یادداشت‌های مهدی نجف پور (32)

            کتاب روایت مواجه ها‌ی مختلف با زبان است. قلم تاوادا بخش زیادی از رضایت من را شامل میشد نه موضوعات و محتوای جستار ها. به شخصه در تلاش بودم که میان نکات جزئی در جستار های گوناگون این مجموعه اشتراکاتی را جستجو کنم تا ارتباطی بهتر و بیشتر بگیرم. هرچند کم اما کتاب رضایت مرا در معدود دفعاتی به بار آورد. اما بخش با ارزش از جستار ها صرفا نوع نگاه تاوادا و روایت گری جذابش بود که به صورت مکتوب در اختیار خواننده قرار می‌گرفت. از این رو کتاب انتظار مرا به عنوان یک مجموعه جستار من‌باب زبان، ترجمه و غیره برآورده نکرد. اما کم لطفی‌ست اگر بگویم که از چندین جستار این کتاب لذت نبرده‌ام. فارغ از این قلم تاوادا برایم خیلی گیرا و قابل فهم بود. این شد که خواندن کتاب اصلا طول نمی‌کشید و در هر لحظه‌ی خواندن جستار ها لذت کافی را از روان بودن کتاب برده‌ام.

این کتاب را به کسی پیشنهاد نمی‌کنم. اما اگر روزی قصد خواندنش را داشتید توصیه می‌کنم خیلی سخت‌گیر نباشید و به شکل جملات یک بغل دستی در اتوبوس نگاهش کنید. یعنی نکات حائز اهمیتش را بردارید و از لحن زیبایش لذت ببرید. باقی هرچه که بود بماند برای خودش. اینجوری مطمئنن کتاب برایتان عزیز و فرصتی برای ایده پردازی خواهد بود.
          

0

            کتاب روایت آدم های مختلف با جریان های فکری گوناگون ذهنی‌شان در باب حادثه‌ی تازه رقم خورده است.
با ورق زدن هر چپتر از کتاب با هر شخصیت و جریان فکری(تمدن)  به نحوی جذاب آشنا می‌شویم و هربار از دیدگاه دیگری‌های مختلف مسائل را بازبینی می‌کنیم.
هنر نویسنده و فرم انتخابی او برای روایت آنچنان غنی و جذاب بود که کتاب را لایق یکبار خوانده شدن می‌دانم.
کتاب دلنشین، غنی و سرشار از تفاوت هاست. و این برای مخاطب آوردگاهیست برای آموزش قوه‌ی قضاوت که می‌توان مسائل را از چند جهت مختلف دید.
شیرینی های قلم نویسنده و روایت کشش دار آن باعث شد که کتاب تا انتها جذاب بماند.
اثری کوتاه که شما را با عمق شخصیت ها آشنا می‌کند. آن هم در چند صفحه و این هنر بدیع نویسنده است.
داستان درباره‌ی گزارشات بعد از رقم خوردن قتل در یک مجموعه است که از دیدگاه ساکنان به کم و کاست ماجرا می‌پردازد.
مقتول به نام گلادیاتور منفور ترین کاراکتر داستان است و آمدئو مظنون به قتل، محبوب ترین انسان مجتمع می‌باشد.
در این بین نظرات هر یک از شخصیت ها باعث شناخت ما از شخصیت های دیگر هم می‌شود که این تیکه های پازل را بیشتر با هم چفت می‌کند.
کتاب بیشتر به کشمکش مهاجرانی که هنوز گذشته‌ی خود را با خود دارند و مقیمانی که درباب نحوه برخورد با مهاجران سردرگمند می‌پردازد و این شدیدا کتاب را برایم خواندنی تر می‌کرد.
خواندن این کتاب برای کسانی که شوق مهاجرت کردن دارند خالی از لطف نیست.
          

