بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ز.مزارعی

@ZNZ

34 دنبال شده

36 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                به نام خدا
سلام
نقد کتاب:امیر حسین و چراغ جادو
نقاط مثبت:
موضوع داستان برای من جالب بود
با یکی از دوستان هم موافقم که قسمتی که کیف پول آقای سعیدی را بهش پس داد خیلی خوب بود و در واقع یکی از الگو های مثبت کتاب بود که در آینده بهش اشاره خواهم کرد.
 ماجرا هایی که پشت سر گذاشتند هم به مخاطب یاد می داد که در مسیر به چیز هایی که دیده طمع نکند و گول بعضی از چیز ها را نخورد.
الگو های مثبت کتاب زیاد بود.
ما جراهایی که سر شام رستوران و انشا درباره ادیسون برای امیر حسین پیش آمد دو نکته داشت:۱ به حرف دوستان خیر خواه گوش کنید،  ۲ برای به دست آوردن هر چیز باید تلاش کرد.
نقاط منفی:یک چیزی را من در این کتاب نفهمیدم آن هم این بود که آن غول می گفت که من بچه غولم پس چه جوری توانسته بود به گراهام بل،توماس ادیسون و چند نفر دیگر کمک کند؟چون این بچه غول باید دست کم ۱۰۰۰۰ سال عمر کرده باشد و یک غول شده باشد.
در قسمت هایی که امیر حسین با یعقوب حرف می زد من با خودم فکر می کردم که یعقوب باید لهجه افغانی داشته باشد، لهجه ای مثل صحبت کردن ملالی در کتاب ستاره.
خدا نگهدار
        
                به نام خدا 
سلام
نقد کتاب:گردان قاطر چی ها
نویسنده : داوود امیریان
نقاط مثبت:
طنز پردازی نویسنده بسیار خوب بود.
تشبیه ها بسیار خوب بود.
کتاب بسیار خوب انسان را جذب می کرد. طوری که اگر من کتاب را بر میداشتم تا چند ورق بزنم نمی توانستم آن را رها کنم.
من اول فکر می کردم یوسف و سیاوش هم را می شناسند ولی این طور نبود ولی بالاخره با هم آشنا شدند.
آن قسمت که آقا ابراهیم داشت مسئولیت جدید یوسف را به او می گفت بسیار بسیار خنده دار و جالب بود.
نقاط منفی :
کمی اشتباه تایپی داشت مثل :سانش یعنی شانس.
من از بخش سرگین ها یا وقتی که یوسف در سرگین ها فرود آمد یا وقتی که رزمنده ها بیسکوییت های سرگینی را خوردند اصلا خوشم نیامد.
کلمات بد و نا مناسبی که در داستان بود را مناسب چنین داستان طنز پردازانه ای نمی دانستم.
متاسفانه من نفهمیدیم که دوران چه جنگی بود.


ودر آخر بعضی از دوستان گفتند که پایان کتاب را دوست نداشته این. البته من مثل آن دوستمون جلد دوم این کتاب را نخواندم ولی از پایان این داستان خوشم آمد.
و من درست نفهمیدم برای چه مش برزو و پسرش را دستگیر کردند.
ای کاش در کتاب لباس کردی را نیز توصیف می کردند چون من تا به حال چنین لباسی ندیده و یا اگر دیده به یاد ندارم.


کتاب بسیار جالب و طنز و طنز پردازانه ای بود.
تا کتاب بعدی خدا نگهدار.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

ز.مزارعی پسندید.
ز.مزارعی پسندید.
            هیچ حس خاصی به آنه نداشتم. نه به فیلمش و بعدتر به کتابش... تا اینکه؛
شبکه نهال شروع به بازپخش انیمیشن کرد و آبجی کوچیکه مشتاقانه برنامه را دنبال می‌کرد، حتی تکرار هایش را... و به غرور و منزلت خواهر بزرگه بودنم بر می‌خورد اگر در جریان نباشم که تکرار غریبانه روز های آنه‌ چگونه گذشت. 
از طرفی با عزیزی آشنا شدم که شیفته آنه بود و به واسطه آنه طرفدار و خواننده کتاب های نویسنده شده بود. آنقدر لطیف و ظریف از آنه تعریف می‌کرد که واقعا دلم می‌خواست کار و زندگی‌ام را تعطیل کنم و بشینم کتابش را بخوانم.
همه این ها بود، مشتاق تر از قبل می‌شدم و به دنبال موقعیتی که این کتاب را بخوانم، فقط چون «ببینم آنه شرلی چیه» تا اینکه مجموعه را هدیه گرفتم :)))) 

اما آنه؛ آنهٔ عزیز و دوست داشتنی، چقدر عادی بود و این عادی بودن او را خاص کرده بود. از راحتی‌اش حرصم می‌گرفت... چه راحت نژاد پرستی می‌کرد، چه راحت خیال پردازی می‌کرد، چه راحت حسودی می‌کرد، چه راحت مهر می‌ورزید.. داشتم می‌گفتم نژاد پرستی؛ واقعا اگر با خودمان روراست باشیم ما و نژادپرستی در فاصله چند کیلومتری یکدیگر ایستاده‌ایم؟ که ته دل مون تا جاهای زیادی نژادپرستی می‌کنیم اما مثل آنه شجاعت ابرازش را نداریم چون به رگ آدم حسابی بودن مان بر می‌خورد.
من هم مانند ماریلا از بزرگ شدن آنه دل خوشی نداشتم، انگار رگ آنه بودنش در حال خوابیدن باشد، انگار دیگر آنه نباشد... امیدوارم بیشتر از این بزرگ نشه!!
نکته جالب و قابل توجه فضای سیاسی و مجازی حاکم بر جامعه و جزیره بود. چه مذهبی بودن. چه سیاسی بودن! چقدر خوشحالم که نیاز نیست تا جوانی برای بالا بستن موها و پوشیدن دامن بلند صبر کنم. 
اینقدر جملاتی از کتاب که لبخند بر لب می‌آوردند زیاد بودند که وسواس مانع هایلایت کردن شد. 
چهار/پنجمین تجربه مطالعه کتاب در زنگ های تفریح و یَلَّلی تلَّلی های نیامدن معلم و لغو شدن کلاس و قهر کردن با همکلاسی ها! 
از پایان بیزارم و خوشحالم که حالا حالا ها آنه پایان ندارد :)