بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سجاد خدائی

@Sajad_Khodaei1376

35 دنبال شده

59 دنبال کننده

                      متولدوساکن مشهدالرضا
کارشناسی علوم‌سیاسی 
دانشجوی ارشد اندیشه‌سیاسی علامه طباطبایی
                    
Sajad_Khodaei1376
Sajad_Khodaei1376

یادداشت‌ها

                فصل اول) فراز و فرود قجری
به فراز و فرود سلسله قاجار که با تاجگذاری آغامحمد شروع می‌شود و بعد از آن یکی یکی به پادشاهان قاجار و اهم اتفاقات هر دوره شاهان قاجار می‌پردازد. 
بعد آن در این فصل مشوطه از ظهور تا سقوط را جزئی‌تر بیان می‌کند.
در آخر فصل هم به انقلاب فوریه و اکتبر1917 روسیه می‌پردازد که باعث می‌شود، ایران از طناب استعمار روسیه موقت رها شود و انگلیس یکه‌تاز در ایران می‌شود.
فصل دوم)قرارداد1919
توافقی که وثوق‌الدوله و اعضای کابینه‌اش با دریافت رشوه از انگلستان به آن تن داتد. در ادامه به موافقت و مخالفت‌های نسبت به آن قراداد در کشور می‌پردازد. که شاخص ترین مخالف این قرارداد شخص احمدشاه بوده است. با توجه به اعتراضات انگلستان به این نتیجه می‌رسد که این قرارداد را نمی‌توان بطور علنی اجرا کرد.
انگلستان بخاطر مخالفت‌های احمدشاه با این قرارداد و دلایل دیگر کمک به فکر تغییر شاه می‌افتد.
فصل سوم) کودتای 1299
 انگلستان از واکنش‌های مردم ایران و شرایط ایران و نارضایتی مردم از مشروطه به این نتیجه می‌رسد که ایران نیاز به نظام پارلمانی ندارد بلکه به یک دیکتاتور لازم دارد.
در ادامه فصل به این می‌پردازد که باتوجه به اینکه انگلستان قصد خروج از ایران را داشته است تصمیم می‌گیرد که کودتا را قبل از خروج از ایران انجام دهد که ایران در دام شوروی نیفتد.
در این فصل به معرفی مختصری از سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان هم می‌پردازد و نقش آن‌ها را بیان می‌کند.
اشاره‌هایی به نقش پررنگ وزیر مختار انگلستان در ایران ، وزیرخارجه انگلستان و آیرونساید می‌پردازد. 
فصل چهارم)
در این فصل هم به دولت صد روزه سیدضیاء می‌پردازد و تشکیل دولت توسط او به اختلافات او با رضاخان و احمدشاه می‌پردازد. در آخر هم به بالاگرفت اختلافات سیدضیاء با سران کودتا و احمدشاه و بالاگرفتن اعتراضات مردمی علیه او از عوامل سقوط او و جایگزینی احمد قوام اشاره می‌کند.
        
