بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زیستن با کتاب

زیستن با کتاب

زیستن با کتاب

طریف خالدی و 1 نفر دیگر
3.5
13 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

19

کتاب زیستن با کتاب، نویسنده طریف خالدی.

پست‌های مرتبط به زیستن با کتاب

یادداشت‌های مرتبط به زیستن با کتاب

            به نام او

🔹مدتها بود که می‌خواستم این کتاب را بخوانم، در کل آشنایی با نویسندگان و متفکران عرب‌زبان برایم جذاب است، عنوان کتاب هم که خود مزید بر این علاقمندی شد.

🔸کتاب خوش‌خوانی بود، نام مترجم را تا پیش از این جایی ندیده بودم و گمان می‌کنم اولین کتابی‌ست که ترجمه کرده اند به هر رو ایشان را مترجم خوب و آگاهی یافتم هم از بابت نثر خوبشان و هم از بابت اطلاعاتشان از منابعی که از قدیم و جدید در کتاب معرفی شده بود و در پانویسهای مفصلی که در باب اشخاص و کتابها به قلم ایشان نوشته شده‌بود، خود را نشان می‌داد. باز هم حدس می‌زنم مترجم دارای تحصیلات حوزوی باشند و از خانواده اهل علم (مروارید‌های مشهد)

🔸به هر رو تا پیش از این از طریف الخالدی یک کتاب منتشر شده بود «انجیل به روایت مسلمانان» و این دومین کتاب (که تنها کتابی‌ست که این نویسنده فلسطینی به زبان عربی نوشته است، باقی کتابها به زبان انگلیسی نوشته شده) از اوست و به‌نوعی چکیده‌ای‌ست از زندگی علمی و فرهنگی‌اش. کتاب به دو بخش تقسیم می شود. نیمی از کتاب زندگینامه خودنوشت است و نیمی دیگر نوشته‌های پراکنده او که در هر دو قسمت نویسنده ما را با اشخاص و کتابهای مهمی که در سیر تفکرش تاثیر داشته، آشنا می‌کند و با توجه به اینکه بسیاری از این کتابها و اشخاص برای ما فارسی‌زبانان شناخته‌شده نیست، مترجم پانوشتهای مفصلی برای هرکدام نوشته است. در اینکه این پانوشتها مفید است شکی نیست، مروارید اطلاعات خیلی خوبی در اختیار ما گذاشته است فی‌المثل اگر کتابی به فارسی ترجمه شده باشد نام ناشران، مترجمان و سال انتشارشان را هم ذکر کرده، ولی با توجه به اینکه هم تعداد این پانوشتها زیاد است و هم حجم‌شان ای‌کاش به‌جای آنکه زیر هر صفحه می‌آمد به آخر هر فصل منتقل می‌شد که هم انقطاعهای متعدد خواننده با متن را پدید نمی‌آورد و هم باعث نازیباشدن کتاب از جهت صفحه‌آرایی نمی‌شد. ضمن اینکه در بعضی جاها مترجم دلسوز زیاده‌روی کرده و در پانوشتها به توضیح واضحات و تکرار مکررات رو آورده.

🔸مشکل دیگر کتاب این است که گویا زود منتشر شده ما فارسی‌زبانان چندان با طریف الخالدی آشنا نیستیم که خواندن زندگینامه‌اش برایمان موضوعیت داشته باشد مثلا کتابهای «روزها»ی طاها حسین و «بی‌درکجا»ی ادوارد سعید در شرایطی منتشر شدکه چندین و چند کتاب از مولفان به فارسی ترجمه شده بود و اهمیتشان در ذهن مخاطب ایرانی امری مسلم و  پذیرفته‌شده بود. حالا این کتاب که حاوی نکات مهمی هست منتشر شده ای‌کاش هرچه زودتر کتابهای دیگر مولف هم (که در خود کتاب از آنها نام برده شده مثل کتابی درباره جاحظ) ترجمه و عرضه شود.

