یادداشت زینب آقائی

بار دیگر شهری که دوست می داشتم
        این کتاب داستانی نیست که راوی شروع کنه به تعریف کردن و از چیزهایی که پشت سر گذرونده و از عشق غم انگیزش صحبت کنه...
در واقع میشه گفت که راوی هجوم خاطرات، احساسات و حرف های نگفته رو  به ذهنش روی کاغذ پیاده کرده؛ همون‌قدر درهم و بی اسارت قالب سیر زمانی، و  همون‌قدر  عمیق و صادقانه.
کتاب سراسر توصیف و استعاره است و نادر ابراهیمی واقعا قشنگ توصیف میکنه و از استعاره استفاده میکنه. گرچه یه جاهایی این استعاره ها زیاد و درکش سخت بود و خب اگر روان‌تر و مفهوم‌تر بود لذت مطالعه کتاب بیشتر میشد.
ولی از اون کتاب‌هایی بود که از خط به خطش دوست داشتم بریده کتاب بذارم:)

خداروشکر که نادر ابراهیمی به همین‌قدر نوشتن برای این کتاب بسنده کرده  وگرنه قلب من بیشتر از این تاب نمی‌آورد...
      
285

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.