بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت‌های پردیس (45)

 پردیس

1401/12/15

            این کتاب جنجال‌برانگیز، همان ابتدا خمیر شد. هیچ‌وقت به بازار نیامد، نویسنده‌اش را هم به دادگاه برد. 


در وهله‌ی اول، سیروس شمیسا «معلم» ادبیات است. «معلم» خواندن ایشان نه در کاستن از شأن ایشان است، بلکه با نگاهی است به تلاش‌هایی که طی این سال‌ها برای آموزش ادبیات و مدون کردن دروس دانشگاهی این رشته داشته‌اند. ایشان در آموختن به‌خوبی عمل می‌کنند و از کتاب‌هایی که به‌عنوان درسنامه برای رشته‌ی ادبیات تألیف کرده‌اند، می‌توان نکات بسیاری آموخت. کتاب‌های دانشگاهی‌اش  حاصل تلاشی است برای آموزش مجموعه‌ای از سنن ادبی، قواعد هنری و موارد فنی‌تری چون عروض و سبک‌شناسی که قصد دارند دانشجوی ادبیات را از سردرگمی برای خواندن منابع متعدد و گیر افتادن در گردابی چنان هایل، برهانند.
در قدم دوم، احتمالاً کنجکاو باشید که «شاهد» به چه معناست؟ و اینک دهخدا:
شاهد:  مرد نیکوروی و خوش صورت . ریدک . نکل . نوخط. نوجوان.
در ادبیات فارسی، واژه‌ی «شاهد» در بسیاری از جای‌ها برای «محبوب» و «معشوق» به کار رفته است. مثل آن بیت مشهور سعدی:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی / غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
  و اما شاهدبازی در ادبیات فارسی، که کتابی است ایستاده در میانه، در میانه‌ی کارهای پژوهشی و کارهای درسی شمیسا، بیش‌تر از آن‌که خوانده شده باشد، درباره‌اش حرف زده‌اند. این سرنوشت بعضی از کتاب‌هاست که کم‌تر خوانده می‌شوند و بیش‌تر پیرامونشان حاشیه می‌سازند و قصه می‌گویند. نویسنده در این کتاب، ابتدا نیم‌نگاهی به عشق داشته و آن چیزی که در سنت‌ها، به‌ویژه سنت یونانی که جهان اسلام بسیار متأثر از آن است، «عشق» می‌خواندندش. خواهیم دید که اساساً این مفهوم  با چیزی که ما در  قرن‌های بیستم و بیست‌ویکم مراد می‌کنیم، مطابق نیست. رویکرد شمیسا در ادامه مبنای تاریخی دارد و از دوره‌ی غزنوی آغاز می‌کند و در این بین به رسوم و رویدادهای خاص که در هر دوره‌ حول این موضوع ایجاد شده است می‌رسد، مکث می‌کند. با بررسی شاعران و فضای ادبیات عاشقانه‌ی آن دوره در هر بخش می‌کوشد شمایی از تصویر معشوق و بازنمایی عشق در شعر آن دوران به دست دهد و در این مسیر، البته بسیاری از تصورات ذهنی افراد را به هم می‌ریزد. پس از خواندنی با درنگ و نگرشی انتقادی به این کتاب، پیشنهاد می‌کنم به سراغ بخش اول کتاب «هفتاد سال عاشقانه» از محمد مختاری فقید بروید.
          