🔹در آخر اینکه کتاب حتما به یک ویرایش صوری برای یک‌دست‌شدن شیوه نگارش نیاز دارد که ان‌شاءالله در چاپهای بعد شاهدش باشیم.
          
                «زیستن با کتاب» نام فارسی کتابی است با نام «انا و الکتب» نوشته طَریف الخالدی نویسنده و تاریخ‌پژوه عرب اهل فلسطین. الخالدی در این کتاب داستان خودش و برخی از کتاب‌هایی را نقل کرده که در مسیر دانش‌آموزی، دانشجویی، استادی و نگارش کتاب‌ و مقاله سر و کارش به آن‌ها افتاده است. 

کتاب در واقع به گونه‌ای خاطره‌بازی با کتاب‌هاست، با این حال یک جهت‌گیری مشخص را نیز در متن گنجانده است. نخ تسبیح همه این کتاب‌ها ادبیات،‌ نقد ادبی و تاریخ عرب از دوران جاهلی و صدر اسلام، تا دوره معاصر است. البته تاریخ در زبان خالدی صرفا کتاب‌های وقایع‌نگاری را دربرنمی‌گیرد. با توجه به تخصص نویسنده که تاریخ‌پژوهی است نه تاریخ‌نگاری، گستره متونی که به آن‌ها مراجعه کرده بسی پردامنه‌تر از منابع وقایع‌نگارانه است. 

روشن است که در این سرگذشت‌نامه خاص هیچ کتابی به شیوه مرسومِ گزارش کتاب، گزارش نشده است، چنان‌که هیچ نویسنده‌ای به طریق مألوف شناسانده نشده است. خالدی به هر کتابی که می‌رسد نخست انگیزه خود از مواجهه با آن کتاب و سپس یافته‌های ارزشمند خود از آن را توضیح می‌دهد. یافته‌هایی که اینجا نوشته است درباره‌ی کتاب است نه از متن کتاب. به گونه‌ای نگاه درجه دو به کتاب‌ها کرده است.
 
او درباره هر کتاب چند جمله‌ای بیشتر ننوشته است. به جز جاحظ و کتابش «الحیوان» که یک فصل را به خود اختصاص داده است. ابن خلدون نیز سهمی بیش از دیگران در این کتاب برداشته است. بخشی از کتاب تطورات نگاه مسلمانان به سیره پیامبر(ص) را مرور کرده و بخشی دیگر گزاش‌گر نگاه مسلمانان به حضرت مسیح(ع) است.

متن روان و بسیار خوش‌خوان کتاب برای خواننده فارسی زبان مدیون محمدرضا مروارید مترجم کتاب است که غیر از ترجمه، با تلاشی ستودنی تمامی افراد و کتاب‌های نامبرده در متن را یک‌به‌یک در پانویس معرفی کرده و حتی چاپ‌های متعدد آن‌ها را نیز یادآوری کرده است. بدون این پانویس‌ها کتاب برای خواننده‌ نا‌آشنا با این حوزه آورده‌ چندانی نمی‌داشت. از خواندن این کتاب لذت بردم، و فراوان آموختم.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

طه

1401/11/11

            یکی از جذاب‌ترین و لذت‌بخش‌ترین کتاب‌هایی بود که در دو سه سال اخیر مطالعه کرده‌ام.
پیشنهاد می‌کنم اصلا از دست ندهید، به خصوص اگر به تاریخ علاقه‌مند هستید.
ترجمه‌ی کتاب هم بسیار روان و درخشان است.


در یکی از قسمت‌ها نویسنده بیان کرده بود که مطالعه‌ی تاریخ ابن خلدون برای یک عربِ فرهیخته یکی دو هفته بیشتر زمان نمی‌برد.
در جای دیگر هم از نگرانی خانواده‌اش گفته بود...نگران از اینکه سطح کتاب‌های که مطالعه می‌کرده در سنین کودکی بعضا پایین بوده.
متأسفانه در میان ما کتاب‌های کلاسیک کم خوانده می‌شوند. چه در میان قشر دانشگاهی و چه قشر غیر دانشگاهیِ کتاب‌دوست.
در آمریکا دوره‌ای به نام تحصیلات عمومی دارند که ۱-۲ سال طول می‌کشد، در این دوره کارشان کلاسیک‌خوانی است.
از افلاطون گرفته تا نیچه و ابن‌سینا و ابن خلدون و روسو و مارکس و....

