داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

4.2
68 نفر |
29 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

116

خواهم خواند

62

شابک
9786229505366
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1400/3/31

توضیحات

کتاب داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان، محقق محمدعلی زمانیان.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

نمایش همه

یادداشت‌ها

          شاید مهم ترین ویژگی یک کتاب خوب، ارتباط عمیقی است که افراد مختلف جامعه از  رده های متفاوت سنی و تحصیلی و سلیقه ای با آن برقرار می کنند و حس مثبتی است که به مخاطب انتقال می دهد.
کتاب "داستان رویانا" یکی از همین کتاب ها است.
برای همچو منی که شاید در تمام این سال ها، تنها چند کلید واژه مبهم از ژنتیک و شبیه سازی در ذهن داشتم، این کتاب در کمال شگفتی، بسیار جذاب و انگیزه ساز و امید بخش بود.
کتاب با وجودی که داستانی نبود و درباره یک مبحث علمی و های تکنولوژی صحبت می کرد، متن روانی داشت و لغات بعضا تخصصی در پاورقی توضیح مختصر و مفیدی داده شده بود.
کتاب به شیوه ای جذاب، جامع و مانع، مراحل تکامل فعالیت رویان را از آموزش و تلاش کادر متعهد جهاد دانشگاهی برای سازمان دهی و درمان تا خود پروسه درمان ناباروری و مشکلات ژنتیکی، سپس کار در عرصه بین المللی و معرفی فعالیت های درخشان مجموعه به جهان در قالب جشنواره و کنگره، و بعد هم پذیرش دانشجو و بیمار از سراسر جهان و گسترش فعالیت به صورت پژوهش و تغییر نام و کاربری مجموعه به پژوهشگاه را شرح داده بود.
سه مهره اصلی، در موفقیت رویان نقش آفرینی می کردند:
۱. مدیریت مجموعه : مرحوم کاظمی آشتیانی
۲. اعضای مجموعه : پژوهشگران کوشا و متعهد
۳. اعتماد و حمایت رهبر فرزانه انقلاب

نقطه قوت مجموعه هم پیمان شدن اعضا پس از سالهای جنگ، در خودباوری و خواستن و توانستن با وجود تمام مشکلات و زخم زبان ها و سنگ اندازی ها بود.
جو صمیمانه و پر از اخلاصی که دکتر کاظمی و تیم ایشان در رویان ایجاد کرده بودند، با اعتقاد  قوی به خدا و عشق و قدردانی از اعتمادی که رهبر انقلاب به آن ها کرده بود، آن ها را پله پله جلو برد.
ماجرای کتاب آنقدر جذاب و گیرا بود که مخاطب حس می کرد پا به پای دکتر بهاروند در آزمایشگاه، نگین انگشتری سلول های بنیادی را زیر میکروسکوپ‌ می بیند و تکثیر می دهد و تمایز می بخشد. و بعد، تپیدن شیرین سلول های قلبی و رفتار سلول های عصبی را در کمال شگفتی به تماشا می نشیند.
نقطه قوت دیگر کار و پژوهش این تیم، سقف قرارندادن بر دانش و فعالیتشان بود. مضاف اینکه با وجود تمام مشکلات و موانع و تحریم ها، گوش به فرمان رهبرشان، علمشان را برای مردم کشورشان ملموس کردند و همچنان پر امید جلو می روند و شبیه سازی های حیوانی و تولید مثل اعضا و بانک سلول های بنیادی و سلول درمانی از جمله آن هاست.
مدیریت شایسته مرحوم کاظمی آشتیانی نقش مهمی در توفیق این مجموعه داشت.
پیگیری های مادی و معنوی او در تهیه و گسترش ساختمان و هزینه ها و فعالیت های پژوهشکده و اعضای آن، و تلاش بی شائبه خود او، فارغ از حس برتربینی مدیرانه، و از همه مهم تر عشق و تعهد او به خدا و رهبرش کارها را لحظه به لحظه جلوتر می برد.
برجستگی دیگر کتاب وجود ضمائم‌ ارزشمند آن بود که در آن توضیحات خوبی در خصوص جایگاه جهانی رویان و فعالیت ها و دستاوردهای آن و شخصیت مرحوم کاظمی و شبیه سازی ذکر شده است.
گاه،
علم حجاب می شود، گاه نوری می شود تا بندگی انسان را بیشتر و بیشتر ثابت کند.
"اینکه انسان توفیق پیدا بکند یک کار خوبی را بکند و بعد به سجده بیفتد، این خیلی باارزش است. اینها چیزهاییست که می ماند. بدانید که اینها در تاریخ خواهد ماند. این کارهای اصیل ، نقطه های اصیل، اینها همان سلول های بنیادی است ها! اینها همان سلول های بنیادی رفتار بشری است؛ همین توجه به خدا، شکر خدا، افتادن به سجده. آن وقت از این، همه جور سلولی را می شود ساخت. از این می شود همه جور کاری را استحصال کرد. اصل قضیه این است. الحمدله شما سلول های بنیادی را در هر دو ناحیه به دست آوردید. خدا را شکر."
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دست اندرکاران رویان. ۱۱/۶/۱۳۸۲
        

