مثبت

مثبت

مثبت

الی بنجامین و 2 نفر دیگر
3.8
22 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

22

ناشر
فرمهر
شابک
9786009732890
تعداد صفحات
297
تاریخ انتشار
1392/10/11

توضیحات

        کتاب «مثبت» اثری نوشته «الی بنجامین» و «پیج رال» است که اولین بار در سال 2014 به انتشار رسید. با این که «رال» با HIV به دنیا آمد، اما هیچ وقت علائم این ویروس یا «ایدز» را تجربه نکرد، چرا که بیماری اش خیلی زود تشخیص داده شد و با دارو تحت کنترل قرار گرفت. «پیج» در مدرسه راهنمایی، رازش را برای یکی از دوستانش آشکار کرد و گفت که HIV-مثبت است. دوستش ماجرا را برای بقیه تعریف کرد و باعث شد «پیج» با آزار و اذیت های سایر دانش آموزان و بی تفاوتی مسئولان مدرسه مواجه شود. اگرچه این تجربه بسیار دردناک بود، «رال» درنهایت توانست کنترل زندگی اش را به دست بگیرد. مخاطبین نوجوان در طول فصل های کوتاه این کتاب، با جنبه های گوناگون زندگی «پیج رال» آشنا می شوند، از جمله دوران کودکی اش، پیوند مستحکم میان او و مادرش، و سختی های کوچک و بزرگی که با آن ها مواجه شد. به علاوه، اطلاعاتی ارزشمند درباره HIV و ایدز به شکل ساده و قابل فهم در اختیار مخاطبین قرار می گیرد.
      

لیست‌های مرتبط به مثبت

یادداشت‌ها

          این کتاب زندگینامه‌ی خودنوشته‌ی یک دختر 19 ساله ست به نام پیج که از بدو تولد مبتلا به اچ آی وی بوده. گرچه اچ آی وی به واسطه‌ی مصرف روزانه‌ی داروهای مختلف و ویزیت‌های منظم حضور پررنگی در داستان دارد، اما این کتاب بیش از آنکه راجع به اچ آی وی یا ایدز باشد، در مورد پدیده‌ی "بولینگ" یا آزار و اذیت در مدارس آمریکاست. 
پیج، تا دوازده سالگی زندگی خوب و آرامی دارد، اما از زمانی که دوستانش در مدرسه‌ی راهنمایی پی به بیماری او می‌برند، همه چیز تغییر می‌کند: آزار و اذیت‌ها، اسم گذاشتن‌ها، دوری کردن‌ها و ... شروع می شود و مهم تر اینکه این وضعیت برای هیچ کس مهم نیست، نه دوستان پیج که مسبب بیشتر اذیت و آزارهایند و نه مسئولین مدرسه. هیچ قانونی هم برای حمایت از پیج وجود ندارد. 
یک سوم ابتدایی کتاب در مورد زندگی پیج و مادرش پیش از فاش شدن ابتلای پیج به اچ آی وی ست و باقی کتاب به اتفاقات پس از آن می‌پردازد. 
در کل موضوع جالب و ترجمه‌ی خوبی دارد و به یک بار خواندنش می‌ارزد.
        

2

          #یادداشت_کتاب 
#مثبت
کتاب مثبت روایت زندگی دختری با بیماری HIV است. اگر نمی‌دانید فرق HIV با ایدز چیست، در کتاب به زیبایی در خلال روایت شخصی نویسنده، متوجه خواهید شد. اما ماجرای کتاب فقط درباره کودکانی نیست که با این ویروس متولد می‌شوند، بلکه درباره بچه‌هایی است که مورد آزار و اذیت و تمسخر همسالان قرار می‌گیرند و مسیر زندگی‌شان به همین خاطر تغییر می‌کند.

نثر کتاب روان و جذاب است و امید و انگیزه حرکت را به کسانی که به آن نیاز دارند هدیه می‌دهد. اما مخاطب کتاب فقط افرادی با شرایط مشابه نیست. البته بیماران HIV+، افرادی که مورد آزار و تمسخر قرار می‌گیرند (حالا به هر دلیلی مثل نقص جسمی، بیماری، عدم اعتماد به نفس یا هر چیز دیگر) و افرادی که دست به خودکشی زده‌اند قطعا مخاطب اصلی کتاب هستند ولی یک قشر دیگر هم واجب است این کتاب را بخوانند؛ معلمان،مشاوران، والدین و هرکسی که با کودکان و نوجوانان سروکار دارد. این روایت به همه آن‌ها می‌آموزد اگر بچه‌ای به سراغشان آمد و از اذیت دیگران شکایت کرد، سرسری عبور نکنند و بدانند این مساله ممکن است موضوع مرگ و زندگی باشد.