از آنجایی که ما از این تحصیلات محروم هستیم و دانشگاه‌ها و حوزه‌هایمان تقریبا حرفی برای گفتن در زمینه‌ی علوم انسانی ندارند، باید خودمان دست بکار بشیم و کمی کلاسیک‌خوانی کنیم.
          
            کتاب به بیان خود نویسنده زیست‌نامه‌ای است به قلم استادی بازنشسته که از کودکی تا کهنسالی با کتاب‌ها و نویسنده‌هایشان ماجراها داشته است. زندگی او از خانه‌ای شروع می‌شود با دیوارهایی پوشیده از کتاب، خانه‌ای دنج بر فراز کوه مُکبر، مشرف به بیت‌المقدس، و پدر و مادری که بیشترین خاطرات دوران کودکی‌ نویسنده از کتابخوانیِ آن‌هاست. از عنفوان کودکی کتاب گرداگرد طریف خالدی را گرفته و به کتاب آسان‌تر دست می‌یافته تا بوسه‌های پدر. گوشِ کودکیِ او هم مثل همه‌ی مردم فلسطین، پیش و پس از نابودی وطن، پر بوده از نصیحت به فراگیری دانش.
خالدی در طول عمر خود، مدت زمانی را که با کتاب سرکرده‌ خیلی بیش از زمانی بوده که با مردم گذرانده‌؛ دلیلش شاید این باشد که در کتاب به آرامشی رسیده‌ که با بیشتر مردم به آن دست نیافته ‌است. بنابراین، اکنون دوستانی اندک اما کتاب‌های بسیار دارد که به آن‌ها عشق می‌ورزد. سال‌های عمر او سپری شده و جهان حقیقی او جهان خواندن بوده و نوشتن. در زیستن با کتاب طریف خالدی به شیوه‌ی کتاب‌هایی چون پروفسور غیرمنتظره نوشته‌ی جان کاری، منتقد انگلیسی، زندگی ادبی خود را شرح داده و کتاب‌هایی را که در اندیشه‌ورزی و ژرف‌بینی او تاثیر گذاشته معرفی کرده است؛ کتاب‌های شایانی که در طول زندگی علمی خود با آن‌ها روبرو بوده. او می‌خواهد میراثی را که امروز در نتیجه‌ی بی‌توجهی و فراموشی و جهل ادبی و زبانی در معرض نابودی قرار گرفته است بیشتر به ما بشناساند.
خالدی پنج‌ساله بوده که آموزش خواندن را شروع می‌کند. به فاصله‌ی اندکی، خواندن به شیرین‌ترین لذت او بدل می‌شود، به خصوص وقتی به نخستین داستان کتابی که از آن الفبا یاد می‌گرفته می‌رسد و در آن می‌خوانَد: «آه... زولبیای حلب چه خوشمزه است!»، «از آن‌ها خورده‌ای؟»، «نه، ولی معلم من خورده و گفته که مزه‌ی خوبی دارد.» لذت او وقتی بیشتر می‌شود که می‌تواند تیتر روزنامه‌های فلسطین و الدفاع را که به خانه می‌آوردند بخواند.
اولین کتابی که می‌خواند داستان‌های کامل کیلانی نویسنده‌ی مصری است که از پیشگامان داستان‌نویسی کودکان در جهان عرب است و با پدر خالدی دوستی داشته است. دلبستگی‌اش به تاریخ سبب می‌شود از کامل کیلانی به جرجی زیدان روبیاورد. رمان‌هایی که حتی در وقت ناهار وخواب هم کسی نمی‌تواند آن‌ها را رها کند. 
ده سال دارد که از خانه‌شان در قدس آواره می‌شوند مانند صدها هزار تن از مردم فلسطین، گریزان از تروریسم صهیونیستی، به کشورهای دیگر پناه می‌برند. این بدبختی ذره‌ذره هریک از اعضای خانواده‌ را به پیری می‌کشاند. پدر خیلی زود به پیری می‌رسد و اندک زمانی بعد از آنکه فلسطین از کف رفت درمی‌گذرد. 