3

            به پایان رساندن یک کتابِ با ارزش همواره همراه با تجربه‌است. تجربه‌ای شخصا نزیسته اما با همان پیام‌ها و مفهوم‌ها.
سربازِ ناساز اثرِ ژیل مارشان، یکی‌ از این آثار است و خواندن‌ش یکی از نزدیک‌ترین تجاربِ نزدیک به جنگ بود. هرچند که ژیل مارشان این کتاب را در سال ۲۰۲۲ منتشر کرده و شخصا در جنگ و در زمان جنگ نبوده‌، به خوبی می‌تواند یک تجربه‌ی نزدیک به جنگ را در اثرش ارائه کند و این نزدیکی نه‌ از منظرِ روایت‌ و چگونگی رقم خوردن جنگ‌ها یا توصیف نبرد‌ها و کشته شدن‌ها بلکه به این‌خاطر است که نویسنده تصمیم‌ بر این می‌گیرد که انسان‌ها را در جنگ‌ روایت کند. انسان‌هایی که هرکدام به نحوی چه با اختیار و چه به اجبار درگیر جنگی شده‌اند که زندگی‌شان را تحت شعاع خود قرار می‌دهد و این نوع و سبک روایت، شامل ارزش‌گذاری‌هایی می‌شود که جنگ و مفهومِ در جنگ‌بودن‌ را نسبت به هر شخصیت تعریف می‌کند. این شکل از نوشتار دریافتِ تجربه است. تجربه‌ی در جنگ بودن. خواندنش لزوما خواندن تجربه‌ی یک فردِ حاضر در جنگ نیست. تجربه‌ی افرادی‌ست که هرکدام زندگی‌شان با جنگ گره می‌خورد و بخشی از خودشان را برای همیشه از دست می‌دهند و بعضا تا ابد در جنگ باقی می‌مانند. در این کتاب از عاشقانی صحبت می‌شود که همچنان در خلالِ جنگ ناامیدانه عاشق‌اند، از سربازانی گفته می‌شود که برای زنده ماندن و سر نرفتن حوصله‌شان همه چیز را افسانه‌ای جلوه می‌دهند و یا از آدم‌هایی که به واسطه‌ی احساس گناهشان دیگر مانند سابق نمی‌توانند زندگی را تجربه کنند و همه‌جا و همه‌ی زندگی‌شان وقف جنگ شده. این آمدن و رفتن شخصیت‌ها، نوع مواجهه‌شان، تفاوتشان و نقطه‌نظر مختص به خودشان هرکدام روایتی‌ست که تماما قطعه‌هایی از یک پازل را شکل می‌دهند‌. پازلی که دورنمایِ آن تصویرِ هولناک و سیاهی‌ست که شمایِ کلی جنگ را نشان می‌دهد. 

خواندنش را توصیه می‌کنم.
          

0

            حمام ها و آدم ها کتابی است شامل ۲۵ داستان از میخاییل زوشنکو
من این کتاب را برای طرح جلد بامزه و قیمت منصفانه اش گرفتم
اما با مجموعه داستانی خوب و با حرف های خاص روبه رو شدم.
کمدی چیزی است که زندگی را همانگونه که باید نشان میدهد و اگر جایی غیر واقعی شود همین غیر واقعی بودنش هم کمدی به حساب می‌آید.
زوشنکو میداند که چگونه حرف بزند و سر آخر همه حرف هارا نقض کند.
داستان های دو قرن قبل زوشنکو اکنون کاربرد دارند و ۹۰ درصد جوک های تلگرامی که اکنون منتشر می‌شوند به داستان های زوشنکو بی شباهت نیستند.
اما باید بگویم که اکثر این داستان ها هم مطالب طنز خاص خودشان را دارند و نخ نما نیستند و حتما خنده بر لبتان می آورد.
این جا سیاست را با دستشویی ها میفهمیم.
با حمام ها وضعیت حاکم بر شوروی(که بی شباهت به الان ایران نیست) را خواهیم دید.
 دغدغه زوشنکو تنها جامعه نیست 
رفتار ها، هنجار ها، دیدگاه ها و دغدغه های شخصیت های خلق شده توسط زوشنکو اغلب چیزهای متفاوتی است.
پاره بودن جوراب،انعام ندادن،چگونه رشوه گرفتن یا دادن،بازگشتن از جنگ،تابوت ،بیماری و چشم های مردم ممکن است دغدغه های اشخاص این ۲۵ داستان باشد.

اصل مهم در این داستان ها رخ داد حادثه و مشکلی که روایت نقادانه زوشنکو آن را در عین کمدی بودنش تمثیلی از یک حقیقت مهم است.


ترجمه آبتین گلکار نیاز به تمجید ندارد.
قلم زوشنکو هم در کمدی خاص و خوب است.
برای سرگرمی کتاب خوبی است.
اگر دنبال سرگرم شدن در اوقات مرده‌ی خود هستید این کتاب توصیه میشود.
          

