بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

عشق و چیزهای دیگر

عشق و چیزهای دیگر

عشق و چیزهای دیگر

3.2
41 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

97

خواهم خواند

10

پرستو برای مثال نان بود. مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی. من نه فقط پرستو که هر چیز مربوط به او را هم دوست داشتم.پرهام،برادرش، را هم بیش تر از همه ی دوازده ساله هی دنیا دوست داشتم،پدرش آقای خسروی،دبیر باز نشسته زیست شناسی را خیلی دوست داشتم، آن قدر که به درس مزخرفی مثل زیست شناسی علاقه مند شده بودم.کارمندهای بانک پاسارگاد سعبه ی امیرآباد را،خیلی ساده،چون پرستو را می شناختند و به او احترام می گذاشتند،دوست داشتم،کفش های پرستو و کیف او و چیزهای توی کیف او را هم دوست داشتم .جا کلیدی و نوع آدامسی که می خرید.ساعت مچی اش.انگشترها و دستبند نقره ایش را. حتی انگار اسکناس هایی که توی کیف او ود با بقیه اسکناس ها فرق داشت. انگار چیزی از او ساطع می شد که اشیا و آدم هایی را که در مسیر این تابش بودند،دوست داشتنی می کرد.کریم جوجو درست می گفت، پرستو برای من نان بود و دارو و البته آب و هوا و معنا

لیست‌های مرتبط به عشق و چیزهای دیگر

یادداشت‌های مرتبط به عشق و چیزهای دیگر

            اخیرا گفتگویی داشتیم با عبدالعلی دستغیب درباره احمد محمود و گفت که معتقد است اصلا هنوز در زبان فارسی رمان نداریم چرا که داستان‌های ایرانی اصلا پلات به معنای درستش ندارند. موضوعی که دست کم به روشنی درباره این داستان مستور صادق است. داستان پلات ندارد و آن هم نه تعمدا آن گونه که د داستان‌های پست مدرن به چشم می‌آید بلکه در بهترین حالت پلاتی وارفته دارد. 
شخصیت‌پردازی هم بسیار ابتدایی و عریان است و با چهار تکه کلام خیلی کلیشه‌ای و گل‌درشت (چی می‌گی؟ وات دو یو ثینک؟ تمام!) قرار بوده شخصیت ساخته شود که همین شخصیت‌هایی کاملا برهنه ساخته و از آن‌جا که سرانجامِ همه‌شان خیلی خیلی کلیشه‌ای است حتی یک بزنگاه به درد بخور که شخصیت در آن شکل بگیرد یا دست کم چشم خواننده را گرد کند یا برقی در چشم خواننده بیافریند در تمام ۱۲۴ صفحه داستان پیدا می‌نشود! سرانجامِ داستان هم در وانهاده‌ترین حالت ممکن شکل گرفته و این حس را ایجاد می‌کند که نویسنده کمترین زحمتی برای پیش‌برد علیت داستانش به خرج نداده و داستان را هزار مدل دیگر هم می‌شد نوشت بدون این که هیچ تفاوت اساسی در آن ایجاد شود. جان کلام نه این که هیچ چیز داستان سر جایش نباشد... اصلا هیچ چیزی در داستان نیست که سر جایش باشد یا نباشد!
          
                کم حجم هست و حتما یکی دو روزه تمومش میکنید . واقعا داستان فوق العاده ای داره . هم شروعش جذابه هم پایانش ... شخصیت پردازی هم خیلی خوب کار کرده . من که عاشق فندق و پسته شدم . 
هم عاشقانه هستش هم طنز. یجورایی خودمو جای شخصیت داستان میذاشتم و باهاش پیش میرفتم. یه جوون شهرستانی که برای دانشگاه میاد تهران و بعد فارغ التحصیلی هم تهران میمونه . عالی بود .
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            خب اولش بگم که نمیدونم چرا انقدر نویسندهای ایرانی عاشق یه صحنه ی جنایی-هندی هستن! واقن درک نمیکنم.
ولی خب دور از این ماجرا، کتاب خوبی بود، مخصوصا توضیحایی که درباره هر شخصیت نوشته شده بود. قشنگ یه تصویر سازی خاصی میشه کرد با کتاب :)) و همینطور حرفای قشنگی که مادربزرگ هانی میزد یا حتی سرمه ی خل‌وچل!
کلا کتاب خوبی بود، پنج ستاره دادم چون واقن لذت بردم و نتونستم کتاب رو زمین بذارم، متنش سادگی قشنگی داشت، داستانش جالب بود (به غیر از اون صحنه جنایی-هندی)، داستان عشق دونفر، هانی که مشخص بود چی میخواد از زندگیش، اون پرستو رو میخاست و حاضر شد براش حتی ادم بکشه، ولی پرستو، انگار نمیدونست چی میخاد، نمیفهمید عشق براش مهمه یا پول؟ حتی بعد از اینکه تهش همه چی خوب تموم شد من توی لحن هانی ارامش خاطر و اطمینان حس کردم ولی از لحن پرستو هنوز همون سردرگمی معلوم بود...
این داستان ممکن توی زندگی خود ما اتفاق بیوفته، یا زندگی کسایی که میشناسیمش ولی از افراد کمی نوشتن وشرح دادم این داستانای قشنگ برمیاد :)