15

          روایتی مختصر و مفید از سیر آغاز تا به حال مجموعه پژوهشگاه رویان با محوریت شهید سعید کاظمی آشتیانی پدیدآورنده و پیش راننده این مجموعه بسیار بزرگ و مهم و اثرگذار
این مجموعه باعث شد تا ایران در زمره 10 کشور صاحب دانش سلول های بنیادین قرار بگیرد.
دکتر کاظمی همراه با دوستان و همکارانش حقیقتا با تلاش بسیار بسیار ویژه و توکل که خود اعضای تیم از عناصر مهم کارشان یاد میکنند، این حرکت بزرگ را انجام دادند
تولد بره ها و بزهای تراریخته که در سال های گذشته همه و همه نتایج کارهای این بزرگواران است
مجموعه ای که همچنان با قدرت در حال کار در زمینه های مختلف علی الخصوص نازایی، دارویی و ... است
با خواندن این کتاب، امید به انجام کارهایی که شاید در حد آرزوست، بیشتر و بیشتر می شود
البته مانند بسیاری از کتاب های دیگر، موصوعی بسیار خوب، در فرمی نه چندان ارزنده چاپ شده و امیدوارم به زودی شاهد چاپ کتاب های بهتری در مورد شهید کاظمی و ماجرای رویانا باشیم
        

7

          کتاب خوبی بود برای آشنایی با دکتر سعید کاظمی آشـــتیانی و پژوهشگاه رویان و دستاورد های بزرگ این پژوهشگاه. در پایان کتاب هم پیوست هایی از دستاورد های پژوهشگاه آمده. در این کتاب از آغاز کار تا درگذشت دکتر بررسی شده. بخشی از این دستاورد ها:
*تولد رویانا، اولین گوسفند شبیه سازی شدۀ خاورمیانه، سال 1385
*تولد حنا، اولین بزغالۀ شبیه سازی شدۀ خاورمیانه، سال1388
*تولد بنیانا، اولین گوسالۀ شبیه سازی شدۀ خاورمیانه، سال1388
* و خیلی از دستاورد های دیگر که در کتاب آمده است.
پژوهشگاه رویان هم در کار آموزش، هم در درمان و هم در پژوهش فعال هست.
متأسفانه در کتاب درسی چندان به معرفی دقیق این دانشمند بزرگ و پژوهشگاه رویان پرداخته نشده است. 
در کتاب یه تعبیر خیلی خوب به فرموده ی مقام معظم رهبری  برای دکتر کاظمی آشـــتیانی آمده : او ترکیبی از علم، ایمان و تلاش بود. 
روحش شاد و یادش گرامی.
سخن جالب رهبری در مورد دکتر کاظمی آشـــتیانی:
شما بین بچّه‌های مدارستان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی‌آشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی‌ای که این مرد و این جوان داشت ــ جوان هم بود ــ می‌شناسند و مثلاً فرض کنید رونالدو را چند درصد می‌شناسند! گاهی اوقات بچّه‌های کوچک خانواده‌ی ما اسم‌هایی را هم می‌آورند که من حتّی نمی‌توانم یاد بگیرم آن اسم‌ها را! قشنگ اینها را می‌شناسند، [می‌دانند] این چه‌کاره است. ما چرا افتخارات ملّی خودمان را نمی‌شناسیم؟ این خیلی مهم است.