0

            کتاب داستان دو برادرِ آدم‌کش است که سوار بر اسب های خود به دنبالِ هدف مسیری را طی می‌کنند.
چیزی که از یک اثر وسترن انتظار می‌رود و این به خودی خود حوصله سر بر و تکراری به نظر می‌آید. اما در این داستان که سبک روایت "سفر قهرمان" را دست می‌گیرد عوامل شدیدا مهمی داستان را با ارزش و لذت بخش میکنند. اول از همه شخصیت پردازی ها. شخصیت پردازی هایی که مرا به شدت جذب خود می‌کرد. نوع نگاه هر یک از کاراکتر ها و سادگی رقم خوردن بعضی اتفاقات برایشان آنقدر مجذوب کننده بود که بسیار بسیار از خواندن هر صفحه از کتاب لذت می‌بردم.
کتاب در ظاهر یک اثر صرفا سرگرم کننده‌ است اما در بسیاری از نقاط کتاب ما با سوال ها و فلسفه سر و کار داریم و این کتاب اصلا اثری نیست که بخواهد درگیر پاسخ به سوال ها شود. صرفا روایتش را می‌کند، شخصیت پردازی‌ش را انجام می‌دهد و بعد می‌رود سراغ ادامه‌ دادن مسیری که از ابتدا در حال پیمایشش هستیم. از نظرم همین بی‌خیالی نسبت به بسیاری از چیز هاست که اثر را شدیدا متمایز می‌کند. اینکه هیچ زوری برای هیچ‌کاری نمی‌کند و صرفا ادامه دادن مسیر مهم است. چیزی به مثابه‌ی ساز و کار زندگی و عملکرد ما انسان ها.

این کتاب را پیشنهاد می‌‌کنم. اثریست خواندنی و شدیدا دل‌نشین.
          

0

            بخور و نمیر یک اثر خود زندگینامه‌محور است. اثری که در آن پل اُستر به مسیری می‌پردازد که به چاپ اولین کتابش منتهی می‌شود.
یک خودزندگینامه‌یِ(اوتوبیوگرافی) جذاب با روایت روان و طنازی هایی که مخاطب را در اَوان روایت شکست‌ها به خنده‌ وامی‌دارد.
به شخصه مراحل طی شده توسط پل اُستر را در همین سال‌های ابتدایی زندگی‌ام تا حدی لمس کرده‌ام و از این رو به عنوان کسی که تلاش دارد برای علایقش زمان بگذارد و تمرکز خود را بر این دسته از فعالیت‌ها قرار دهد، کتاب برایم یک سیلی محکم بود. کتاب تلخ اما به جایی که اگر در ذهنتان آرزوی پرداخت به علایق خود را دارید حتما باید آن را مطالعه کنید.
اُستر به شکست‌ها می‌پردازد، به موفقیت‌های کوچک، به لحظات نزدیک شدن به خوشحالی و نرسیدن، به لحظاتی که رخوت‌انگیزند اما در بطن آنها سراسر احساس و هیجان نهفته است، به روز‌های تنگدستی و دوام برای یک روز دیگر اتصال خود را با دنیا برقرار نگه داشتن.
اگر تصور این را دارید که تصمیم‌هایتان در لحظه‌ی انتخاب بهترین ممکن‌شان هستند این کتاب به شما یک راز بزرگ را می‌گوید و آن این است که هیچ تصمیم درستی وجود ندارد.
این کتاب مثل زنجبیل می‌ماند.. گزنده و ناخوشایند اما مفید و پیشگیرانه.
به جوان ها، به کسانی که سودای نوشتن دارند یا آنها که در ابتدای مسیر بزرگسالی‌شان قرار دارند با شدت تمام توصیه می‌کنم که این کتاب را بخوانند.

*ترجمه‌ی دیگری از این کتاب در دست هست با نام دست به دهان(نشر چشمه/ترجمه بهرنگ رجبی) که هر دو ترجمه کاربردی و کیفیت مناسب را دارند. فقط ترجمه نشر افق(بخور و نمیر) حق کپی رایت را در اختیار دارد.
          

