فاطمه سادات خاتمی

فاطمه سادات خاتمی

@F.s.khatami

43 دنبال شده

35 دنبال کننده

            أجمل ما يُقال عنا:
«إنهم‍ شيعة‍ علي...»
          
پیشنهاد کاربر برای شما

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

46

          حقیقتا نمی‌دونم چی باید بگم!!
بعد خوندن این کتاب، تازه فهمیدم نه صیاد و می‌شناختم نه دفاع مفدس رو!!

شاید جای مناسب گفتن این حرفا اینجا نباشه ولی..
دوستام می‌گن که به شهدا احترام می‌ذاریم  ولی بهتر نیست از جنگ نخونیم؟می‌گن که هانیه چرا داری از جنگ می‌خونی؟ چرا از کشته شدن و کشتن می‌خونی؟ 

شاید جواب کاملی اینجا نتونم بدم اما هرچقدر بیشتر از جنگ می‌خونم بهت‌زدگیم بیشتر می‌شه.
حیفم میاد که همچین جوونایی رو از دست دادیم. جوونایی که دست خالی جلوی دشمن ایستادن و روی دشمن و سیاه کردن.
از شهدا می‌خونم که یادم نره امنیت و آسایش الانمو مدیون چه کسایی هستم؛ 
از شهدا می‌خونم که یادم نره واسه وجب به وجب این خاک باید پیششون جوابگو باشم؛
از شهدا می‌خونم که یاد بگیرم حتی اگه دستمم خالی باشه جلوی دشمن سر خم نکنم؛
از شهدا می‌خونم که یادبگیرم نباید پشت کشور و رهبرمو خالی کنم؛
از شهدا می‌خونم که خدارو تو زندگیم یادم نره

دوتا درس خیلی مهمی که تو سراسر کتاب بهش اشاره شده  و برای شهید صیاد خیلی مهم بوده یکی «اهمیت نماز و توسل به خدا و ائمه» یکی هم «دوری از نفاق و وحدت بین همه مردم و ارگان ها»

متن تقریظ رهبر:
«این نمونه‌ی جالب و بیسابقه‌ئی است از گزارش جنگ. در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن. آن را یکسره مطالعه کردم زیبا و هنرمندانه نوشته شده است. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است ناگفته مانده است. و این طبیعی است.
البته برجستگیهای شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمیتوان نشان داد او حقاً نمونه‌ئی از یک ارتشی مومن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.»

        

23

19

22

          «مرگ ایوان ایلیچ» فقط یه داستان درباره‌ی مرگ نیست، یه آیینه‌ست که توش می‌تونیم خودمون رو ببینیم، مخصوصا اگه توی یه زندگی روزمره و بی‌روح گیر افتاده باشیم. ایوان ایلیچ یه آدم موفق از نظر جامعه‌ست: شغل خوب، خانواده، موقعیت اجتماعی. اما وقتی که مرگ یقه‌شو می‌گیره، تازه می‌فهمه که تمام زندگیش روی یه چیز اشتباه بنا شده!

ایوان ایلیچ تو تمام زندگیش سعی کرده یه آدم «درست» باشه، مثل همه رفتار کنه، دنبال موفقیت بره، قوانین اجتماعی رو رعایت کنه. ولی حالا که داره می‌میره، می‌فهمه که اون چیزی که فکر می‌کرد «زندگی واقعی» بوده، یه مشت ظاهر و توهم بوده. هیچ‌کدوم از اون چیزهایی که به‌دست آورده، توی این لحظه‌ی آخر به دردش نمی‌خوره. درد داره، ترس داره، اما چیزی که بیشتر از همه عذابش می‌ده، اینه که نکنه همه‌ی زندگیش رو اشتباه رفته باشه؟

تولستوی با این کتاب یه سوال مهم می‌پرسه: چی باعث می‌شه زندگی ما واقعی باشه؟ آیا موفقیت و احترام بقیه مهمه؟ یا این‌که چقدر واقعاً خودمون بودیم؟ این کتاب یه یادآوری تلخه که شاید داریم برای چیزایی می‌دویم که توی لحظه‌ی آخر هیچ ارزشی ندارن.

«مرگ ایوان ایلیچ» تلخه، اما لازمه. شاید اگه بیشتر بهش فکر کنیم، یه زندگی واقعی‌تر برای خودمون بسازیم، قبل از این‌که دیر بشه. بنظر من حتما نباید برای خوندنش بزرگسال باشید، هرجا که حس کردید لازمه، بخونیدش و قطعا زمانی که درکمون بیشتر بشه و دوباره این کتاب رو مطالعه کنیم چیزهای عمیق‌تری رو متوجه میشیم..این کتاب یه شاهکار واقعیه.:) 

        

