بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

کاهن معبد جینجا، داستان سفر ژاپن

کاهن معبد جینجا، داستان سفر ژاپن

کاهن معبد جینجا، داستان سفر ژاپن

3.9
165 نفر |
64 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

356

خواهم خواند

99

لیست‌های مرتبط به کاهن معبد جینجا، داستان سفر ژاپن

نمایش همه
ماهی ها پرواز می کنندطوفان بمبئیخارج از پروتکل

تا پخته شود خامی

13 کتاب

بستهٔ پیشنهادی کتاب سفرنامه سفرنامه، شرحی از تجربیات و ماجراجویی‌های یک شخص در سفرهایش است. این شرح ممکن است شامل توصیفات مکان‌ها، فرهنگ‌ها، غذاها، شخصیت‌ها و مردمان محلی باشد. سفرنامه‌ها معمولاً برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و توصیه‌ها به دیرگان، نوشته می‌شوند. آن‌ها می‌توانند ارزشمند و جذاب باشند و به دیگران کمک می‌کنند تا بهترین تصمیم‌های بهتری درباره سفرهایشان بگیرند. به طور کلی، سفرنامه‌ها یک روایت شخصی از سفرهایی هستند که هرکسی می‌تواند از آن بهره‌مند شود. ویژگی اصلی ادبیات سفرنامه‌ها توصیف و تصویرسازی زیبا و جذاب از تجربیات سفر است. نویسنده سعی می‌کند با استفاده از زبان زیبا و شیوا، مکان‌ها، فرهنگ‌ها، غذاها، شخصیت‌ها و مردمان محلی را به تصویر بکشاند و تجربیات خود را به شکلی فوق‌العاده و جذاب به خواننده منتقل کند. علاوه‌براین، سفرنامه‌ها معمولاً دارای یک دیدگاه شخصی هستند که برای خواننده جالب است و می‌تواند به او درک بهتر تجربیات سفر کمک کند. همچنین، این نوع ادبیات بیشتر به توصیفات تجربیات و حوادث در سفر تمرکز دارد تا از آن به عنوان یک شکل از رمان یا داستان استفاده کند. بستهٔ مطالعاتی حاضر به معرفی سفرنامه‌ها می‌پردازد.

یادداشت‌های مرتبط به کاهن معبد جینجا، داستان سفر ژاپن

            "کاهن معبد جینجا" داستان سفر نویسنده یعنی وحید‌یامین‌پور با جمعی از هنرمندان به مناسبت حادثه اتمی هیروشیما به ژاپن است. کتاب نثر روانی دارد اما بیشتر از توصیفات ژاپن از نگاه نویسنده، توصیف لحظات مواجهه نویسنده و خلقیات و اعتقاداتش با ژاپن است و این توصیف و مواجهه همراه با تضاد و طباق‌های اعتقادی او با هرآنچه که می‌بیند تا پایان کتاب ادامه دارد. پس اگر قرابت فکری با یامین‌پور دارید خوشتان خواهد آمد و اگر ندارید احتمالا بخش‌هایی از کتاب صورتتان را چین می‌اندازید! چون حتی او کارش از اعتقادات هم گذشته بلکه حتی از ذائقه غذایی‌اش هم پررنگ حرف زده‌است.
از همین روست که محکم می‌گویم مخاطب کتاب طیف موسوم به حزب‌اللهی خواهد بود و یکی از بزرگترین گله‌های من از نویسندگان جریان موسوم انقلابی این است که چرا تولیداتشان را فقط برای مخاطب شبیه خودشان می‌نویسند. اگر یامین‌پور قصدی در این باره نداشته که حداقل من می‌گویم به نظرم موفق نبوده‌است. نمیگویم از اعتقاداتش کمتر می‌گفت اما فقط تمایلات فکری نزدیکانش را در تعریف ماجرا در نظر گرفته. یا دست کم نتوانسته طور متفاوت‌تری ببیند.
اما او جمله طلایی درباره همسفران متفاوتش دارد که می‌گوید "آدم‌ها از آنچه که در رسانه‌ها می‌بینیم به ما نزدیک‌ترند! " پس خواندنش به نخواندنش می‌ارزد.
در پایان کتاب ضعف بزرگی دارد که نمی‌شود نادیده‌اش گرفت، نویسنده در طول این سفرنامه هیچ پاراگراف یا حتی جمله‌ای با یک ژاپنی معمولی از جنس همان‌ها که خوب نگاهشان کرده ندارد‌. هیچ!
در تمام کتاب منتظر بودم او حتی با ایرانی‌های ژاپنی‌بلد وقتی همراه شده‌است در این باره حرکتی بزند اما هیچ. یک بحث فوتبالی راه بیندازد. مثلا از جام جهانی بگوید. از سوباسا و ایشی‌زاکی، از علی کریمی، از ناکاتا، تاکاهارا، کیسوکه هوندا، کاواگوچی، یا دست کم به تکنولوژی سری بزند. از آیفون از اپل از سونی از تفاوتشان به کره‌ای‌ها و چینی‌ها اصلا
یک چیزی بیندازد وسط، اما هیچ!
با این حال یامین‌پور چالش‌هایی در گفتگو با یک باقیمانده از حادثه هیروشیما دارد که خواندن کتاب را در آن لحظات جذاب کرده‌است. درست برعکس لحظاتی که از بوی ماهی می‌گوید!
          
