معرفی کتاب گردان قاطرچی ها اثر داود امیریان

گردان قاطرچی ها

گردان قاطرچی ها

داود امیریان و 1 نفر دیگر
4.3
219 نفر |
73 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

535

خواهم خواند

69

شابک
9789643916671
تعداد صفحات
338
تاریخ انتشار
1393/5/11

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
میگن توی جهنم مار غاشیه چنان بلایی سر اهالی نامحترم اون جا می آره که ملت از دستش به عقرب های جرار پناه میبرند.ما هم داریم از دست سیاوش تبریزی به این سرنوشت شوم دچار میشیم!
یک ذره بچه اس!اما کل گردان از دستش بیچاره و عاجز شدن.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به گردان قاطرچی ها

نمایش همه

پست‌های مرتبط به گردان قاطرچی ها

یادداشت‌ها

26

          من هیچ‌وقت نفهمیدم #کتاب_نوجوان یعنی چی...
کلاس دوم، سوم دبستان کتابهای #جبران_خلیل رو می‌خوندم و کلاس چهارم دبستان رمان #خرمگس رو خوندم. دوران راهنمایی دوران کتابهای #فهیمه_رحیمی بود و دوران دبیرستان دوران کتاب‌های #دکتر_شریعتی و #دکتر_مطهری و #جلال_آل_احمد
وقتی می‌گن یه کتاب برای نوجوان معرفی کن واقعا مغزم هنگ می‌کنه. بعضی کتابها به نظرم خیلی بچگانه میان و نمی‌دونم آیا یک نوجوان از اون خوشش میاد یا نه؟ یا بعضی‌ها شاید پیچیده به نظر بیان.
خیلی تعریف کتاب‌های #گردان_قاطرچی_ها و #کودکستان_آقا_مرسل رو شنیده بودم.
ولی وسط یک عالم کتاب نخونده کتاب نوجوان؟
اما از اونجایی که به قانون جذب اعتقاد شدیدی دارم این دوتا کتاب رو هدیه گرفتم.
کتاب اول از ماجرای یک پسر شر و شور به اسم سیاوش شروع میشه که کل گردان از دستش عاصی شدن و بیرونش کردن و حالا داره دنبال یک گردان جدید می‌گرده که سر و کارش میفته به گردان #ذوالجناح که همون گردان قاطرچی‌هاست. اونها قراره قاطرها رو آموزش بدن تا در یک عملیات آذوقه و مهمات به منطقه برسونن. 
در کتاب دوم همون سیاوش وارد یک گردان دیگه میشه. گردانی که مخصوص تجدیدی‌هاست و باید درس بخونن و حتما قبول بشن وگرنه اخراج می‌شن.
در هر دو کتاب دو عملیات نفس‌گیر هست. در کتاب اول عده‌ای مجروح میشن و تعدادی قاطر کشته میشن.
در کتاب دوم برخی شهید می‌شن. انگار که کتاب اول مخاطب نوجوانش رو برای اتفاقات تلخ‌تر آماده می‌کنه.
هر دو کتاب پر از ماجراهای مهیج و جالبه. طوری که من نتونستم کتابها رو تا پایان زمین بذارم.
بعضی جاها حتی به صدای بلند خندیدم.
و بعضی جاها به طرز شگفت‌انگیزی گریه کردم.
به نظرم این کتاب میتونه برای بچه‌های نه تا نود و نه ساله جذاب باشه.
ممنون از جناب #داوود_امیریان برای خلق این دوگانه و #انتشارات_کتابستان برای چاپ این دو کتاب.
        

10

          به نام خدا 
سلام
نقد کتاب:گردان قاطر چی ها
نویسنده : داوود امیریان
نقاط مثبت:
طنز پردازی نویسنده بسیار خوب بود.
تشبیه ها بسیار خوب بود.
کتاب بسیار خوب انسان را جذب می کرد. طوری که اگر من کتاب را بر میداشتم تا چند ورق بزنم نمی توانستم آن را رها کنم.
من اول فکر می کردم یوسف و سیاوش هم را می شناسند ولی این طور نبود ولی بالاخره با هم آشنا شدند.
آن قسمت که آقا ابراهیم داشت مسئولیت جدید یوسف را به او می گفت بسیار بسیار خنده دار و جالب بود.
نقاط منفی :
کمی اشتباه تایپی داشت مثل :سانش یعنی شانس.
من از بخش سرگین ها یا وقتی که یوسف در سرگین ها فرود آمد یا وقتی که رزمنده ها بیسکوییت های سرگینی را خوردند اصلا خوشم نیامد.
کلمات بد و نا مناسبی که در داستان بود را مناسب چنین داستان طنز پردازانه ای نمی دانستم.
متاسفانه من نفهمیدیم که دوران چه جنگی بود.


