یادداشت‌های عمو حسام (33)

          و ما ادراک ما النفس..
«من عرف نفسه فقد عرف ربه..»
من که هستم؟ آیا من همینی هستم که می‌بینم؟ آیا من همینی هستم که - به خیال خویش - زندگی می‌کنم و گذر ایام خویش به بطالت می‌گذرانم؟ و اگر من تن نیستم پس براستی من چیستم و جایگاهم چیست؟
«اى نفس بى حیاى نویسنده! واى بینوا شنونده! اگر قطع به این عوالم دارى، کو اثرش؟! چرا آرامى؟! چرا بر سر کوه ها نمى روى؟! چرا به بیابان ها فرار نمى کنى؟! چرا ورد شب و روزت وا حسرتا على ما فرطت فى جنب الله نیست؟!
بلکه اگر مظنه هم دارى چرا از غصه نمى میرى؟! بلکه اگر احتمالش هم مى دهى باید این احتمال، عیش تو را منغص کند و لذتت را از اعراض این دنیاى دنیه فانیه قطع کند.»

این کتاب رو به همهٔ کسایی که دنبال حقیقت خودشون هستن و کسایی که حقیقت خودشون رو در قالب تن خلاصه کردند و استعداد آدمی رو کور کردند پیشنهاد می‌کنم؛ و مهمترش به همهٔ نوجوونای همسن و هم‌فکر باحال و مشتی‌م که دنبال کتاب خوبی برای یادگیری اصول عقایدشون هستند.

بینهایت شو..!
        

3

3

          طاعت‌ها ملاک نیستند؛ملاک تقرب و وصال چیزی جز طاعت است. پس حقیقت اخبات،تواضع است،ترس،ذلت و انکسار و استغاثه است.
این کتاب رو چند وقت پیش بصورت متنی خونده بودم و دوباره توفیقی شد در کنار دوستانِ «تولدی دوباره» کتاب صوتی این کتاب که سخنرانیِ استاد صفایی حائری هست رو گوش بدم..سخنرانیِ استاد صفایی واقعاً بی‌نظیره و میشه باهاش به معراج رفت!..کلامِ به نورِ حق متجلی شدهٔ ایشون انقدری سنگین و زیباست که بنظرم اشک هر آدمی رو در هنگام خوندن کتاب درمیاره.. اینکه من فرعونم و با ابن ملجم‌ها اشتراکات بسیار دارم و به درگاه دوست،باید مخبت بشم،اینکه با غرور و با بی‌اعتنایی راه به جایی نمی‌برم،اینکه وصال رحمت حق چیزی جز طاعت و تقربه و.. صحبت‌های سنگینی هستند که بنظرم انسانِ معاصر باید این صحبت‌ها رو بشنوه و دیدِ توحیدی پیدا کنه و دنیایی از حق و بدور از فرعونیان بسازه..
به امید حق تبارک و تعالی همه از مخبتین به حق باشیم و از متواضعین و خاشعین به درگاه او!
        

3