از جرجی زیدان به پیگیری ماجراهای آرسن لوپن که آن ایام ترجمه‌ی عربی آن‌ها در بیروت رواج یافته روی می‌آورد. خانواده بر آن می‌شود که سطح مطالعه‌ی او را بالا ببرد و به شعر کهن عرب سوقش می‌دهد. اولین بحر عروضی دلنشینی که از بر می‌کند، «بحر وافر» بر وزن «مُفاعلتن مُفاعلتن فَعول» است و اولین شعری که حفظ می‌کند قصیده‌ی متنبی در رثای سیف‌الدوله است. بعد از آن به ابوتمام و ابوفِراس می‌پردازد، بعد به «حُطَیئه» و شعر «سه شب گرسنگی» و سرانجام چکامه‌هایی که نامشان در خاطرش نمانده است اما هر چه زمان گذشته دلدادگی او را به شعر بیشتر و بیشتر کرده‌اند. از نظر او شعر برای یک تاریخ‌نگار به منزله‌ی دروازه‌ای برای ورود به هر دوره‌ای از تاریخ است. 
خانواده او را به یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در انگلستان می‌فرستند. در آن چهار سال و به دنبالش سه سالی که در دانشگاه آکسفورد سپری می‌شود زبان عربی از صحنه‌ی ذهن او می‌پرد و جای خودش را به زبان انگلیسی می‌دهد.
فارغ‌التحصیل که می‌شود در پی کار می‌افتد. در دانشگاه آمریکایی بیروت به تدریس هومر می‌پردازد. ادیسه حماسه‌ی مویه بر وطن است. او هنوز هم در آن سیمای حماسی هموطنان فلسطینی خود و امیدهای جاودانه‌ی آنان به بازگشت را می‌نگرد.
از نظر خالدی، گزافه نیست اگر جاحظ را جهانی بخوانیم بنشسته در گوشه‌ای، چرا که او زیربنای فکری ژرفی را در فرهنگ عربی پایه‌ریزی کرده و چه بسا بتوان گفت مفاهیمی با تفاوت بنیادین از گذشته را در آن جای داده است. باید بگوید «جاحظ آمیخته‌ای از سقراط و مونتنی با اندکی چاشنی از ولتر است.» جاحظ همان نویسنده‌ای است که او را به جهان مسعودی رهنمون شده است تا تحقیق پیرامون او را موضوع پایان‌نامه‌اش کند.
برای او کاملا روشن شده است که این روزها در مطالعه‌ی تاریخ اندیشه‌ی خود می‌کوشیم تا اندیشمندان سنتی را در محدوده‌ی فکری بسته‌ای بگذاریم و یکی را شیعی، یکی را سنی، یکی را معتزلی، یکی را اشعری، یکی را حنفی، یکی را شافعی، یکی را صوفی، یکی را متکلم، یکی را فیلسوف، یکی را فقیه، یکی را اصولی، یکی را اخباری و دیگران را چه و چه بنامیم و هر کدام را در محدوده‌ای تنگ قرار دهیم و اصلا به این توجه نداشته باشیم که عده‌ای از ایشان در اندیشه‌ورزی خود بسیار گزیده و سنجیده عمل کرده‌اند و شمار زیادی از آن‌ها از چشمه‌ی ادب نوشیده‌اند و به دانش‌های بشری نگاهی دایره‌المعارفی و چندوجهی داشته‌اند.
 طریف خالدی در  آثار کلاسیک یک نقطه‌ی مشترک می‌یابد و آن عبور از مرزهای تقلید و سنت‌ستیزی و ورود به حوزه‌های ممنوعه و بازگذاشتن مجال پرسشگری در همه‌ی عرصه‌هاست، هر چند هیچ پرسشی به پاسخ نهایی نخواهد انجامید.
ایتالو کالوینو نویسنده‌ی ایتالیایی می‌گوید که کتاب کلاسیک اثری است که «هیچ‌گاه از گفتن آنچه قصد گفتنش را دارد، باز نایستد». این همان نکته‌ای است که به انسان انگیزه می‌دهد تا حتی اگر چاه آبی پر از سطل‌های مردم باشد، او نیز به سودای برکشیدن آب، سطلش را به درون چاه رها کند. حال اینکه کتاب خالدی می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای پی‌بردن به مزایای متون کلاسیک و سرک کشیدن در آن‌ها و انگیزه‌ای برای رفتن به سراغ کلاسیک‌هایی که بیهوده رهایشان کرده‌ایم.
منتشر شده در نشریه‌ی جهان کتاب
          
