کوچه ابرهای گمشده
خرید این کتاب از کتابفروشیها
میان رهگذرها رفت سمت همان چهار راه قدیم.نزدیک که می شد همیشه دلش می گرفت-قدیم می آمد،و چهار راه،کتابی می شد که تند تند ورق می خورد.برگ برگ کتاب این حوالی را از بر بود.با چنارها شاهد شهری بود که زخم می خورد و از زخم های خود می خورد و رشد می کرد و پهن می شد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به کوچه ابرهای گمشده
نمایش همهلیستهای مرتبط به کوچه ابرهای گمشده
یادداشتهای مرتبط به کوچه ابرهای گمشده