یادداشت‌های نسیم نیک (63)

          جناب ماه بنی هاشم! 
 فاطمه‌ی کلابیه، لبابه، زینب (س)، زید بازرگان از قشنگ‌ترین‌ها بودند و اوجش اونجایی بود که چشم‌هام رو می‌بستم، تصویر می‌اومد تو ذهنم و اشک‌هام می‌ریخت ...
لطافتِ روایت‌ها رو نمی‌دونم چطور توصیف کنم! نویسنده عشقِ جریان‌دار و زنده رو به زیبایی هر چه تمام به قلم درآوردند.
با بند بند کتاب واقعا عشق کردم؛ از بهترین کتاب‌هایی که تا حالا خوندم، کمتر پیش میاد ولی دلم می‌خواد یک بار دیگه بشنومش.
عمو عباس؛ عالی‌جنابِ ادب و وفا تا ابد ...

+نسخه صوتی با گویندگی خانم و آقا خیلی عالی بود.
        

          انتظار بیشتری از این کتاب داشتم؛ در واقع دوست داشتم اطلاعات بیشتر و متنوع‌تری از استانبول بخوانم!
ولی در کل سبک کتاب، صفحه‌بندی و تیترها و .. جذاب و گیرا بود و از تصور این سفر لذت بردم.

        

          از کتاب‌هایی که داستان، نثر و خیلی از ویژگی‌هاش متفاوت بود و پیچیدگی خاصی داشت که همین باعث جذابیت زیادش شده، من واقعا دوستش داشتم و به نظرم ذهن و قلم قوی نویسنده‌اش کاملا مشخص بود.
روند داستان مثل یه حباب بود که تغییر شکل می‌داد و تو منتظر بودی ببینی درنهایت چه زمانی می‌ترکه ..
آخرش که تموم شد من در حین بُهتی که داشتم، دوباره رفتم و ابتدای کتاب رو خوندم ..
عالی بود.
        

          خوشحالم بالاخره این کتاب و تجربه جناب ابراهیمی رو خوندم. خوشحال‌تر هستم چون با سبک تجربه ایشون از قبل و به طور ذاتی آشنا بودم و به هر حال به قول بنده‌خدایی که ایشون هم همیشه مسافرِ ابن مشغله‌ای هستن ما رو هم بالاخره خدا آفریده که این مدلی هستیم.
تجربه‌ها و مشاغل خیلی لطیف و زیبا به هم وصل شده بودند و از خوندن کتاب لذت بردم؛ بعضی از جمله‌هاش فوق‌العاده بود!
        

          نصفه رها شد، متاسفانه اصلا جذب سبک نوشتار و مدل بیان داستان شخصیت اصلی کتاب نشدم.
        

          چه شعرهای زیبایی رو سرودند و خوانش کتاب توسط شاعر، پر احساس و عالی بود.
گوش دادن به نسخه صوتی کتاب در انتهای شب‌ و سکوت می‌تونه حس فوق‌العاده‌ای رو در شما ایجاد کنه مخصوصا که بین شعرها از آهنگ‌هایی که شعرش برای ایشونه، پخش میشه و چقدر دلپذیر بود.
آخرین آهنگ با صدای محمد اصفهانی و ارمغان تاریکی بود.
        

          همیشه از خواندن این کتاب فرار می‌کردم ولی بالاخره خواندمش:)
نثر روان، چینش کلمات و جملات و روند داستان باعث شد در مدت زمان کوتاهی این کتاب رو تموم کنم.
تصویرسازی نویسنده به قدری جذاب بود که تمام داستان، دیالوگ‌ها و شخصیت‌ها واضح‌تر از فیلم جلوی چشمم بود.
به نظرم درست بوده که در زمان خودش کولاک کرده، حتی حالا هم میشه ازش نکات تحلیلی پیدا کرد.
 اتفاقات خوب و بد، ناراحتی و ذوق شخصیت اصلی داستان یعنی محبوبه به قدری جذاب نوشته شده که فکر می‌کنم برای خیلی از خواننده‌‌ها فراموش‌نشدنی باشه.
شخصیت‌ محبوبه، با وجود نقض‌ها، اشتباهات و خوبی‌هایش را بسیار دوست داشتم و همچنین رحیم نجار، با وجود تمام ویژگی‌های زشتش  جذاب بود و به نظرم شاید این راز محبوبیت این کتاب باشد.
نسخه صوتی کتاب را با صدا و اجرای بی‌نظیر خانم شیما درخشش گوش دادم؛ واقعا هر چقدر از جذاب بودن اجرای ایشون برای شخصیت‌های مختلف کتاب بگم کمه، فوق‌العاده بود!
        

          نسبت به حجم کمی که کتاب داشت، به نظرم رسالت خودش رو انجام داد. فصل ۱۳ رو خیلی دوست داشتم توصیه‌هاش کاربردی بود، همچنین ورزش‌های چشمی هم جالب بودند.
        

