یادداشت‌های زینب آقائی (31)

داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان
          میتونم بگم که خوندن این کتاب میتونه حس غرور، افتخار و انگیزه رو در تک‌تک سلول های بدن زنده کنه و واقعا موقع مطالعه کتاب این حس خوب رو با خودم داشتم. بنظرم از بهترین کتاب‌های روایت پیشرفت محسوب میشه؛ و اینکه مباحث تخصصی و علمی رو که جزء جدانشدنی از روایت پیشرفت های علمی هست رو خیلی ساده و قابل فهم بیان کرده که به طور کل بنظرم این بیان ساده کتاب باعث شده بتونه برای همه مناسب باشه و بهره داشته باشه.

تنها مشکلی که من با این دست کتاب‌ها دارم اینه که تلنگر میخورم ولی اراده ندارم و این تلنگر باعث حرکتم نمیشه و فقط  حس بی فایده بودن میگیرم که واقعا چطور وقت و عمرمو هدر میدم...😅 آیا کتابی هست که از سد این مشکل هم فراتر بره؟

در آخر دم همه دانشمندان و تلاشگران کشورمون گرم که تونستن با اراده قوی مسیر قله های پیشرفت رو طی کنن و باعث افتخار ما باشن.

یه نکته هم اینکه این کتاب داستان رویان هست نه داستان آقای کاظمی آشتیانی. مشتاقم که داستان ایشون رو هم بخونم.

و نکته دوم اینکه فهمیدم این دست کتاب ها رو باید تندخوانی کرد. طولانی شدن زمان مطالعه باعث خسته‌کننده شدن کتاب میشه ولی با تندخوانی و سریع طی کردن ماجرا میشه از مطالعه کتاب لذت بیشتری برد:) 
        

9

تندتر از عقربه ها حرکت کن
          حجم کتاب زیاده و پر از توضیحات درمورد تجهیزات پزشکی و کارهای مربوط به شرکت هست که این برای کسانی که به این حوزه ها و کسب اطلاعات در این موارد علاقه دارن و یا در فضای مشابه هستن نکته مثبتیه و ما رو با  کتاب فوق‌العاده و متفاوتی مواجه می‌کنه. اما همین موضوع می‌تونه برای کسانی که به این حوزه علاقه ندارن نکته منفی باشه و با خوندن حجم زیاد کتاب و بحث درمورد موضوعاتی که درموردش کنجکاو نیستی نمیشه از کتاب انگیزه گرفت و به عنوان کتاب انگیزشی خوندش.
در کل خودم هم که علاقه داشتم به موضوع روایت شده از یه جایی به بعد خسته شدم و فقط سعی می‌کردم زودتر کتاب رو تموم کنم. بعضی نکات هم که قرار بود از این روایت بهمون برسه خیلی زیاد و واضح تکرار می‌شد که اگر اینطور نبود و یه سری توضیحات اضافه هم حذف می‌شد، کتاب کم حجم‌تری داشتیم که مراتب می‌تونست تاثیر بهتری داشته باشه.
به یه نکته مثبت هم اشاره کنم اینکه برای کسانی که در فکر و در مسیر راه اندازی شرکت هستن این کتاب پر از تجربه های موثر مهندس نجات بخش در این مسیر هست که می‌تونه کمک کننده باشه.

در آخر اینکه روایت این تلاش ها و پیشرفت ها خیلی خوب و لازمه و انگیزه بخش هم هست اما اگر متن کتاب بیشتر مختصر و مفید باشه و کشش لازم رو داشته باشه بهتر میشه و عده بیشتری میتونن از مطالعش لذت ببرن.
        

6

آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری
          در کنار همایش ″خشت اول″ که برای ورودی های جدید دانشگاه برگزار کردیم و خیلی امید و انگیزه به خودمونم داد، فروش مجموعه کتاب های روایت پیشرفت رو هم داشتیم و اونجا با این مجموعه آشنا شدم. این کتاب رو دیدم که به حوزه تحصیلی خودم نزدیکتره و خریدمش و با خوندنش  علاوه بر حوزه کاریشون، فضای دانشجویی و تشکلی و رفاقتیشون هم تا حدودی برام همزادپنداری داشت و این حس که منم الان شرایطی تقریبا مشابه دارم باعث شد که واقعا انگیزه و امید زیادی بگیرم از این کتاب. شروع ترم با اون همایش و پایان ترم با صحبتای یه استاد عزیز و تموم کردن این کتاب... حالا من واقعا به فکر ایده برای قدم گذاشتن در مسیر راه اندازی یک شرکتم😁
در کل بنظرم به وجود این دست از کتاب‌ها نیاز داشتیم. این کتاب شاید برای قشر غیرمذهبی زیاد جالب نباشه و بنظرم در کنار وجود همین کتاب‌ها باید کتاب‌های مشابه برای اقشار مختلف داشته باشیم. برای هرکسی اینکه بتونه با فضای کتاب همزادپنداری کنه باعث تاثیرپذیری بیشتری میشه.
متن کتاب هم خب زیاد جذاب یا پر کشش نیست و ممکنه کسی که با فضای داستان فاصله زیادی داره کتاب رو دوست نداشته باشه و کسی که بیشتر با اون فضا نزدیکی داره بیشتر کتاب رو دوست داشته باشه. اما درکل در سبک خودش کتاب خوبیه.
        

17