            اگر این کتاب با اسم مستعار و ناآشنایی به جای وحید یامین پور منتشر میشد حتما استقبال بهتر و بیشتری از آن میشد. به هرحال دوست داشته باشیم یا نه برخی از افراد نام شان با گرایشات و عقاید و مسایلی که پررنگ و قدرتمند آنها را به نمایش می گذارند یا بر آن مسیر حرکت می کنند پیوند خورده. یامین پور هم از این دسته نویسندگان است. چه از همفکرانش باشید و چه از مخالفان منظومه فکری او نسبت به فضای حاکم بر کتاب ناخوداگاه گارد خواهید گرفت. طنزهای خوب و واقعی و غیرمصنوعی ای که شاید بخاطر یامین پور سیاسی انقلابی ای که در ذهن داریم نسبت به خندیدن در برابرشان و همراه شدن با آنها مقاومت می کنیم. عملیات سنجاب که خیلی از ما تجربه اش را داریم اما از این نویسنده توقعش را نداریم دقیقا مثل ما این کار را انجام دهد و حتی شاید گاهی بی انصافانه این کار او را - که خودمان هم به آن مبتلا هستیم- به عنوان قضاوت برچسب بزنیم و ضمن خواندن کتاب سر تکان بدهیم که آقای یامین پور! از شما بعید است! 
اما اگر با موفقیت از زیر بار سنگینی نام نویسنده عبور کنیم، برگ برنده کتاب نمایش انسان ژاپنی امروز است. انسانی که در چندسال اخیر برای ما از او اسطوره مافوق بشری ساخته اند که حتی از زمانی که شما پای خواندن این متن گذاشته اید هم برق تولید میکند! انسانی مغرور آنچنان که مرگ را به ذلت پذیری ترجیح میدهد و آنچنان متواضع که اگر صاحب منصب و مسولیتی شود روزی دویست بار جلوی زیردستان و ملتش تعظیم خواهد کرد که ببخشید اگر خدمت من باب میلتان نیست ! البته نویسنده تلاشی برای القای تایید یا تکذیب این تصور در ذهن ما نمیکند و فقط صاف و ساده از دیده ها و تجربه هایش می نویسد. گاهی چاشنی تحلیل را هم به دیده هایش اضافه میکند که آنچنان با مصادیق و قرینه ها مطابقت دارد که شبیه تلقین به مخاطب نمیماند بلکه انگار خود را جای مخاطب گذاشته و پابه پای او با توجه به آنچه دیده و تعریف کرده نتیجه ای می گیرد. 
هرچند با توجه به مدت کوتاه سفر و محدود بودن محدوده های گشت و گذار به علت فشردگی برنامه سفرما بیش از آنکه با ژاپن نگاری مواجه باشیم با فرهنگ و تمدن نگاری از ژاپن قرن 21 مواجهیم . از معماری معابد و خانه ها گرفته تا خیابان ها و حمل و نقل و وفور غذاخوری های خیابانی و مدل کارکردن و اشتغال زنان و مردان ژاپنی و تاثیر راه دور خانه تا اداره بر جسم و روح آنها گرفته همه و همه را تعریف میکند و نتیجه کنکاش و تکاپوی ذهنی خودش را که به دنبال علت هرکدام ازین موارد هست را هم با خواننده به اشتراک میگذارد.
اما آنچه بیش از هرچیز توجه من را به خود جلب کرد ارزشی بود که برای خط و زبانشان قائل بودند و حتی فرودگاه بین المللی یا پایتخت یا هتل هم آن ها را مجبور نمیکرد به اسم رفتار جهانی داشتن ذره ای از هویت زبانی خود کوتاه بیاییند. 
و اگر قرار باشد بخشی از کتاب را به عنوان ممتازترین بخش انتخاب کنم بی شک گفت و گویی است که بین یامین پور و هم سفرانش با جمعی از دانشجویان و اساتید دانشگاه ژاپنی اتفاق افتاد. تشکر ویژه این بخش را هم با افتخار به پرویز پرستویی تقدیم می کنم .
          