 پردیس

1401/12/07

            اگر بخواهم درباره‌ی تاریخ مطالعه‌ی این دفتر شعر کوچک و عجیب بنویسم، باید از ماه‌ها در کنار گرفتنش بگویم. به عادت مألوف نسیان ناخواستنی‌ام، یادم نمی‌آید کجا بود که گرفتمش. داد به دستم و شروع کردیم به خواندنش. ترم سوم کارشناسی. سرمای هزار و سیصد و نود و چند. هنوز شکاف‌های غیرقابل‌برگشت‌ اجتماعی به وجود نیامده بود، چنانکه می‌بینیم. مفتون بودم و هر صبح با انرژی بسیار بیدار می‌شدم، تمام روز با مرثیه‌های دوئینوی ریلکه در کوله‌پشتی‌ام داشتمش و از دانشکده تا انقلاب، از باغ فردوس تا هر جا که پایمان می‌کشید و زمان تن نمی‌زد، با من بود و تکه تکه می‌خواندم، فرو می‌رفتم و نه، دیگر نمی‌توانستم، کتاب را می‌بستم. مزه‌اش مثل انگور سیاه یاقوتی زیر زبانم است. شعرهایی که بندهایی میانشان آمده بود، سطرهای کوتاه و گاه یک بند بلند. شعرها را با برف به یاد می‌آورم، و با سبد میوه، چنانکه خود احمدرضا احمدی می‌خواست به یاد آورده شوند. آخرین تصویرم از این کتاب، پیش از تمام شدن آن روزهای خوش و طلایی، آن است که روی زانوهایم بود و نمی‌توانستم بازش کنم بخوانم، درحالی‌که در آستانه‌ی مسجد جامع عباسی میدان نقش جهان اصفهان، یحتمل در سرما، روی آن سنگ‌های مرمر همیشه پذیرا، نشسته بودم.
          
 پردیس

1401/08/05

            مرثیه، در اصطلاح ادبی، شعری است که در سوگ و وصف کسی سروده می‌شود. بیش از کسان دیگر، مرثیه‌‌ی سعدی در رثای واپسین خلیفه‌ی عباسی، مرثیه‌ی خاقانی و مرثیه‌ی حافظ هر دو سوگ فرزند و مرثیه‌ی رودکی در سوگ شهید بلخی در پهنه‌ی ادبیات فارسی شهره‌اند و می‌درخشند. و اما ویژگی این دفتر آن است که به پدیده‌ای مهم در تاریخ ادبیات فارسی پرداخته و هم‌چون دفتر یازدهم، نمونه‌ی غزل فارسی، کوشیده است سیر مرثیه‌گویی و انواع آن را در این تاریخ پی گرفته و نشان دهد. این دفتر، از بهترین گزیده‌های این مجموعه است؛ با مقدمه‌ای مختصر در تاریخ مرثیه‌گویی به قلم ابوالقاسم رادفر، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات، که هم مخاطب عام را با مرثیه و مرثیه‌سرایی آشنا می‌کند و هم مخاطب حرفه‌ای ادبیات را کار ‌آید. ترتیبِ کارِ ادامه‌یِ کتاب بدین شرح است که از رودکیِ آدم‌الشّعرا تا واپسین سراینده‌ی کلاسیک شعر فارسی، ملک‌الشّعرای بهار، نمونه‌هایی چند از مراثی، به ترتیبِ تاریخیِ شاعران، آورده شده و طبق روال این مجموعه توضیحات و حواشی مورد نیاز به آن افزوده شده است. هم‌چنین پیش از رسیدن به مرثیه‌ی هر شاعر، در شناسان او چند سطری از منابع مرسوم ادبیات کهن ذکر شده که برای مخاطبان راهگشاست.
          
 پردیس

1401/07/21

            دکتر زهرا کیا، پژوهشگر و استاد ادبیات، نویسنده، مترجم و فعال در عرصه‌ی مسائل زنان بود. از شاگردان نسل اول دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران که رساله‌ی دکتری خود را زیر نظر ملک‌الشعرای بهار به‌انجام رساند. وی هم‌نین سال‌ها در همراهی با همسر خود، دکتر پرویز ناتل خانلری، مجله‌ی سخن را منتشر کرد.