            خاطراتِ خواندن نیست. خاطراتِ نوشتن است. جز در آغاز که از کتاب‌ها و مجله‌های کودکی می‌گوید باقی‌اش همه حرف از کتاب‌هایی است که برای تحقیق و نوشتن سراغشان رفته. طریف خالدی مورخ است. مورخِ عصر اسلامی است و طبیعی است که کارش بالا-پائین کردن مداوم متون قدیم باشد. استاد دانشگاه امریکایی بیروت هم هست. همه‌ی کتاب‌هایش را به انگلیسی نوشته جز این یکی. قصد و غرضش خاطره‌گویی نیست، بیش‌تر پی تبشیر است و می‌خواهد جوانان را با آثار کلاسیک اسلامی آشنا کند:
«برای معرفی این آثار، شیوه‌ی زندگی‌نامه‌ی خودنوشت را در پیش گرفتم. تا از صمیمیت بیش‌تری برخوردار باشد ... تا میراثی را که امروز در نتیجه‌ی بی‌توجهی و فراموشی و جعل ادبی و زبانی در معرض نابودی قرار گرفته است بیش‌تر بشناسیم.» (ص۲۶۳).
هدف، انذار مردم عرب است و توصیه به بازگشت و بازخوانی آثار اصیل. پژوهش‌هایش را انگلیسی می‌نویسد، منبرش را عربی می‌رود. همان آثار تحقیقی به نظرم می‌توانست در احیای این کتبِ اصیل مؤثرتر باشد. مهم‌ترین کتابش اتفاقاً عنوان بسیار جالبی دارد؛ «تاریخ‌نگاری از قرآن تا مقدمه». خلاصه‌ای که در اینجا از جان کلام این کتاب آورده، خواندنی است.
جنبه‌ی عاطفی «زیستن با کتاب» بسیار محدود است. پیش‌تر اشاره کردم که بیش‌تر خلاصه‌ی نوشته‌های خالدی است و مرور مهم‌ترین خوانده‌های حرفه‌ای‌‌اش. درباره‌ی جاحظ کمی توصیف عاطفی دارد. تکه‌های پراکنده‌ی دیگری را هم می‌شود یافت. ولی کلیت کتاب بیش‌تر تاریخی-علمی است تا خاطره‌گویانه باشد. تناقض این است که می‌خواهد جوانان را با کتب کلاسیک آشتی دهد، یعنی هدفش غیرمتخصصین است. ولی خودش چرا سراغ این کتاب‌ها رفته؟ چون شغلش خواندن این کتاب‌هاست، چون متخصص این ماجراست. شاید سخت‌گیرانه باشد ولی من شوق خواندن متون قدیم را آن چنان در نوشته‌اش ندیدم. تعداد کتاب‌هایی که اسمشان را آورده هم زیاد است. مجالی برای ایجاد رابطه‌ای عاطفی نیست. از موارد استثنایی و جالب حرفی است که درباره‌ی المغنی قاضی عبدالجبار می‌زند: «هنوز هم هر وقت می‌خواهم فکر زنگارگرفته‌ام را صیقل دهم یا بر قدرت استدلال و منطق خود بیفزایم به کتاب وی به ویژه جزء دوازدهم آن با عنوان النظر والمعارف مراجعه می‌کنم.»
مترجم، کتاب‌باز است و هر کتابی که در متن اسمش آمده را در پانویس معرفی کرده است. برای امثال منی که شیفته‌ی علم اسماء کتب‌اند اسباب وقت‌گذرانی جالبی فراهم کرده.

