاطب عام تاریخ رو خرسند می‌کنه و هم تاریخ‌پژوه متخصص رو. نظم و انسجام متن و دقت نویسنده تحسین برانگیزه.
در یک جمله: صدر جدول پیشنهادی برای مطالعه‌ی تاریخ ساسانی این کتابه.

پ.ن:
کاش در کنار کتاب‌های دکتر دریایی، که فوق‌العاده هستند، به این کتاب هم کمی توجه می‌شد و یک آدم باهمت ترجمه‌ش می‌کرد. حیفه واقعا!
البته نه با نشرهایی مثل فرزان‌روز یا ماهی که کتاب اولبریخت و آلتهایم رو نابود کردن و نه با ترجمه‌ی امثال خشیار بهاری که معلوم نیست چرا کتاب‌ها رو سلاخی می‌کنه!
        

12