X
        

13

FaMoSa

1403/5/27

          عالی، ماه! فقط دلم میسوزه که چرا این کتاب ارزشمند انقدر غریب افتاده اینجا!! همون زمانا که رویان و موفقیتهاش تو تلویزیون مطرح شد یه مقدار با کارشون آشنا شده بودم ولی این کتاب باعث شد با بنیانگذار رویان، شهید آشتیانی هم آشنا بشم اول از نویسنده‌ی توانا و دلسوز این کتاب تشکر میکنم که این کتابو نوشت فقط موندم چرا نزدن شهید دکتر سعید کاظمی آشتیانی، عالم اگر در بسترش به موت عادی هم از دنیا بره شهید محسوب میشه دیگه دکتر کاظمی آشتیانی که ترور بیولوژیک شدن که جای خود دارند! چرا شهدای ترور بیولوژیک رو شهید خطاب نمی‌کنند؟؟! عجب!!
تو کتاب به ترور بیولوژیک شدنشون هیچ اشاره‌ای نشده متاسفانه! ولی به هر حال جنبه‌هایی از زندگی این شهید عزیز تو این کتاب بیان می‌شوند که واقعا نمیدونستم و دونستنشون واقعا ضروری بود و اینکه امام خامنه‌ای چقدر دوستشون داشتن و جاها وزمانهایی که هیچکس دانشمندای رویان رو باور نمی‌کرد فقط آقا باورشون داشتن و حمایتشون می‌کردن. اواخر کتاب هم یاد این فرمایش آقا افتادم: روی قله ایستاده‌ایم خستگی ممنوع!
این قله‌ها را امثال شهید آشتیانی‌ها درست کردند...
ان شاءالله همین شهدای عزیز دست ماها رو هم بگیرند تا بلکه بتونیم هرچه زودتر به حول و قوه‌ی الهی شاهد ظهور امام زمانمون عج باشیم
گویندگی هم روان، درست و عالی بود.
با گویندگی محمد نظری پویا شنیدم.
        

0

          میتونم بگم که خوندن این کتاب میتونه حس غرور، افتخار و انگیزه رو در تک‌تک سلول های بدن زنده کنه و واقعا موقع مطالعه کتاب این حس خوب رو با خودم داشتم. بنظرم از بهترین کتاب‌های روایت پیشرفت محسوب میشه؛ و اینکه مباحث تخصصی و علمی رو که جزء جدانشدنی از روایت پیشرفت های علمی هست رو خیلی ساده و قابل فهم بیان کرده که به طور کل بنظرم این بیان ساده کتاب باعث شده بتونه برای همه مناسب باشه و بهره داشته باشه.

تنها مشکلی که من با این دست کتاب‌ها دارم اینه که تلنگر میخورم ولی اراده ندارم و این تلنگر باعث حرکتم نمیشه و فقط  حس بی فایده بودن میگیرم که واقعا چطور وقت و عمرمو هدر میدم...😅 آیا کتابی هست که از سد این مشکل هم فراتر بره؟

در آخر دم همه دانشمندان و تلاشگران کشورمون گرم که تونستن با اراده قوی مسیر قله های پیشرفت رو طی کنن و باعث افتخار ما باشن.

یه نکته هم اینکه این کتاب داستان رویان هست نه داستان آقای کاظمی آشتیانی. مشتاقم که داستان ایشون رو هم بخونم.

و نکته دوم اینکه فهمیدم این دست کتاب ها رو باید تندخوانی کرد. طولانی شدن زمان مطالعه باعث خسته‌کننده شدن کتاب میشه ولی با تندخوانی و سریع طی کردن ماجرا میشه از مطالعه کتاب لذت بیشتری برد:) 
        

9

          امثال دکتر «کاظمی آشتیانی» یک سبک زندگی منحصر به فرد دارند؛ گویی هر کاری که بخواهند می‌توانند انجام بدهند. هرچه بیشتر با این مرد بزرگ آشنا می‌شوم، بیشتر پی می‌برم به اینکه چه کار ناممکنی را ممکن کرده.

در روزهایی که هیچگونه حمایتی از حاکمیت دریافت نمی‌کرده، به فکر دستیابی به دانش لقاح مصنوعی بوده چراکه در آینده‌ای نزدیک، کشور به این دانش نیاز پیدا می‌کرده. از این انسان، اینگونه تعبیر می‌کنم: یک چریک در عرصه‌ی علوم پزشکی.