در این کتاب، به اختصار توضیحی درباره‌ی غزل، این قالب شعری پر رمز و راز با تاریخچه‌ای جالب توجه که در ابتدا گویی تغزّل ابتدای قصاید بوده و بعدها در گذر قرن‌ها رفته‌رفته در هیئت قالبی مستقل درآمده، و تاریخچه‌ی پیدایش آن آورده و پس از آن شاهد نمونه‌هایی چند از غزل‌های غزل‌سرایان مشهور ادبیات فارسی خواهیم بود که ضمیمه‌ی آن توضیح کوتاهی است درباره‌ی چگونگی غزل‌سرایی آن شاعر و تأثیرش بر سیرِ تاریخِ غزلِ فارسی. این غزل‌سرایان از این قرارند: سنایی غزنوی، سیدحسن غزنوی، انوری ابیوردی، عطار نیشابوری، مولوی بلخی، سعدی شیرازی، امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، حسن دهلوی، سلمان ساوجی و حافظ شیرازی. طبیعی است که کتاب دربرگیرنده‌ی برخی از غزل‌سرایان متأخر نیست و در بررسیدنِ غزل‌هایی که انتخاب شده جانب اختصار را گرفته است؛ اما قطعاً برای آشنایی گذرا به‌ویژه برای افراد غیرتخصص در ادبیات یا نوجوانان بسیار مفید است.
          
 پردیس

1401/07/16

            دکتر محمد دبیرسیاقی که بیش از هفت دهه به فعالیت حرفه‌ای در حوزه‌ی زبان و ادبیات فارسی پرداخته است، در دهه‌ی شصت شمسی به تصحیح و توضیح دیوان عنصری بلخی همت گماشت و ازهمین‌رو شایسته‌ترین فرد برای برگزیدن اشعاری از زندگی او برای یک چکیده می‌نماید. عنصری که ملک‌الشعرای دربار محمود غزنوی بود، امروزه شاعری است مهجورمانده و کم‌تر خوانده‌شده است، با اشعار استادانه‌ی اغلب مدحی و وصفی. شاعری که بر معاصران و آیندگان خود تأثیر گذاشته و زبانی روان و مستحکم در شعر خود به کار بسته است. بهترین وصف را در مقدمه درباره‌ی او می‌خوانیم: «شاعری است سیراب-شده از سرچشمه¬ی حکمت، و سخنوری است نزدیک به مشربِ مردمِ چن و چرایی». دبیرسیاقی برخی از اشعار مشهورتر و روان‌تر را در این چکیده برگزیده، توضیحات نوشته و اگر لازم بوده بر شعر مقدمه‌ای از تحقیقات خود یا کتاب دیگری آورده؛ نمونه‌ی آن شرحی است شیرین که نظامی عروضی سمرقندی در کتاب چهارمقاله بر یکی از اشعار عنصری آورده است. گرچه کتاب کم‌حجم است، اما مقدمه و انتخاب‌های به‌جای دبیرسیاقی به شناخت عنصری، در یک نشست کوتاه، کمک شایانی می‌کند.
          
 پردیس

1401/07/11

            من اوایل نوجوانی بودم که این کتاب را خواندم. دلیلش هم پدربزرگ مادری‌ام بود که با حسرت خاصی از عادل بودن کریم خان زند، به‌عنوان جد بزرگش، صحبت می‌کرد. حس می‌کردم دارم دنبال تبارم از سوی مادر می‌گردم و برای همین با دقت خواندم. کتاب دربرگیرنده‌ی هر آن جزئیاتی است که می‌توان درباره‌ی خاندان زند، با مرکزیت قرار گرفتن کریم‌ خان از نظر زمانی، یافت. از رسوم و قواعدی که وضع کردند، تا چگونگی به قدرت رسیدن خودش و رقابت بازماندگانش برای بر جای او نشستن، و آوارگی‌های لطفعلی خان و این پایان غم‌انگیز.
 در طول کتاب مشخص می‌شودکریم خان آن‌چنان هم که می‌خواسته جا بیندازد، «وکیل الرعایا» نبوده، کارهایش را طبق همه‌ی شاهان پیش می‌برده ولی ایده‌ی تبلیغاتی بی‌نظیری برای خود داشته، و حیف که نمی‌داند ایده‌اش تا همین امروز هم کار کرده است؛ پس از سقوط نظام سلطنتی در ایران، نام تمام خیابان‌های که به هر شاهی در طول دوران اشاره داشت عوض شد، نام تمام مساجد هم، تنها خیابانی که هم‌چنان به اسم یک پادشاه است، خیابان کریم‌خان در تهران است. 
جناب عبدالحسین نوایی هم از آن دست پژوهشگرانی است که به کارهای ایشان می‌توان اعتماد کرد و از آن‌ها آموخت.
          