ودر آخر بعضی از دوستان گفتند که پایان کتاب را دوست نداشته این. البته من مثل آن دوستمون جلد دوم این کتاب را نخواندم ولی از پایان این داستان خوشم آمد.
و من درست نفهمیدم برای چه مش برزو و پسرش را دستگیر کردند.
ای کاش در کتاب لباس کردی را نیز توصیف می کردند چون من تا به حال چنین لباسی ندیده و یا اگر دیده به یاد ندارم.


کتاب بسیار جالب و طنز و طنز پردازانه ای بود.
تا کتاب بعدی خدا نگهدار.
        

7

          به نام خدا 
سلام
نقد کتاب:گردان قاطر چی ها
نویسنده : ملیسا افشار 
نقاط مثبت:👇
طنز پردازی نویسنده بسیار خوب بود و این طنز ها کتاب را جالب کرد.
کتاب بسیار خوب انسان را جذب می کرد. طوری که اگر من کتاب را بر میداشتم تا چند ورق بزنم نمی توانستم آن را کنار بگذارم. 
من اول فکر می کردم یوسف و سیاوش هم را می شناسند ولی این طور نبود ولی بالاخره با هم آشنا شدند.
آن قسمت که آقا ابراهیم داشت مسئولیت جدید یوسف را به او می گفت بسیار بسیار خنده دار و جالب بود.
نقاط منفی :👇
کمی اشتباه تایپی داشت مثل :سانش یعنی شانس.
من از بخش سرگین ها یا وقتی که یوسف در سرگین ها فرود آمد یا وقتی که رزمنده ها بیسکوییت های سرگینی را خوردند اصلا خوشم نیامد.
کلمات بد و نا مناسبی که در داستان بود را مناسب چنین داستان طنز پردازانه ای نمی دانستم.
متاسفانه من نفهمیدیم که دوران چه جنگی بود.

ودر آخر بعضی از دوستان گفتند که پایان کتاب را دوست نداشته این. البته من مثل آن دوستمون جلد دوم این کتاب را نخواندم ولی از پایان این داستان خوشم آمد.
و من درست نفهمیدم برای چه مش برزو و پسرش را دستگیر کردند.
ای کاش در کتاب لباس کردی را نیز توصیف می کردند چون من تا به حال چنین لباسی ندیده و یا اگر دیده به یاد ندارم.🌹
        

