بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زهرا رزقی

@z56

5 دنبال شده

5 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

زهرا رزقی پسندید.
            اولین دلیلی که باعث شد این کتاب را برای خواندن انتخاب کنم آشنایی با یک شخصیت #روحانی_مبارز شیعه یعنی #سید_حسن_مدرس بود. در واقع انتظار داشتم با زندگی نامه ایشان از کودکی با حداقل از جوانی و شروع مبارزات ایشان با #شاهان_قاجار و بعد از آنها با #رضاخان و چگونگی ورود ایشان به #مجلس آشنا بشوم. ولی در واقع کتاب جوری که انتظار داشتم نبود.  این کتاب در واقع بیان چند داستان کوتاه اخلاقی از سید حسن مدرس بود و فقط چند داستان آخر کتاب درباره مبارزات ایشان با رضاخان در مجلس بود که در آن داستان ها هم، نویسنده از چند نفر مثل:تدین ، موتمن الملک، مستوفی الممالک نام می برد که چون قبلا این شخصیت ها برای مخاطب معرفی نشدن داستان کمی گنگ پیش می رود. (حداقل برای من اینطور بود) در کل فکر میکنم این کتاب بیشتر برای #مخاطب_نوجوان مناسب باشد. در کتاب حتی اینکه ایشان چگونه به شهادت رسیدند هم مطلبی وجود ندارد. در کل کتاب برای معرفی این #روحانی_مبارز ناقص بود.
اما #طراحی_ جلد: خوب بود چون قشنگ بهت میگفت ایشون که خیلی عکسشو دیدی میشناسی اصلا؟ و تو میگفتی نه چطوره بخونم بشناسمش ولی خب کتابو که بستی بازم میبینی زیاد نشناختی. 😊
          
زهرا رزقی پسندید.
            سید محمد سادات اخوی را بیش از آنکه در قامت نویسنده بشناسم، به عنوان مجری برنامه های مذهبی تلویزیون میشناسم. مجری مسلط و آرام با لبخند و طمانینه همیشگی و آهنگ خاص صدایش. گوشه ششم عاشقی را که میخوانم، در هر لحظه در ذهن خیال پردازم سادات اخوی را میبینم که کتابش را در دست گرفته و برایمان میخواند. شاید سبکی که نویسنده در نحوه ارتباط با مخاطب برگزیده است، باعث این خیال پردازی شیرین شده است، نمیدانم! همینقدر میدانم که نویسنده گوشه ششم عاشقی، راه برقراری ارتباط با مخاطب را به خوبی بلد است و روحیه و علائق مخاطب نوجوان خود را به درستی میشناسد. این شناخت و تسلط به برقراری ارتباط، در همان چند صفحه کوتاه و جذاب مقدمه کتاب، رخ مینمایاند و نویسنده جوان، با سفری کوتاه و سریع از کودکی تاکنون و تولد کتاب، خواننده را به خواندن کتابش دعوت می کند. پس از خواندن این مقدمه برای هزارمین بار دریافتم که گاه، یک مقدمه کوتاه و یک تلاش هوشمندانه برای برقراری ارتباط با مخاطب، تا چه حد میتواند در ایجاد ارتباط حسی بین کتاب و خواننده کتاب، موثر باشد. مقدمه کتاب با عنوان "دویدن رو به رودخانه" یک کارت دعوت جذاب است از طرف نویسنده که شما را به خواندن کتابش مشتاق میکند.

گوشه ششم عاشقی، سه بخش دارد که در هر فصل، نویسنده داستان هایی را از دل پر پیچ و خم کوچه های تاریک و روشن بشریت بیرون کشیده است. در بخش  اول تک داستان هایی درباره شخصیت های شهید عاشورا روایت شده است، بخش دوم به ما میگوید که تاریخ تکرار مکررات است و داستان هایی است درباره پیامبران الهی و بعد پیدا کردن رشته ربط آن در زندگی حسین و حسینیان. بخش سوم به مانند سنت روضه خوانی ایرانی، روضه هایی دارد برای شب های دهه محرم...
          
زهرا رزقی پسندید.
            هنگام خواندن این کتاب از ایشی‌گورو باید توجه داشته باشید که دارید چه داستانی را از چه نویسنده‌ای مطالعه می‌کنید. بسیاری از فارسی‌زبانان، به دلیل انتخاب اولی که از این نویسنده دارند، یعنی «بازمانده روز» دچار سوءتفاهم می‌شوند. ما به واسطه شناختی که از ترجمه های مرحوم نجف دریابندری داریم، در گام اول برای خوانش ایشی گورو به سراغ این کتاب می‌رویم. الحق که ترجمه بازمانده روز، توسط دریابندری، اثری یگانه است و تراز. اما نکته در همین جاست که نباید توقع داشت که همین سبک روایی در آثار دیگری این نویسنده ادامه پیدا کند.
منظورم از سبک روایی، بر جا ماندن منطق هندسی است. بازمانده روز تا جای ممکن همچنان به منطق هندسی وفادار مانده است. همه چیز ریاضی وار درست عمل می‌کند؛ اتفاقی که در «وقتی یتیم بودیم» رخ نمی‌دهد. ممکن است در هنگام این اثر بارها از خود بپرسید، خب این که منطقی نیست، باورپذیر نیست یا چه، نمی‌شود که تو دوستی را از زمان خردسالی ندیده باشی و امروز در سالهای نزدیک به سی سالگی ببینی و در نگاه اول بشناسی‌اش.همینجاست که انگشت اتهام به سمت پی رنگ گرفته می‌شود. اما از من می‌شنوید عجله نکنید، چرا که این ممکن است -چنانکه هست- یکی از تکنیک های روایی ایشی گورو باشد. اوج این شکستن حصار منطق را در اثر دیگری از ایشی گورو - تسلی ناپذیر- می‌توان لمس کرد.
حیف است به شخصیت‌های آفریده شده توسط ایشی‌گورو نپردازیم؛ اگر بخواهیم در چند جمله این شخصیتها را مرور کنیم با کسانی روبرو هستیم که هر کدام با وجود داشتن هویت ملی، نژادی و قومی، در عین حال از زمین و آسمانی خاص؛ جدا و مستقل هستند. به نوعی کسانی را می‌توانیم لمس کنیم که بر امواج رخداد ها و موقعیتهای جغرافیایی متعدد شناورند و هویت ها تنها نامی برای خواندنشان به آنها اضافه می‌کند؛ شاید این را باید در هویت نویسنده‌ای جست و جو کرد که انگلیسی ژاپنی الاصل خوانده می‌شود.
          
زهرا رزقی پسندید.
زهرا رزقی پسندید.