یادداشتهای نرجس تسلیمیان (26)
1403/5/1
4.0
399
ایدهی کتاب بسیار بدیع و جذّاب است و نحوهی پرداخت به مساله بسیار عمیق و دقیق. مساله چیست؟ افسردگی افسردگیِ "نورا سید" که گمان میکند درخت پرشاخ و برگ و تنومند زندگیاش، از ریشه گندیده است، پس هر جوانهی نو نیز محکوم است به فنا. نورا در یک حادثهی خودخواسته قصد رفتن از دنیا را دارد ولی در اتفاقی عجیب توان آن را مییابد که به جای حرکتِ معمول در طولِ یک زندگی، بسیار بسیار زندگیهای موازیِ خودش را در امکانهای مختلف ببیند و حتی کم و بیش آنها را زندگی کند و انواع فراز و نشیبها را از سر بگذراند؛ و هرجا که احساس ناامیدی کرد برگردد سرجای اولش، به کتابخانهی نیمه شب. (بین مرگ و زندگی یه کتابخانه هست و توی اون کتابخانه قفسهها و کتابها بینهایتن. هر کتاب فرصت تجربهی یه زندگی تازهست، زندگیای که میتونستی داشته باشی. با خوندن هرکتاب میتونی ببینی اگه انتخابهای متفاوتی میکردی اوضاعت چطور پیش میرفت...) این رفت و برگشتها، این فراز و نشیبها، ترس و دلهرهها، عشق و تعلّقها، یک چیز جدید در نورا رویاند: "امید" امید به اینکه در همان زندگیِ فلاکتبار و ناامیدانهی خودش امکان کاشتن بینهایت دانه و برداشت بینهایت میوه دارد که گویی تازه چشمش به روی آنها باز شده است و خب زندگی شاید همین باشد... به نظر من بعضی از جملهها را بهتر و زیباتر میشد ترجمه یا حتی ویرایش کرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1402/11/12
4.2
54
شیرین و جذاب مثل همیشهی خانم غفارحدادی. این کتاب روایت سطحی و مختصر خانوادهای اهل غزه است، که به ناچار در اقصی نقاط دنیا ساکن هستند و سالی یکبار در لبنان گردهم میآیند و دیدار تازه میکنند. حاوی اطلاعات ارزشمند و البته جذاب و دانستنی از لبنان. به شدت منتظر کتاب اصلی که دلیل سفرشون بوده و براش مصاحبه میگرفتن، هستم✌️
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1402/5/21
4.2
31
تصویری واقعی از زندگی در راماللّه، با وجود حکومت نظامیهای سخت و ظالمانه، تحقیرها، کمبودها و ...از زاویهی دید یک پسر نوجوان علاقهاش به وطن و مقاومت برای نجاتِ آن؛ خشمش نسبت به ظلم و ظالمان، و ترکیب اینها با دنیای پر تلاطم نوجوانی فضای جذابی را برای کتاب ساخته. کتاب برای نواجوانان بسیار سالم و بیحاشیه است، البته که بستگی به میزان حساسیت خانواده دارد. درتوصیفات شخصیتها و حتی ظاهرشان جای کار بیشتری داشت.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1
1402/4/12
3.8
19
موضوع جذابی برای داستان انتخاب شده اما پرداخت آن را نپسندیدم. روایت این حجم از خشونت در یک کتاب، حقیقتا مشمئزکننده است و روان خواننده را آزرده میسازد. خودِ زلزله و جنگ و حملهی اتمی به اندازهی کافی تلخ هست، و در این میانه خرابکاریها و شکنجههای خلاقانهی انواع گروهکهای تازه متولد شده نیز اضافه میشود.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1402/3/25
سلطان جنگل چنان تحتتاثیر جو عمومی جنگل قرار گرفته که از گوشتخوار بودنِ خود احساس نارضایتی و سرخوردگی دارد! فرهنگ غالب را طوری تحت تاثیر قرار دادهاند که شیر درنده و قوی مثل یک موش خود را قایم میکند و منزوی میشود. بخاطر یک ویژگیِ فطری و ذاتیاش که با او خلق شده و طبیعیِ اوست. مخفیانه با دوستان گوشتخوارش جلسه برگزار میکنند تا راه حلی برای عیبِ "گوشتخوار بودن" پیدا کنند و پس از چندین بار آزمون و خطا، به این نتیجه میرسند که گوشتخوار بودن عیب نیست! بعضی حیوانات گیاه میخورند و بعضی گوشت! همینقدر ساده در نظر من این کتاب مقولهی اعتماد به نفس، پذیرش و استقلال فکری و عملی را میتواند تقویت کند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
4