            در دنیای مجازی زیاد از پیشرفت¬های ژاپن خوندیم و شنیدیم. نظم بی¬نظیرشون. قانون¬مداری¬شون. احساس مسئولیت¬شون و خیلی چیزهای دیگه. گاهی عکس و فیلم¬هایی از وسایلی می¬بینیم که فقط در ژاپن موجود هستند. مثل کلاه¬کاسکت¬های مخصوص بانوان، اتوبوس¬هایی با صندلی¬های چرخان، هندوانه¬های مکعبی و عجایب دیگه. این تصاویر همه¬اش نتیجه و نشانه¬ئ کار زیاد. کار کار کار. شاید در مجموع همه¬ئ اینها زیبا به نظر بیان اما من همیشه فکر می¬کنم که ژاپنی¬ها آدم¬های خوشحالی نیستند. برعکس انگار همه¬شون افسرده و ناامید هستند. اگه یک روزی قرار باشه به یک کشور خارجی سفر کنم احتمالاً ژاپن یکی از آخرین انتخاب-های من خواهد بود.و شاید خیلی¬ها مثل من فکر کنند. اما وحید یامین¬پور به ژاپن سفر کرده و اتفاقاً سفرنامه-ئ این سفر رو نوشته. شاید جالب باشه که بدونیم نویسنده¬ئ این کتاب اصلاً چرا ژاپن رو برای سفر انتخاب کرده؟ آیا برای کار رفته یا برای تفریح. یا شاید هم سفر مطالعاتی! 
معمولاً به نظر میاد که سفر از زمانی آغاز می¬شه که چمدونمون رو دست می¬گیریم و راه میفتیم. اما به نظر من سفر از زمانی شروع می¬شه که تصمیم سفر قطعی می¬شه. اما این سفرنامه یا این داستانِ سفر از کمی قبل¬تر شروع می¬شه. معرفی مختصرِ مقصد. یعنی ژاپن. بعد علت سفر و بعد شروع سفر از فرودگاه بین¬المللی امام خمینی. 
ما از یک سفرنامه چه توقعی داریم؟ اینکه فقط گزارش سفر رو ارائه بده یا اینکه نیاز به تحلیل سیاسی اجتماعی هم داریم. این وسط احوالات شخصی سفرنامه نویس چی می¬شه؟ آیا لازمه که بدونیم مسافر در مواجهه با فلان مشکل چه راه چاره¬ای پیدا کرد؟ به نظر من خیلی مهمه چون شخصی بودن روایت¬هاست که اونها رو از هم متمایز می¬کنه. روایت¬های متفاوت مثل یک پازل عمل می¬کنند و یک تصویر رو کامل می¬کنند. وحید یامین¬پور هم آنچه که دیده روایت کرده و هم تا جایی که ممکن بوده پدیده¬ها رو تحلیل کرده. اما چیزی که این داستانِ سفر رو جذاب کرده احوالات شخصی خودشه در جایی که پیدا کردن غذای حلال مشکله و تنها غذای حلال میتونه ماهی و سبزیجات باشه. اما اگه راوی از ماهی متنفر باشه تو این سفر چه بلایی سرش میاد؟

