بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

محمد ملاعباسی و 24 نفر دیگر
3.7
39 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

77

خواهم خواند

38

زان تشنگاناین کتاب ماجرای سرایت دلبستگی است. قصه ی دست به دست شدن سر سپردگی ابدی.بیست و چهار نفر در این کتاب زندگی شان را جستجو کرده اند تا آستانه ای را بیابند که بعد از آن برای همیشه به شور محرم پیوند خورده اند.بیست و چهار نفر در جستجوی خاطره هایشان به غریبه یا خویشاوندی رسیده اند که سالی و ماهی و روزی این عشق را به راوی انتقال داده است.«زان تشنگان» کتاب سوم از مجموعه ی کآشوب است که نشر اطراف در آستانه محرم هر سال منتشر میکند. کتاب های «کآشوب» و «رستخیز» دو جلد دیگر این مجموعه هستند. درباره این کتاب بیشتر بخوانید (اثر برگزیده در رشته‌ی ناداستان در نخستین دوسالانه کتاب عاشورا)

لیست‌های مرتبط به زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

            به معنای واقعی کلمه از خواندن ش لذت بردم. در مترو و دانشگاه و محل کار، زمانی که طول می کشید تاکسی پر شود و حرکت کند، آن قسمت های سخنرانی هیئت که نمی خواستم با تمام حواسم گوش دهم و ... هر لحظه و هرجا که می خواندم ش، آن جا می شد مجلس روضه.

خیلی بهتر از جلد قبلی کآشوب یعنی رست‌خیز بود ولی به خاطر چند تا روایتی که فکر می کردم فقط چون اسم امام حسین و هیئت و محرم را آورده، برای چاپ انتخاب شده اند، یک امتیاز کمتر می دهم.

آن قدر روایت های خوب زیاد بودند که نمی شود این جا اسم شان را برد ولی عاشورای شخصی افراد در عاشوراش و شب اعظم و خشکی می بینم! خشکی را دوست داشتم. ارتباط خاص شان با امام را دوست داشتم. جواب آخرعباس بخوانید و هیئت مادر ها نزدیک است را دوست داشتم. غربت دو تا روایت بوسنی را دوست داشتم و شیرینی نخل چیذر و ناظم ها را.
ولی بیشتر از همه معنای حرمت روایت منبرخانه را دوست داشتم که 
حرمت چیزی است که اگر کسی آن را بشکند باید جلویش را بگیری و نگذاری. حتی به قیمت جانت.
          
            #زان_تشنگان رو هدیه گرفتم. یه درخواست دادم و چند نفر خواستن که اجابتش کنن. اولش برام شوخی بود. ولی جدی جدی صاحب کتاب شدم. نمیدونم چرا دلم میخواست این کتاب رو بخونم. منی که به نظرم #کآشوب اونقدر که باید قوی نبود و حتی دلم نخواسته بود #رستخیز رو بخونم. اگه مخاطب کتابهای عاشورایی باشید حتما با اسم این سه کتاب برخورد کردید. یک مجموعه از نشر اطراف با سردبیری خانم نفیسه مرشدزاده، که روایت آدمها از روضه رو جمع آوری کرده. نه فقط روضه بلکه نسبت آدمهاست با #امام_حسین. #کربلا هیئت های قدیمی و جدید. من بیشتر از این حرفی ندارم برای معرفی کتاب. کتابی که منو با خودش همراه کرد. روایت هایی که قوی تر از روایت های مجموعه اول بودن. اکثرا خوب شروع میشدن و خوب ادامه پیدا میکردن. اما فقط بعضی هاشون سر ضرب تموم شد. بعضی جمله ها اواخر بعضی روایت ها بود که به نظرم نویسنده بعد از اون دیگه نباید ادامه میداد.
این کتاب یه آش در هم جوشه که همه چیز داره. از معجزه و شفا گرفته تا تنبیه آدم ها. روضه های خونگی یا هیئت های نامی.
موقع خوندن این کتاب مدام به این فکر میکردم که من اگه قرار باشه روایت خودم رو بنویسم کدوم روایت رو مینویسم؟
روایت #تعزیه هایی که به دلم موند یا روایت حلیم های شب #تاسوعای خونه مامانی؟
امروز با خوندن این کتاب دچار کشف و شهود شدم. توی کتاب تقریبا درباره دسته های کوچیک تهران چیزی ننوشته. درباره محله هایی که هر کوچه تکیه خودش رو داره. بعضی از تهدانی همیشه حسرت اجتماع های بزرگ شهرهای دیگه رو میخورن و اینکه عزاداری #تهرانی ها بی نظمه. ولی یکهو این کتاب منو دچار کشف و شهود کرد که این بی نظمی خودش یه نظم خاصه که تهران رو متفاوت کرده با جاهای دیگه. 
پ.ن #روایت زیاد بخونید. داستان واقعی آدمها رو(البته من نمیدونم آیا واقعا همه آنچه که خوندم واقعی بود یا بخشیش حاصل تخیل نویسنده) 
مخصوصا اگه داستان نویس هستید روایت زیاد بخونید. مثلا من تو رمان تازه ای که دارم مینویسم یه خانواده بزاز هستن که خودشون یه هیئت درست و درمون دارن. ولی با خوندن این کتاب فهمیدم که #هیئت صنف بزازها تو بازاره و آداب و مناسک خاصی داره. حالا حتما باید برای این دسته #عزاداری هم یه جایی تو دل داستانم باز کنم.
          
            «زان تشنگان» قسمت سوم از مجموعه «کاشوب» است که انتشار روایت‌های شخصی مرتبط با واقعه عاشورا را دنبال می‌کند.

این کتاب شامل 24 روایت از 24 نفر است. معیار انتخاب نویسندگان یا روایت‌ها برای درج در این مجموعه مشخص نیست.

برخی روایت‌ها به تاثیر واقعه عاشورا و مراسم مرتبط با آن بر زندگی خود راوی یا اطرافیان وی می‌پردازند  ولی بعضی از آنها ارتباط حداقلی با این واقعه دارند که توصیف مستقیم این ارتباط در معدودی از روایت‌ها از چند جمله فراتر نمی‌رود.

تعدادی از راویان، به‌ویژه راوی روایت «عاشوراش»، بیشتر از این که به هدف ادعایی روایت بپردازند، درگیر ارائه توصیفات مفصل و -به نظر مرورنویس- بی‌فایده از مکان‌ها یا حالت‌های فرعی شده‌اند. در یکی از روایت‌ها (قتلینگ گینه) نیز راوی برخی مکالمات شخصیت‌ها را به زبان محلی در کنار ترجمه آن آورده است که کمکی به پیشبرد داستان نمی‌کند.

به نظر می‌رسد که فقط چند روایت به هدفی که در مقدمه کتاب به آن اشاره شده است، نزدیک شده‌اند.

این مرور مبتنی بر برداشت و دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.