یادداشت مهدی نجف پور

                کتاب داستان دو برادرِ آدم‌کش است که سوار بر اسب های خود به دنبالِ هدف مسیری را طی می‌کنند.
چیزی که از یک اثر وسترن انتظار می‌رود و این به خودی خود حوصله سر بر و تکراری به نظر می‌آید. اما در این داستان که سبک روایت "سفر قهرمان" را دست می‌گیرد عوامل شدیدا مهمی داستان را با ارزش و لذت بخش میکنند. اول از همه شخصیت پردازی ها. شخصیت پردازی هایی که مرا به شدت جذب خود می‌کرد. نوع نگاه هر یک از کاراکتر ها و سادگی رقم خوردن بعضی اتفاقات برایشان آنقدر مجذوب کننده بود که بسیار بسیار از خواندن هر صفحه از کتاب لذت می‌بردم.
کتاب در ظاهر یک اثر صرفا سرگرم کننده‌ است اما در بسیاری از نقاط کتاب ما با سوال ها و فلسفه سر و کار داریم و این کتاب اصلا اثری نیست که بخواهد درگیر پاسخ به سوال ها شود. صرفا روایتش را می‌کند، شخصیت پردازی‌ش را انجام می‌دهد و بعد می‌رود سراغ ادامه‌ دادن مسیری که از ابتدا در حال پیمایشش هستیم. از نظرم همین بی‌خیالی نسبت به بسیاری از چیز هاست که اثر را شدیدا متمایز می‌کند. اینکه هیچ زوری برای هیچ‌کاری نمی‌کند و صرفا ادامه دادن مسیر مهم است. چیزی به مثابه‌ی ساز و کار زندگی و عملکرد ما انسان ها.

این کتاب را پیشنهاد می‌‌کنم. اثریست خواندنی و شدیدا دل‌نشین.
        

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.