65

با عایده از صفحه خانم شریف آشنا شدم . حوالی شهادت سید که عایده برای رونمایی از کتاب به ایران آمده بود کتابی که درباره پسر او یعنی علی است، خبر شهادت پسر دومش را نیز می‌دهند . 
این کتاب را در عید مبعث با کد تخفیف ۳۰ درصدی هدی خریدم . متن کتاب روان و کشش داستان بسیار زیاد بود .  دوست داشتم کنارش حاشیه نویسی میکردم جدیدا از کتاب زیاد خواندن ترسم گرفته دلم میخواهد لای سطرهای کتاب غرق بشوم و درباره اش فکر کنم و یا حتی بنویسم . 
بگذریم ....
حین خواندن کتاب یاد دو نفر دائم همراهم بود.  شخصیت شهید علی و شیطنت‌های مکررش عجیب غریب مرا یاد خواهرم می انداخت مخصوصا که هم سن هم هستند اصلا هر کار شهید را عایده در کتاب تعریف میکرد یاد خواهرم می افتادم چون دقیقا عینا همین رفتارها را در او دیدم و از همه مهمتر قلب بزرگ و پر محبتی که علی داشت را در خواهرم نیز دیدم و به آینده و عاقبت خوش او امیدوارتر از خودم هستم . 
گاهی وقت ها ما در ظاهر کار گیر میکنیم غافل از اینکه عمق نیت اهمیت بالاتری دارد . 
نکته دیگری که در کتاب نظرم را جلب کرد اهمیت بسیار زیاد این شهید به مادرش بود و واقعا مامان ها کلید همه کارها هستند بدون بروبرگشت (!)  در زمان بارداری عایده وقت زیادی برای فرزندش می‌گذاشت و بنظرم جواب همه اینها را خدا با شهادت علی به او داد :) 
بقول علی خدمت به خلق خودش عبادت است و البته بحث محبت کردن به هم دیگر که بقول علامه خلاصه دین اسلام محبت است 
واقعا واقعا واقعا درست میگوید سر زدن به همدیگر حال همدیگر را جویا شدن کمک کردن ، خنداندن ( سر اینکه علی کجا بخوابد دعوا می‌شده چون ایشان بشدت مزاح میکردند ) و خیلی خصوصیات رفتاری دیگر خودش آدم را اندازه یک نماز شب جلو می اندازد که همه اینها را علی داشت .
علی یک جوان ۱۸ ساله بود شبیه خیلی از جوان‌هایی که ما می‌بینیم 
بامرام و با معرفت و تا بینهایت مهربان و با محبت 
کسی دلش را داشته باشد شهادت سراغ آدمهای به ظاهر معمولی هم زیاد رفته :) 
اما درباره عایده
نمونه ای از الگو سوم زن مسلمان ، که مقاومت و صبوری و نحوه تربیتی او رشک بر انگیز بود . مادری که سعیش بوده در دل فرزندش شجاعت و انگیزه جنگیدن با کفر مطلق باشد . 
کتاب را خیلی دوست داشتم . کتابهایی که خیلی دوست دارم دلم نمی آید به کسی بدهم اما بنا به علت هایی این کتاب را هدیه خواهم داد . 
۲۴ بهمن ۳
          با عایده از صفحه خانم شریف آشنا شدم . حوالی شهادت سید که عایده برای رونمایی از کتاب به ایران آمده بود کتابی که درباره پسر او یعنی علی است، خبر شهادت پسر دومش را نیز می‌دهند . 
این کتاب را در عید مبعث با کد تخفیف ۳۰ درصدی هدی خریدم . متن کتاب روان و کشش داستان بسیار زیاد بود .  دوست داشتم کنارش حاشیه نویسی میکردم جدیدا از کتاب زیاد خواندن ترسم گرفته دلم میخواهد لای سطرهای کتاب غرق بشوم و درباره اش فکر کنم و یا حتی بنویسم . 
بگذریم ....
حین خواندن کتاب یاد دو نفر دائم همراهم بود.  شخصیت شهید علی و شیطنت‌های مکررش عجیب غریب مرا یاد خواهرم می انداخت مخصوصا که هم سن هم هستند اصلا هر کار شهید را عایده در کتاب تعریف میکرد یاد خواهرم می افتادم چون دقیقا عینا همین رفتارها را در او دیدم و از همه مهمتر قلب بزرگ و پر محبتی که علی داشت را در خواهرم نیز دیدم و به آینده و عاقبت خوش او امیدوارتر از خودم هستم . 
گاهی وقت ها ما در ظاهر کار گیر میکنیم غافل از اینکه عمق نیت اهمیت بالاتری دارد . 
نکته دیگری که در کتاب نظرم را جلب کرد اهمیت بسیار زیاد این شهید به مادرش بود و واقعا مامان ها کلید همه کارها هستند بدون بروبرگشت (!)  در زمان بارداری عایده وقت زیادی برای فرزندش می‌گذاشت و بنظرم جواب همه اینها را خدا با شهادت علی به او داد :) 
بقول علی خدمت به خلق خودش عبادت است و البته بحث محبت کردن به هم دیگر که بقول علامه خلاصه دین اسلام محبت است 
واقعا واقعا واقعا درست میگوید سر زدن به همدیگر حال همدیگر را جویا شدن کمک کردن ، خنداندن ( سر اینکه علی کجا بخوابد دعوا می‌شده چون ایشان بشدت مزاح میکردند ) و خیلی خصوصیات رفتاری دیگر خودش آدم را اندازه یک نماز شب جلو می اندازد که همه اینها را علی داشت .
علی یک جوان ۱۸ ساله بود شبیه خیلی از جوان‌هایی که ما می‌بینیم 
بامرام و با معرفت و تا بینهایت مهربان و با محبت 
کسی دلش را داشته باشد شهادت سراغ آدمهای به ظاهر معمولی هم زیاد رفته :) 
اما درباره عایده
نمونه ای از الگو سوم زن مسلمان ، که مقاومت و صبوری و نحوه تربیتی او رشک بر انگیز بود . مادری که سعیش بوده در دل فرزندش شجاعت و انگیزه جنگیدن با کفر مطلق باشد . 
کتاب را خیلی دوست داشتم . کتابهایی که خیلی دوست دارم دلم نمی آید به کسی بدهم اما بنا به علت هایی این کتاب را هدیه خواهم داد . 
۲۴ بهمن ۳
        

5

6

4

6