تقریبا بیست سال پیش...
چهار نوجوان در جنگلی ناپدید میشوند و فقط جسد دونفر از آنها پیدا می‌شود!
و حالا بعد از گذشت سالها ، جسد یکی از آن دونفر باقی مانده در محل دیگری یافت میشود!!

پاول که در آن ماجرا خواهر خود را از دست داده و الان دادستان شهر است با پیدا شدن جسد جدیدی، دوباره شروع به پیگیری درمورد قتل های جنگل میکند ولی بهترین توصیف از نتایج این پیگیری بر روی جلد کتاب آمده است : 
گاهی تاریک ترین رازها، ریشه در خانه‌ی شما دارد!!


از خواندن کتاب به شدت لذت بردم 
کتاب و با ترجمه خانم محدثه احمدی خوندم و نسبتا راضی بودم!
بعد از مدت ها کتابی خوندم که قادر به زمین گذاشتنش نبودم
،خوشحالم که با آقای هارلن کوبن آشنا شدم ، پیش به سوی دیگر آثارشون :))
          

            استفاده درست از وادی زمان توسط «هارلن کوبن» را می‌توان مهمترین عنوانی قلمداد کرد که درام را با افت و خیزهای مناسب تا پایان هدایت می‌کند. 
حال در این راستا کنش و واکنش‌های مختلفی که از سوی شخصیت‌ها به وجود می‌آید خود نیز کارکردی محرز در پرورش تعلیق‌ها و البته رسیدن به نقطه عطف قابل دفاع از سوی نویسنده است.
شاید بتوان گفت در آثار جنایی روانشناختی دارا بودن اتفاق‌های متعدد، تعلیق و نقطه عطف یه ضلعی هستند که مخاطبان این ژانر را بیش از هر عنوان دیگری مشتاق و ترغیب برای ادامه دادن می‌کند.

          

            نمیتوان کنارش گذاشت...
در این کتاب ″راز″ حرف اول را میزند، رازی نهفته است که شخصیت داستان به دنبال گره گشایی آن است.
فوق العاده جذاب، ترجمه‌ی خیلی خوب، ایده‌ی عالی و همینطور پیچیدگی های داستان یکه این کتاب را بیش از همه خوشخوان می‌کند.
در نهایت واقعا از خواندش لذت بردم
          

            هر گذشته ای رو هر چقدر که ظاهر پاکی داشته باشه، وقتی زیر و رو کنی نقطه های تاریکی پیدا میکنی.
همیشه برای یه اتفاق ناگوار نباید مقصر اصلی باشی 
گاهی همین سهل انگاری های کوچیک باعث یک فاجعه میشه.
تلاش  پاول برای حل معمای داستان بسیار جالب بود.و یک جاهایی از داستان منتظر بودم که بلغزه، ولی او استوار برای عدالت تلاش  کرد.
تو داستان یک جمله هست که میگه پدر و مادر هر کاری برای فرزندشون انجام میدن .این اصل اساسی همه پدر مادرهاست.
          

            سوای جذابیت داستان و کششی که داره، حقیقتا این حجم بیان واضح اروتیکی که داشت به شخصه برای خودم آزار دهنده بود. ادبیات اروتیک داستان دیگه خیییلی آشکار بود !!
با این حال، داستان پر از تعلیق و کشش بود و به معنای واقعی کلمه یه داستان جنایی پر از سرگرمی بود. 
اما خب، داستان هیچ پیام خاصی نداشت و بعد از خوندنش تنها چیزی که به آدم اضافه می‌شد یه سرگرمی جذاب بود. البته خب باید توجه داشت که ژانر جنایی معمولا همین کارکرد رو داره و توقع ازش صرفا سرگرم کننده بودنه.

علاوه بر این، به نظرم یه انتقاد دیگه‌ای  که می شه داشت اینه که نویسنده تعلیق‌ها و گره‌های خوبی  ایجاد کرده بود  اما تا حد زیادی آبکی بازشون کرد.
به نظرم گره گشایی‌ها اندازه خود ایجاد گره‌ها هوشمندانه نبود. 
در کل برای علاقه مندها به ادبیات  جنایی، با در نظر گرفتن این ملاحظه که ادبیات کتاب بسیار اروتیکه ، پیشنهادش می‌کنم.
          

            اولین تجربه من از کتابهای هارلن کوبن بود و متاسفانه اصلا ترجمه خوبی نیست ترجمه خانم رمضانی. به حدی بد بود که من خیلی از جاهارو باید چندبار میخوندم تا بفهمم کدوم دیالوگ مال کیه. البته ویرایش بد کتاب توی طاقچه هم بی تاثیر نبود. 
خلاصه همه اینها دست به دست هم داد تا کتاب بهم نچسبه و فقط بخوام تمومش کنم. داستان بدی نداشت ولی خب باید هارلن کوبن رو با یه ترجمه بهتر یه بار دیگه امتحان کنم.