یادداشت پردیس

 پردیس

1401/07/11

                من اوایل نوجوانی بودم که این کتاب را خواندم. دلیلش هم پدربزرگ مادری‌ام بود که با حسرت خاصی از عادل بودن کریم خان زند، به‌عنوان جد بزرگش، صحبت می‌کرد. حس می‌کردم دارم دنبال تبارم از سوی مادر می‌گردم و برای همین با دقت خواندم. کتاب دربرگیرنده‌ی هر آن جزئیاتی است که می‌توان درباره‌ی خاندان زند، با مرکزیت قرار گرفتن کریم‌ خان از نظر زمانی، یافت. از رسوم و قواعدی که وضع کردند، تا چگونگی به قدرت رسیدن خودش و رقابت بازماندگانش برای بر جای او نشستن، و آوارگی‌های لطفعلی خان و این پایان غم‌انگیز.
 در طول کتاب مشخص می‌شودکریم خان آن‌چنان هم که می‌خواسته جا بیندازد، «وکیل الرعایا» نبوده، کارهایش را طبق همه‌ی شاهان پیش می‌برده ولی ایده‌ی تبلیغاتی بی‌نظیری برای خود داشته، و حیف که نمی‌داند ایده‌اش تا همین امروز هم کار کرده است؛ پس از سقوط نظام سلطنتی در ایران، نام تمام خیابان‌های که به هر شاهی در طول دوران اشاره داشت عوض شد، نام تمام مساجد هم، تنها خیابانی که هم‌چنان به اسم یک پادشاه است، خیابان کریم‌خان در تهران است. 
جناب عبدالحسین نوایی هم از آن دست پژوهشگرانی است که به کارهای ایشان می‌توان اعتماد کرد و از آن‌ها آموخت.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.