تکه‌ای از کتاب را اینجا می‌نویسم. نقلی است از کمال صلیبی در باب مجلات علمی-پژوهشی:
«وقتی نخستین مقاله‌ام با عنوان‌‌ِ «فهرستی از قاضیان بزرگ عصر ممالیک» در یک مجله‌ی تخصصی خاورشناسی به زبان فرانسه منتشر شد از فرط خوش‌حالی تعدادی از نسخه‌های آن را برای خانواده و دوستانم فرستادم. یکی از دوستان برایم نوشته بود: تنها کاری که کرده‌ای این است که این اطلاعات را از یک جای گمنام به جای گمنام دیگری انتقال داده‌ای!» (ص۱۱۹)

پ.ن: به نظرم ارزش خریدن ندارد. من از کتابخانه‌ی پارک شهر امانت گرفتم.
          
            تواضع یک فیلسوف
 
کتاب زیستن با کتاب، برخلاف اسمش و رسمش که در ابتدای کتاب توسط نویسنده آمده است کتاب متواضعانه‌ای است. شما با یک فیلسوف طرفید که بدون ادعا خاطرات خود از کتاب‌ها را در کتابی گرد آورده است. دغدغه نویسنده کتاب و اندیشه سیاسی مسلمانان است و از لبنان تا آمریکا را برای این دغدغه جستجو کرده است و به عنوان یک استاد دانشگاه آهسته و پیوسته رفته است. از دیگر ویژگی‌های نویسنده به غیر از تواضع، اعتدال نویسنده است که جدای از اختلافات نظر فرقه‌های مختلف را بررسی کرده است. حتی تعصب عربی هم در کارش وجود ندارد. یعنی جایی اگر از تفکر اسلامی قرار است چیزی بیاورد، می‌آورد و حتی از آن تعریف می‌کند. اسلام برای او از عربیت جلوتر است. و در مقابل فلسفه غرب، آثار اسلامی به زبان عربی را مثال می‌آورد که بسیاری از آنها ایرانی هستند.
طریف خالدی نویسنده همزمان پر از پرسش است. از اینکه یک استاد دانشگاه چرا باید دنبال مقاله چاپ کردن باشد و این فشار کاری بی‌دلیل را تجربه کند تا اینکه آرمانشهر اسلامی که می‌گویند چه چیزی است؟ در این میان عجله ندارد که قضاوت کند و نظرات همه را در این زمینه می‌آورد. همه این‌ها از طریف خالدی شخصیت جذابی ساخته است که در سخنانش می‌توانید موضوعات روز در اندیشه اسلامی تا نویسندگان و شاعران گمنام اسلامی که در اینترنت هم به سختی پیدا می‌شوند را جست. خالدی اهل تملق هم نیست. یک جایی به راحتی می‌گوید که از فلان نویسنده و کتابش چیز ویژه‌ای دریافت نکرده است. همه این‌ها از سلیقه نویسنده است. جالب این که در سنت فکری ما از متفکران عربی خیلی خبری نیست. و چنین ترجمه‌هایی بسیار راهگشا هستند. در کنار همه این‌ها کشفیات جستجوگرانه نویسنده از گذشته، خواننده را سر ذوق می‌آورد.