درباره سن مخاطب کتاب، نمی‌توانم عدد مشخصی بگویم. مطالب روایت شده می‌تواند برای نواجوانانی که مشکلات مشابه دارند بسیار راهگشا باشد، اما به دلیل صحبت از تاریخچه ایدز و آمار و ارقام آن در میان همجنسگرایان و همچنین بیان شیوه خودکشی همراه با جزئیات، می‌شود گفت این کتاب مناسب نوجوان نیست مگر موارد خاصی که اولا دو مورد بالا را بدانند و ثانیا فایده خواندن کتاب به دلیل شرایط مشابهی مثل خودکشی و ... برایشان بیشتر از مضراتش باشد.

و یک جمله هم از کتاب بگویم، امیدبخش‌ترین جمله‌ی کتاب برای من در فصل آخر بود، جایی که پیج، راوی داستان، از نوزادی گفت که به تازگی با HIV به دنیا آمده ولی با داروهای جدید درمان شده است...
        

12

          خواندن کتاب را که شروع کردم می‌خواستم به زینب بگویم: بیا کتاب را عوض کنیم. به نظرم زندگی دختری که با ایدز مبارزه می کند سوژه‌ای نبود که خیلی مشتاق باشم درباره اش یک کتاب ۲۵۰ صفحه‌ای بخوانم. اما چیزی که نگذاشت کتاب را کنار بگذارم قلم روان و جذابی بود که از همان اول قلاب می‌انداخت و آدم گیر می‌افتاد.

کم کم قصه زندگی پیچ مرا با خودش درگیر کرد. آن لحظه ای که در مدرسه به بهترین دوستش گفت که به اچ آی وی مبتلاست نگرانش شدم. لحظه ای اولین بدرفتاری ها را می دید برایش غمگین می‌شدم و لحظه‌هایی که از همه طرف مورد هجمه قرار گرفته بود و هیچ حمایتگری نداشت با گریه‌هایش گریه می‌کردم و با خشمش مشت‌هایم از خشم گره می‌شد.

من با پیچ به جاهایی رفتم که فکرش را هم نمی‌کردم. اردوگاه کودکان مبتلا به ایدز، مرکز مخصوص نگهداری از نوجوانان مبتلا به آسیب‌های روانی، جشنواره ملکه زیبایی حتی!

جلوتر که رفتم فهمیدم «ایدز» فقط یک نماد است. ایدز می‌توانست سرطان باشد یا افسردگی یا هر آسیب جسمی و روانی یا مشکلات دیگر. مشکلاتی که می‌ترسیم اگر دیگران آن را بفهمند برایمان چه اتفاقی می‌افتد.

کتاب مثبت به آدم جرئت مواجه شدن با دردهایش را می‌دهد، جرئت بغل کردنشان، جرئت دوست شدن با مشکلاتی که همیشه با هم دعوا داشتیم.
        

2

          بر اساس زندگی واقعی دختری که از لحظه‌ی تولدش HIVمثبت‌ه و تیکه‌ی اصلی ماجرا از وقتی شروع می‌شه که بچه‌های مدرسه از وجود ویروس تو بدنش خبردار می‌شن. توصیفات عالی بودن‌. پابه‌پای پیج ناراحت می‌شدم و پر از خشم و پر از میل به پایان.
انقدر جذب سادگی متنش بودم که یک روزه پشت هم بخونمش. و می‌دونی؟ واقعی‌بودن و در حقیقت زندگی‌نامه‌ بودنش، این حقیقت ترسنا‌ک‌و به تصویر می‌کشه که چه دنیا جای ترسناکیه و چه‌قدر باید فهمید و آگاهی‌و بالا برد و چه‌قدر کلمات، می‌تونن زندگی‌ها رو خراب کنن‌
می‌گه اون آخراش:"متوجه‌شدم بیماری‌ام کاری برایم کرده که بلدنبودم برای خودم انجام دهم: راه خروجی به من داده. من را از کوچکی دنیایی که در آن متولد شده‌بودم نجات داده و چیزی بزرگ‌تر را نشانم داده‌بود.بیماری‌ام به من هدف داده‌بود."
یه جای دیگه هم اون آخرا:" آیا اون‌قدر معتقدیم زندگی عادلانه و منصفانه‌ست که می‌تونیم بی‌دلیل مطمئن باشیم که اگر بلایی سر کسی بیاید، همیشه مقصر خودش است؟چیزی به اسم بدشانسی وجود ندارد؟یا شاید هم برعکس است. شاید آن‌قدر از بدشانسی می‌ترسیم که کسانی را که دچارش شده‌اند با بی‌رحمی تنبیه می‌کنیم، مثل یک وسیله‌ی دفاعی تا بدشانسی آن‌ها به ما برخورد نکند."
        

0