البته شیوه‌ی نگارش کتاب، بسیار دریغ‌آفرین است؛ پراکندگی مطالب، چاله‌های تاریخی، تغییر روایت از سوم شخص به اول شخص و... کتاب را از نظر فنّی ضایع می‌کند. به غیر از بخش خاطرات دکتر بهاروند، هیچ جذّابیت روایی در کتاب مشاهده نمی‌شود (که البته متن این بخش نیز ظاهرا از یک کتاب دیگر برداشته شده است). البته نباید از نمایه‌ها غافل شد که توضیحات علمی خوبی در این بخش گنجانده شده.

به هر حال اگرچه این کتاب به عنوان یک کتاب اصلا به دلم ننشست، ولی از آن جهت که مرا یک قدم به آشنایی بیشتر با شخصیت دکتر کاظمی نزدیک کرد، تجربه شیرینی بود...
        

3

          جدای از تصویر بزرگ مرحوم کاظمی آشتیانی که کنار پژوهشگاه رویان نصب شده و وقتی از اتوبان -فکرکنم- شهید همت رد می‌شدیم، آن‌را می‌دیدم؛

یک‌شب داشتم نماز می‌خواندم، تلویزیون روشن بود، نام "کاظمی" را که شنیدم، به هوای اینکه شاید "احمدشان"(!) است، رو به سوی تلویزیون بردم، ولی این‌بار "سعیدشان" بود، مرحوم دکتر سعید کاظمی آشتیانی. 
عجب؛ چه آدم چشم‌گیری! 

به دنبال کتابی درباره‌شان بودم که به "داستان رویان" رسیدم و نمایشگاه کتاب امسال آن‌را خریدم، 
یک‌بار رفتم که بخوانمش، مقداری پیش رفتم، نشد! جذبم نکرد.

حالا این میان در بازگشت از یک سفر، هم‌کوپه‌ای دختری شده بودم که مهندسی پزشکی می‌خواند و فکرمی‌کنم کارش با سلول‌های بنیادی و این‌ها مرتبط بود، و مثل بسیاری از قشر دانشجو، ناامید از داخل بود و  هم‌چنین ناآشنا با دکتر کاظمی آشتیانی و کاری که ایشان در همین "نبودها" انجام داد، 
و این هم‌کلامی در نشان‌دادن اهمیت چنین‌ روایت‌‌هایی می‌توانست موثر باشد.

چند ماهی گذشت و من چند روز پیش دوباره به سمت کتاب رفتم، این بار خواندمش، 
اما نه با اشتیاق آن‌چنان، یعنی راستش کتاب جذبم نکرد، انگار نوشته‌اش گیرا نبود.
از طرفی نباید از کتاب توقع داشت خیلی ابعاد مختلفی از دکتر کاظمی آشتیانی را به ما بشناساند، یعنی چنین نبود؛ 
درست است که ته کتاب ممکن است برسیم به این‌که وای! عجب آدمی! اما به نظرم شاید اگر بیشتر به جزئیات این شخصیت و افعالش می‌پرداخت، جا داشت. (شاید هم جایش کتاب دیگری باشد.)
یعنی شاید بتوانم بگویم مانوری که کتاب روی آقای بهاروند (از پژوهشگران رویان) می‌داد، بیشتر از دکتر نباشد، کمتر نبود‌. البته منظورم از مانور، حس نهایی‌ای است که در مخاطب ایجاد می‌کند، شاید ناشی از پرداخت به جزئیات. 

یعنی با اینکه موضوع و محتوای کتاب در اساس خیلی خوب و لازم بود، اما مجموعا نوع نوشتار گیرا نبود، 
چه آن‌را صرفا "تاریخ رویان" بدانیم، چه "تاریخ شفاهی دکتر" (که اگر دومی باشد، بیشتر حیفم می‌آید.)
از کجا می‌سنجم؟ قسمت‌های متعددی از کتاب "سلول‌های بهاری" (کتاب آقای بهاروند) در کتاب آورده شده بود، آن‌قسمت‌ها را حس می‌کردم که گیراترند.

اما در مجموع، حس خوب تلاش، ایمان، توکل، حرکت و فعالیت را می‌توان از آن دریافت کرد، 
و زحمت و ایستادگی‌ای که برای رشد علم و این انقلاب کشیده شد، و امیدواری را.

با وجود نقدی که بر نوشتار کتاب داشتم، اما اگر توانستید، حتما یک‌دور کتاب را بخوانید، 
به خاطر بند آخر نوشته‌ام؛ حیف است از این آدم‌ها و از چنین روایت‌هایی نخوانیم.
        

4

2