4

          داوود امیریان را در سال های دبستان با «رفاقت به سبک تانک» شناختم. در آن سال ها این کتاب برای من چیزی شبیه گنج محسوب می شد. اولین کتابی که روایتی طنز از جبهه داشت به دستم رسیده بود و من چقدر با هر داستانش خندیدم و هر کدام را بارها و بارها خواندم به قدری که بعضی را حفظ شدم. حتی چند بار آن را سرکلاس انشا بردم و به عنوان کتاب محبوبم معرفی کردم و قسمت‌هایی را برای همکلاسی‌هایم خواندم. رفاقت به سبک تانک دوست خوبِ کودکی من برای نزدیک شدن به جبهه بود. و بعد از آن «داوود امیریان» هم برایم یکی از بهترین نویسنده‌ها شد، در همان سن «فرزندان ایرانیم» و «جام جهانی در جوادیه» را خواندم و لذت بردم.
اما چاپ «گردان قاطرچی ها» به زمانی بعد از کودکی و نوجوانی من برمی‌گردد. اسم کتاب را زیاد از نوجوان‌های اطرافم شنیده بودم و اغلب با ذوق از آن تعریف می‌کردند. ذوق آن‌ها برای من چیزی شبیه ذوق خودم از رفاقت به سبک تانک بود. تصور می‌کردم «گردان قاطرچی ها» هم یک رفاقت به سبک تانک جدیدتر باشد. چند روایت طنز و کوتاه از جبهه که با قلم روان داوود امیریان نوشته شده. به همین خاطر سراغ کتاب نمی رفتم چون تصور می کردم چیز جدیدی برای ارائه ندارد.
اما پر بیراه و دور از واقعیت نیست اگر بگویم قلمِ داوود امیریان در طی این سالیان عبور من از کودکی به جوانی به همان اندازه رشد کرده بود. این را وقتی عمیقا متوجه شدم که دو جلد گردان قاطرچی ها (جلد اول به همین نام و جلد دوم به نام «کودکستان آقا مرسل») را در یک روز خواندم. کلیت کتاب همان بود «داستان طنز جبهه» اما بسیار متفاوت با رفاقت به سبک تانک.
اصلی‌ترین تفاوت گردان قاطرچی ها با رفاقت به سبک تانک، پاره پاره نبودن روایات است. داوود امیریان این بار روایت های پراکنده را تبدیل به یک داستان بلند کرده است. کاری که آسان نیست اما به نظر دقیقا نقطه ی خلاء ادبیات دفاع مقدس است. ما از دفاع مقدس خاطره و روایت های پراکنده زیاد شنیده و خوانده‌ایم اما کمتر کتابی را دیده ایم که این روایات را تبدیل به داستانی منسجم و بلند کرده باشد. و این اتفاق مبارکی است که در گردان قاطرچی ها رخ داده.
دومین نکته قابل توجه کتاب شخصیت پردازی هاست. داوود امیریان داستان را به «سیاوش» شروع می‌کند، بعد به سراغ «یوسف» می‌رود که به ظاهر هیچ ربطی به شخصیت اول ندارد، در طی روایت موازی داستانِ سیاوش و یوسف چند شخصیت فرعی دیگر هم وارد قصه می‌کند و همه‌‌ی این شخصیت‌ها را در نقطه‌ای کنار هم قرار می‌دهند. چیزی که باعث دلچسب شدن قصه می‌شود این است که شخصیت‌ها در عین واقعی نبودن، و وجود خارجی نداشتن. بسیار واقعی هستند. مثلا «آقا ابراهیم» که فرمانده لشکر است شباهت زیادی به شهید ابراهیم همت دارد. اگر اشتباه نکنم قسمتی از داستان هم بخشی از خاطرات شهید همت است که نویسنده با مهارت در بین قصه آورده. آقا ابراهیم همان اندازه که شهید ابراهیم همت است. شهید ابراهیم همت نیست. همان قدر که می‌تواند ویژگی‌های قهرمانانه شخصیت شهید را وام بگیرد به همان اندازه هم از خط قرمزهای خاص روایت واقعی زندگی شهید دور است. از طرفی بقیه شخصیت های داستان هم چنین ویژگی‌ای دارند. احتمالا داوود امیریان قسمتی از شخصیت هر کدام را از دوستان و نزدیکانش در جبهه وام گرفته و گرچه خواننده مستقیما متوجه این موضوع نمی‌شود. اما رگه های واقعیت در شخصیت پردازی را احساس می‌کند.
نکته‌ی بعد طنز داستان است، داوود امیریان می‌تواند نوجوان (و حتی بزرگسال) را بخنداند و به طرز ماهرانه‌ای از بیهوده‌گویی دور باشد. موقع خواندن جلد اول تصور می‌کردم شاید بهتر بود نویسنده علاوه بر جنبه ی طنز قسمت های دیگر و جدی تر جنگ را هم وارد داستان می‌کرد که جبهه در نگاه نوجوان امروز مکانی صرفا برای شوخی و بازی تصور نمی‌شد. اما با خواندن جلد دوم و بزرگ شدن «سیاوش» و باقی نوجوان‌های قصه این نقطه منفی از بین رفت و «جنگ» در این دو جلد با همه‌ی ابعادش به تصویرکشیده شد.
گردان قاطرچی ها، علاوه بر همه‌ی خوبی‌های پرشمارش، ضعف‌هایی هم دارد. اما نکته مهم این است که وجود چنین روایات بلند، داستانی و منسجمی از جنگ در ادبیات ما، غنیمت و مایه مسرت است، آن‌ هم برای نسل‌های پرشماری پس از ما می‌آیند و جنگ را ندیده‌اند و فقط می‌توانند روایات آن را بخوانند.
        

6