جزئیات پست
67
(0/1000)
نظرات
فکر کنم همه آینه هستن و ما آینه خودمونو پیدا می کنیم. این ملاقات با خود توی کتاب خیلی جذاب و ترسناکه
2
بیشتر قصه ها ، هرچقدر هم عزیز باشند به این خوبی_که به یادشون آوردی_ یادم نمی مانند! از سیدنی کارتن هم یکی عشق بی پاسخ و غیرمعمولش را یادم مانده و یکی آن حرکت محکم آخر داستانش برای نجات دارنی یا شاید هم برای نجات خودش یا علاقه اش یا ... شاید جزئیات آنقدر ها توی ذهنم نمی ماند ، برای داستان دو شهر هم همین طور . اما خب با همه فراموش کردن ها ، بازم سیدنی کارتن رو می شناسم ...
1
1
چه قدر حس خوبی پیدا کردم. خدا قوت . دارم دنبال میگردم آدم های زندگیام را توی کدوم کتاب ملاقات کردم.
1
1
چقدر این نوشته برای من حس خوبی داشت🥹❤️ و چه تجربه ی آشنایی ؛ زندگی توی خوابگاه و این دوستیها🌱
1
3
وای چقدر خوب که تو خوابگاه همچین اتفاقی می افته من خیلی سعی کردم ولی نشد تا میام بکشم شون به سمت کتاب مثل ماهی از دستم لیز میخورن و فرار میکنن ولی چقدر دلم خواست یک دوست بهم بگه شبیه چه شخصیتی از کتابام خیلی هیجان انگیز میتونه باشه
1
0
خیلی حیف! جمع کتابخون توی خوابگاه خیلی نعمته. و آره، خیلی باحاله که کسی از یک شخصیت کتاب یادت بیفته
1
زیبا نوشتید. و اینکه خوش به حال شما که در جمع دوستان کتابخوان هستید. احتمالا خاطرههای دوره دانشجوییتون در زمره بهترین خاطرههاتون قرار میگیره 🙂
1
0
محمد مهدی
1402/10/01
3