0

            فِرَنزِن استاد جستار نویسی‌است. سبک او در نوشتن جستار آن چنان مورد علاقه‌ام بود که بخش زیادی از کتاب را خط‌کشی کردم و با ولعی بسیار دنبال جملاتی می‌گشتم که باعث تبسم هرچه بیشترم شوند. علل‌خصوص جستار "آیا به زحمتش می‌ارزد"که یک پرفورمنس بی‌نظیر ِجستار نویسی‌ست. سبک نوشتن فرنزن در هر جستار آنچنان بدیع است که باعث می‌شود از خواندن هر جستار با موضوعی متفاوت، احساسی از این دست داشته باشید که با دوست صمیمی‌تان درباره مسائل مختلف حرف میز‌نید و او برای شما استدلال های فرنزنی‌اش و طنز خاصی که دارد را ارائه می‌دهد. در این کتاب دو سخنرانی وجود دارد که به عنوان جستار در کتاب  جمع‌آوری شده‌اند. که هر دو کیفیتی در حد جستار را دارند اما با توجه به ظرافت و دقیق بودن‌شان، شدیدا مرا به این فکر انداختند که شاید فرنزن در هنگام نوشتنِ هر جستار به این فکر می‌کند که در سخنرانی‌ای حاضر است و بعد شروع به نوشتن می‌کند. چرا که سخنرانی ها از فرم جستاری‌ای پیروی می‌کنند که در سایر آثارش دیده می‌شود.
در این مجموعه جستار هایی که نشر اطراف چاپ کرده فرنزن به همه چیز می‌پردازد و در نهایت بر روی هیچ‌کدام از مباحث مطرح شده نقطه‌ی پایان مشخصی نمی‌گذارد. انگار که ادامه‌ی جستار های فرنزن در ذهن ما ادامه دار می‌شود و انسجام و نتیجه‌ی کلی یا مشارکت ما رقم میخورد؛ که این نقطه شدیدا ارزش کار های فرنزن را برایم بالا برد.
از طرفی فرنزن یک کتاب‌خوان قهار است و در سراسر جستار هایش مشغول معرفی آثار بی‌نظیر و در خور توجهیست که چندی از آنها به لیست خواندنی هایم اضافه شد.
اگر دوست دارید کمی در رد و ثنای تکنولوژی بخوانید یا بدانید که پدیده نوشتن یا کتاب‌خوان بودن در عصر حاضر به زحمتش می‌ارزد یا خیر و اینکه عشق و عاشقی در دنیای مدرن مفید است یا مضر این جستار های برای شماست. از ترجمه راضی بودم. پی نوشت‌های کتاب هم رضایت‌بخش عمل کردند.
          

0

            رنج‌های وُرتر جوان یک تراژدی عظیم است. داستان صعود عشق در دل آدمی و افول او. در رابطه با این کتاب سخن های فراوان گفته‌اند و همواره اثری مبنای الهام دیگران بوده‌ است. همین باعث شده که اثر کنونی به رغم فوق‌العاده بودنش در زمانه‌ی خود در جامعه‌ی کنونی پیش چشم بسیاری کلیشه‌ای، مضحک، غیرقابل باور و بسیار ساده به نظر برسد. اما در حقیقت برای من کتاب منبعی عظیم از هنرمندی‌ای بی حد و حصر داشت. آنچنان که فرم روایتِ رمان(با نامه‌‌نگاری‌ها روایت را انجام می‌دهد) و در وهله بعد محتوای آن بر جان و روانم به شدت جاری شد و مرا مبهوت خود می‌کرد. این پرحجم شدن احساسات آدمی، این تجربه‌ی رنج/عشقِ عظیم و عزیز آنچنان با گذشت زمان مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد که پس از پایانش با خود خواهید گفت که جقدر رنج‌های او چقدر تراوش احساسات ورتر واقعی بوده و به راستی که انگار ما هم کسانی را دیده‌ایم و یا خود این پدیده را شخصا تجربه کرده‌ایم. آن نحوه‌ی خودکشی و تصمیم بر نیستی گرفتن به حدی هنرمندانه در کتاب قرار گرفته که در پایان از چنین پایانی برای ورتر جوان خشنود خواهید بود و همچنان بسیار بسیار غمگین. مخاطب بعد از خواندن این ‌کتاب مسلما تعریف خود را از عشق مورد بازبینی قرار می‌دهد و با سوالاتی روبه‌رو خواهد شد که تا چه باید عاشق بود؟ آیا اصلا توان تصمیم گیری دارد؟ آیا می‌توان عاشق نبود؟

کتاب داستانِ ورتر جوانی‌ست که به روستایی می‌رود طی اتفاقاتی با دختری به نام لوته آشنا می‌شود و با مرور زمان میان این دو صمیمیتی بر قرار می‌شود و ورتر دل را به لوته‌ی معصوم می‌بازد. چندی بعد ورتر فارغ به عمل می‌آید که لوته نامزدی به نام آلبرت دارد و قرار است به زودی با او ازدواج کند. ادامه‌ی کتاب تماما شرح حال این عشق دیوانه وار و کشمکش های ورتر با خودش، لوته و آلبرت را شامل می‌شود.

این اثر را باید خواند. معتقدم که روند پاکبازی و رستگاری ورتر را بسیاری باید بخوانند تا برای خود تعریفی شخصی از عشق بسازند.
اگر عشقی نافرجام هم داشتید با خواندن صفحات این کتاب همزاد پنداری بسیاری با ورتر خواهید داشت.
چه بسا که با گریه‌ی او بگریید و با رنج هایش رنج‌های خود را یاد‌آوری کنید. و تا حدی تمایز میان عشق و دوست داشتن را خواهید فهمید. دوست داشتن عملیست که می‌توان متوقفش کرد اما وقتی عاشق می‌شوید.. عاشق شده‌اید و این احساسات بر شما تحمیل می‌شود.
البته که این ها در باب عشق کلاسیک صادق است اما هنوز هم رقم میخورد.
          

0