                خلاصه کتاب

کتاب در پنج فصل تهییه شده است، ویژگی کتاب این است که برای هرکدام از مباحث نظری، مثال‌های واقعی از کنش تشکل‌ها و ... را آورده است.
فصل اول: تردمیل
در این فصل اشاره می‌کند به اینکه چه رویکردهایی اثر بخشی ما را کاهش می‌دهد؟ 
این رویکردها مثل این است که روی یک تردمیل راه میروی، خسته میشوی ولی به جایی نمیرسی. رویکردهایی مثل اینکه تشکل تبدیل به اداره شود، دچار فرم زدگی(کلیشه زدگی) شود، پراکندگی کارهای تشکل‌ها، دچار خودسازی افراطی شود، مانع از مسئله محوری تشکل میشود.
این فصل در مجموع به این میپردازد که فرم (قالب) کار محور ما شده است در حالی که باید محتوا و هدف، محور باشد.
فصل دوم: طرحی نو
 این فصل رویکردهای کنشگری اجتماعی مسئله محور در دو چارچوب بررسی می‌کند:
الف) چارچوب مفهومی
1-	انواع مواجه با انواع مسئولان را بررسی میکند. مثلاً مواجه با مسئول دلسوز یکجور است با مسئول منفعت طلب جور دیگر
2-	در این بخش میگوید کنشگر نباید بر مشکلات متمرکز شود، بلکه باید به مسائل که عامل مشکلات متعددی هستند متمرکز شود و کنشگری کند.
3-	به این اشاره دارد که فهم از مسئله به تدریج اتفاق می‌افتد نه اینکه یکهو نسبت به مسائل فهم کامل بدست بیاوریم.
4-	قدرت کنشگران در این میداند که فراگیر تر و مردم بیشتری را پای کار بیاورند تا اینکه به مسئولان وصل شوند.
5-	به خلاقیت در کنشگری اشاره میکند
ب) چارچوب فرآیندی
ابتدا باید به تشخیص(رسیدن به مسئله) برسیم بعد آن اقدام(پرداختن به مسئله اتفاق می‌افتد.
فصل سوم: انعکاس مدل در میدان
کتاب حاضر افزون بر بسط فهم نظری از رویکرد مسئله محور، در فصل سوم یک گام جلوتر می رود و صورتی اجرایی و عملیاتی برای آن عرضه می کند تا پای مخاطبان روی زمین قرار بگیرد. این نسخه های عملیاتی در اثر گفت وگوهای مفصل با برخی از کنشگران پرورش یافته است و تلاش می کند دست کنشگران را در میدان عمل بازتر کند. 
فصل چهارم: انذار
این فصل کنشگران را با جعبه ابزار رفع موانع در میدان آشنا می کند و به گره های ذهنی آنها درباره این رویکرد پاسخ میدهد؛ گره هایی که با شنیدن مشکلات واقعی فعالان این عرصه گردآوری شده است. این فصل در واقع انذاری نیز از موانعی که در راه کنشگران اجتماعی وجود دارد را بیان میکند.
فصل پنجم: تکمله
این فصل در سه بخش مجزا از هم تدوین شده است؛
تکمله اول: سختی یک انتخاب آسان
از سختی انتخاب یک مسئله می‌گوید.
تکمله دوم: راهزن در مسیر شناخت
از خطاهای رایج تفکر می‌گوید؛ تعمیم مشاهدات فردی به کلیت، حجاب ذهنی و ایجاد پیش فرض به دلیل تقدم مطالعه بر فکر کردن و در آخر هم از بدیهی سازی ذهن و رد داده‌های مغایر از پیش فرض می‌گوید.
تکمله سوم: آداب مسئله محوری
شش ویژگی اهتمام به حل مسئله، اهل تمرکز، اهل کار بلندمدت، اهل پیگیری، اهل تفکر و تخصص و در آخر اهل گفت‌وگو بودن را شش ویژگی کنشگر مسئله محور یا آداب مسئله محوری می‌داند .
        
                داستان رمان «بی‌نام پدر» در دو برهه زمانی و در سه خط داستانی درهم‌تنیده روایت می‌شود. روایت اول در مورد تیمسارِ قمارباز قهاری است که زندگی‌اش را با قمار بنا کرده و برای سرکوبی غائله کردها به کردستان اعزام می‌شود. او شکارچی و تیراندازی زبردست است. اما سودای شکار آهوی تیزپا در کردستان، ختم به قمار و شکار دختر خان می‌شود.
سرهنگ(ادامه داستان تیمسار) می‌شود با گروهبان عضدی به دیدار خان می‌روند بعد سرهنگ حین کارت بازی با خان چشمش به چشم لیلا دختر خان می‌شود و عاشق او. با خان قرار میگذارد هرکی برد باید به شرط آن یکی عمل کند. خان را می‌برد و میگوید دخترت را میخواهم.
در ادامه داستان جدایی بین لیلا و سرهنگ پیش می‌آید. خان همراه با لیلا و نوزاد سرهنگ(محمد) به سمت عراق فرار میکنند تا از دست روس‌ها و کردها جدایی طلب رهایی یابند.
لیلا همراه نوزادش از خان و کاروانش جدا می‌شود. در کوهستان ها میرود که تا انتهای داستان نیز سرنوشت لیلا مشخص نمی‌شود. او محمد را در جایی بین کوهستان رها می‌کند و دو نشانه‌ که سرهنگ به لیلا داده را کنار قنداق محمد میگذارد یکی درجه‌های سرهنگی و دومی تفنگ سرهنگ. حاج اسدالله که اهل همدان است محمد را پیدا میکند و بزرگ میکند.
در همین حین نیز تیمسار غائله کردستان را می‌خوابند و روس ها به شورشیان خیانت می‌کنند و  محمدقاضی از سرکرده شورشیان توسط منشی سرهنگ اعدام میشود.
یکی از چالش‌های محمد این است که عده‌ای به او حرام زاده می‌گویند چون پدرش معلوم نیست کیست.

