یادداشت مهدی جمشیدیان
1401/8/2
کوچه ابرهای گمشده، داستانی است بر بستر تقریبا مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران؛ فرار شاه، روزهای آغازین انقلاب و وقایع و درگیریهای حزبی پس از آن و جنگ . تصاویر التهابِ کوچه های شهر از چشمان کارون" کودکی جنگ زده که خمسه خمسه ای خانه ، خانواده و کودکی اش را برده است" روایت میشود. جنگ مجبورش میکند به مهاجرت و زندگی روی کانتینری در شهر غریب. لای تصاویر شهر ملتهب با دستفروشی کتاب بزرگ میشود. سالها میگذرد و وقایع با پرشهای زمانی و تغییر مداوم راوی بیان میشود.نکته جالب و جسارت آمیز اینکه، نویسنده تمام این تغییرات زمانی و روایت را بدون فصل بندی کردن کتاب و تنها در یک فصل بیان میکند. تغییر مداوم راوی از دانای کل به اول شخص های متفاوت چنان طبیعی و در لابلای قصه اتفاق میافتد که خواننده سردرگم نمیشود. قصه در ادامه معما طرح میکند اما جذابیت داستان تنها بر عهده معما و گره افکنی نیست. نوع روایت و خود قصه به خصوص در اواسط داستان ، مخاطب را مجذوب و مجبور به ادامه میکند. بخش دوم داستان در زمان معاصر اتفاق میافتد. جایی که باز التهاب در خیابانها از طریق حضور موتور سواران و نیروهای پلیس به تصویر کشیده میشود. در مجموع رمانی است جذاب و قصه محور.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.