 پردیس

1401/06/19

            بچه که بودم، می‌رفتم در کتابخانه‌ی مادر و پدرم پناه می‌گرفتم و دنبال یک کتاب جالب بودم، در یک سرسرا که از محیط اصلی خانه جدا بود، در بعدازظهرهای بلند که باید می‌خوابیدم، ولی انرژی خورشیدی داشتم و خوابم نمی‌بُرد. 
بعد از مدتی زیر و رو کردن و کتاب‌ها و دفترهای یادداشت مادر و پدر را ورق زدن، یک بار این دایرة‌المعارف هنر را برداشتم که جلدش جذاب نبود البته، ولی هم هنر را خیلی قشنگ به نستعلیق نوشته بود و هم نام کسی که آن را نوشته بود و گردآورده بود _رویین پاکباز_ در نظرم سخت زیبا آمد. یک جایی، تقریباً میان کتاب، ورق‌هایی بود با جنسی میان کاغذ گلاسه، کاغذ مُهرخورده‌ی خطاطی و کاغذ عروسکی. ولی هیچ‌کدام نبود، جنس اعلای خاص دیگری داشت. با بهترین کیفیت چاپ و وسواس در نشستن رنگ‌ها به همان شکل و تُناژی که باید، نقاشی‌های بی‌نظیری روی این کاغذها چاپ شده بود که برای من دنیایی بود بس شگفت. از نقاشی‌های کلیسایی و مریمِ مادر و مسیحی که با دست و پای خونین از صلیب پایین می‌کشندش، تا آن مرد اروپایی با همسر باردارش که دست در دست هم رو کرده‌اند به روی نقاش و یک آینه‌ی کوژ پشت سرشان دارند، تا نقاشی لاشه‌ی گاو در سلاخ‌خانه و زنی در لباس سنتی توری، یا دختری که جلوی بار ایستاده، با شاخه‌های گل در پیش‌سینه‌اش. و البته یکی دو نقاشی ایرانی و آخرهاش، نقاشی‌های مدرن، مثلاً نقاشی ایجاد شکاف در بافتی نرم، یا نقاشی ازدحام کارمندان در ابتدای صبح، که به هیأت اشکالی هندسی درآمده بودند و از خودِ خودیِ‌شان دور دور بودند. خلاصه در آن بعدازظهرهای کودکی، چنان محو نقاشی‌ها می‌شدم و متأثر از این تصاویر، که وصفش نتوانم کنم. این تماشا تا سال‌ها ادامه داشت، تا نوجوانی من، که دیگر نوشته‌های دو سُتونه‌ی باقی کتاب برایم جذاب شده بود و آرام آرام می‌خواندم. من از این کتاب بسیار آموختم. رویین پاکباز نقاشی است که در پاریس زیبایی‌شناسی خوانده و در تئوریزه کردن و عرضه‌ی تاریخ هنر به فارسی نقش به‌سزایی دارد. از او بسیار آموختم و کاش عمرش طولانی و به‌خرّمی باشد. 
این کتاب برای آشنایی هر فرد باسوادی با امهاتی که در تاریخ هنر گذشته است ضروری است.