محمد هجده سالگی سرباز می‌شود در یکی از صبحگاه ها عضدی ادای تیمسار را در می‌آورد و به مولا علی(ع) توهین می‌کند، محمد که بوکسور نیز شده، عضدی را زیر کتک می‌گیرد. 
او را به زندان می‌اندازند. سرهنگ که حالا تیمسار شده است، علت کتک زدن را از محمد میپرسد و محمد علت را میگوید. تیمسار از او خوشش می‌آید ولی با اینکه او را از زندان آزاد می‌کند از ارتش اخراجش میکند.
محمد از طریق یکی از زندانیان با گروه فداییان اسلام ارتباط می‌گیرد. آن‌ها درصدد قتل تیمسار هستند تا انتقام شهادت نواب صفوی را بگیرند. 
روز چهارم آبان قصد ترور تیمسار را میکنند محمد با همان تفنگ رسیده از تیمسار آمده است تا او را بزند وقتی همراهش میگوید باید تیمسار را بزند، می‌گوید نه او آدم خوبی است و مرا آزاد کرده است. همراهش او را کنار میزند و میخواهد خودش تیمسار را بزنند که به ناگاه عوامل تیمسار میرسند و آن‌ها را دستگیر میکنند. معلوم میشود آزادی محمد سناریو تیمسار بوده برای تسویه حساب با باقی مانده فداییان اسلام.
تیمسار در اینجا تفنگ خودش را می‌بیند و با پرس و جو متوجه می‌شود که محمد پسر او ست. میخواهد هرجور شده او را آزاد کند.
پیش شاه میرود تا از شاه بخواهد شاه مخالفت میکند با شاه کارت بازی شرطی میکند او برنده میشود و میگوید شرط من آزادی آن پسر است.
اما از طرف دربار فردای آن روز دستور میرسد که محمد را تیرباران کنند و این پایان محمد است.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                کتاب شامل هجده مقاله است که هر یک از این مقالات به نحوی به مسئله توسعه، اقتصاد، تمدن و مباحثی از این دست می‌پردازند.آوینی در مقدمه کتاب یک پرسش به ظاهر ساده اما اساسی را پیش روی مخاطب می‌گذارد. او از مخاطب سوال می‌کند: چرا ما باید توسعه پیدا کنیم؟ _ متذکر می‌شود که منظور از توسعه، معنایی است که در تمدن امروز بشر از آن استنباط می‌شود.سپس پرسش‌هایی که به این سوال از سوی جامعه اندیشمندان و متفکران و مسئولان و… داده شده‌است ذکر و بررسی می‌کند.
او این پاسخ‌ها را از منظر قرابت با مبانی اسلام مورد واکاوی قرار می‌دهد. آوینی معتقد است اسلام هرآنچه بشر برای سعادت بدان نیاز دارد را در خود دارد بنابراین می‌توان نحوه مواجهه با مسائل روز دنیا را از منابع مهم دینی استخراج کرد تا جامعه در تمام ابعاد خود دینی باشد.
خواندن این کتاب را به تمام علاقمندان به مباحث توسعه و تمدن غربی پیشنهاد میکنم این کتاب شرح مسئله خوبی از مواجهه ما با تمدن غرب ارائه کرده است.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            هر کس حسین(ع) را بشناسد، بی‌شک عباس(ع)، همراه همیشگی ایشان را هم می‌شناسد و احتمالا این شناخت نسبت به برادرشان کمتر است.
آقای زرویی نصرآبادی روحتان شاد، دست مریزاد که به گفته‌ی برخی منابع بیش از ۶۰ منبع پژوهشی درباره‌ی ماه بنی هاشم را بررسی کردید و درنهایت ماحصل خوانده‌ها و پژوهش‌هایتان را در قالب ماه به روایت آه برای ما به یادگار گذاشتید.
ممنون از شما که ما را با گوشه‌هایی از زندگی شخصی، خصوصیات اخلاقی و وقایعی مربوط به باب الحوائج آشنا کردید که پیش از این یا کم شنیده بودیم یا اصلا نشنیده بودیم.
کتاب شامل ۱۲ روایت از دوازده شخصیت است که برخی از آنان خانواده‌ی حضرت عباس(ع) می‌باشند و برخی نسبتی با ایشان ندارند و به بیان واقعه‌ای مربوط به ایشان می‌پردازند.
نویسنده با قلمی روان و گیرا به روایتگری بخشی از تاریخ می‌پردازد. تاریخی که به شجاعت، غریبی، دلتنگی، محبت، مردانگی یعنی عباس بن علی(ع) آمیخته است.
کتاب را دوست داشتم، هم از جهت سبکی متن و شیوه‌ی بیان و هم جنس روایت‌گری‌ها را البته انتظار داشتم برخی از منابع که در نگارش کتاب استفاده شده‌است را نام ببرند ولی نه در پاورقی و نه آخر کتاب اثری نبود.
کتاب که تمام شد، چون تشنه‌ای که هنوز سیراب نشده، تشنه‌ی خواندن از علمدار بودم و دلم می‌خواست روایت‌های بیشتری بخوانم.


          
ارادت از سفرنامه‌های قوی بود که خواندم و خداقوت. این حسی که شما در قیاس آمریکا و مشهد بیان کردید، من در قیاس تهران و مشهد دارم حتی چایی کاکوتی توی تهران هم یاد مشهد می‌انداخت مرا، از این باب همزاد پنداری هم برام داشت:))