          
            کتاب روایتی از مشاهدات و برداشت‌های نویسنده در جریان سفر چند-روزه به ژاپن است.

کوتاهی مدت سفر و محدودیت‌های برنامه‌ای سبب محدود شدن تنوع روایت شده است. با این حال، نویسنده کوشیده است، از طریق ارائه توصیفات نسبتاً مشروح از مکان‌ها، افراد و رویدادها، خواننده را با خود همراه کند. البته، در مواردی این توضیحات از باورهای شخصی (مذهبی، سیاسی، فرهنگی و...) تاثیر پذیرفته است. گاهی معذوریت‌های فرهنگی و قوانین نشر مانع از تشریح دقیق مشاهدات یا برداشت‌های نویسنده شده است.

حدود یک-چهارم صفحات کتاب را تصویر و عکس تشکیل می‌دهد. برخی تصاویر را مشخصاً می‌توان به بخشهای خاصی از روایت سفر مرتبط دانست ولی در بعضی موارد دلیل یا مناسبت درج عکس مشخص نیست. نبود توضیح برای تصاویر از نقاط کاستی کتاب به شمار می‌رود. نویسنده برای ارائه اطلاعات تکمیلی از پانویس استفاده کرده است.

مطالعه کتاب احتمالاً برای علاقه‌مندان به فرهنگ، تاریخ و جامعه ژاپن سودمند خواهد بود.

این مرور مبتنی بر برداشت و دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.
          
            "کاهن معبد جینجا" روایتی بدون جهت از ژاپن نبود.
نگاه وحید یامین پور در سفرش به ژاپن از انسانِ ژاپنی، غرق در تفکرات ملی گرایانه و مذهبی او بود که باعث میشد نگاه های جانب داری به کشور و مردم ژاپن داشته باشد

صد البته این به نظر من بد نیست؛ اتفاقا از آنجایی که تفکرات خودم را نزدیک به نویسنده میبینم خواندن نگاهش برایم جالب و جذاب بود. هرچند تجربه این مدل روایت بسیار متفاوت از سفرنامه هایی مثل "نیم دانگ پیونگ یانگ" امیرخانی بود که بیشتر سعی در روایت واقعیت ها داشت تا انتقال تحلیل ها

در کل، کتاب غرق در شخصیت نویسنده است. پر از اصطلاحات مذهبی با شوخی ها و طنز های تلطیف کننده و تفکرات امروزی یک جوان ایرانی اسلامی. پس اگر خودتان را به این خصوصیات شبیه می دانید کتب را از دست ندهید. اگر هم نمی بینید، برای درک بهتر این افراد بخوانید

پ.ن: یامین پور قلم امیرخانی را ندارد. اما همین که خط فکری اش در کتابهایش جریان دارد قلمش را ارزشمند می کند.
پ.ن۲: مقایسه انسان ژاپنی و انسان کره شمالی واقعا برای من جذاب بود. شباهت ها و تفاوت هایی که از تاریخشان برمیخاست تامل برانگیز است. حتما امتحانش کنید