          تا حدودی کتاب کاملی در این مبحث هست، اما بسیار کند و سخت پیش بردمش و یکی از دلایلش هم ترجمه نه چندان خوب اون هست؛ متن روان نبود. اما خب موضوع جدیدی برام بود، آشنایی باهاش جذاب و خواندنی. 
اما فکر می کنم درباره این موضوع کتاب های مفیدتر با چهارچوب خلاصه تر و بهتر وجود داشته باشند و این کتاب بیشتر به درد افرادی میخورد که تخصصی درباره این موضوع بخوانند.
عنوان فارسی این کتاب در گودریدز وجود نداشت متاسفانه!

«غلبه بر عزت نفس پایین با CBT (درمان‌شناختی - رفتاری)» را از طاقچه دریافت کنید.
https://taaghche.com/book/51851
        

          از آن دسته کتاب هایی که دوباره یا چندباره باید خواند تا مفاهیم متعدد آورده شده از زبان افراد مشهور تاریخ را درک کرد، مفاهیم اندکی فلسفی هستند و برای درکشان به اندک تاملی نیاز داریم. همانطور که از اسم کتاب پیداست مفهوم زندگی در اندیشه های این افراد مشهور در قالب نامه هایی مورد گفته می شوند که در نوع خود برای خواننده کتاب بسیار جالب است. ترجمه می توانست بهتر و واضح تر از این باشد. در کل خواندنش تجربه ای خوب است.


«درباره معنی زندگی» را از طاقچه بخوانیدد
https://taaghche.com/book/22379
        

          یکی از بهترین هایی که خواندم و از خواندنش بسیار لذت بردم.
حال اگر نوجوان باشی و در ابتدای راه شناخت خود و با این کتاب آشنا شوی هم چه بهتر و لذتش دوچندان هم میشود. گفتنیست خود من یکی از همین افراد خوش شانس بودم.  
داستان سانتیاگوی دوست داشتنی واقعا جذاب بود.

«کیمیاگر» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/92224
        

          «فکر می‌کنی می‌توانم بمانم و برای تو به موجود بی مقداری تبدیل شوم؟فکر می‌کنی من یک ماشین هستم؟ ماشینی بدون احساس؟ تو می‌توانی تکه‌های غذای که از دهانم بیرون می‌آید و قطرات آبی که از فنجانم بیرون می‌ریزد را تحمل کنی؟ فکر می‌کنی چون فقیرم، سرشناس نیستم، ساده و بی تکلفم، بی روحم و دل ندارم؟ اشتباه می کنی! من هم به اندازه تو روح دارم، به همان اندازه قلب دارم. من اکنون بر اساس آداب و رسوم با تو حرف نمی زنم. حرف زدنم با تو بر اساس عرف و رسوم جامعه نیست، حتی با جسم فانی ایست که با تو سخن می گویم. این روح من است که به روح تو اشاره دارد، انگار که روح هردویمان از قبر عبور کرده باشد و در محضر خداوند ایستاده باشیم، مساوی و برابر، همان گونه که هستیم.»
بخشی از کتاب جین ایر که خیلی دوستش دارم و شارلوت به خوبی اون ظلمی که به زنان در دوره ویکتوریا وجود داشته رو در این
داستان نشون داده و در واقعیت هم زنان در اون دوره تحول بزرگی رو ایجاد کردند. 
فیلم سینمایی ای هم با همین عنوان و داستان ساخته اند اما لذتی که در خواندن کتابش با جزییات دوست داشتنی اش هست چیز دیگریست:)

«جین ایر» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/3562
        

          این کتاب اهمیت طرز تفکر و قدرت اون در تصمیم گیری و انتخاب مسیر زندگی انسان رو در قالب داستان هایی بیان میکنه.
قانون کلی در این باره وجود نداره و نویسنده شاید از قصد مثال های متنوعی آورده باشه تا نتیجه گیری مثل پایان باز یک فیلم با خودمون باشه. از اون دسته کتاب هایی هست که باید دوباره یا چندباره بخوانم.


«هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/37096
        

          داستان واقعی زندگیِ یک پدر (نویسنده کتاب، ژان لویی فورنیه) که دو فرزند معلول داره و همین اتفاق باعث شده که سرنوشت تلخی داشته باشه؛ در واقع تو این کتاب، واقعیت گاها زشتِ رفتاری که آدم ها با این بچه ها و خانواده هاشون دارن، بیان میشه؛ چیزهایی که شاید هرگز به ذهنمون خطور نکنه که ممکنه این خانواده ها چه احساسی رو فقط برای اینکه فرزندشون با آدم های دیگه متفاوته، تجربه می کنند!
گاهی از دید طنز هم به ماجرا نگاه میشه ولی از دید من طنزی وجود نداشت و تماما تلخ و ناراحت کننده بود.
یک بار خوندنش برای آشنایی با تجربه زیست این انسان ها واجبه. 
من از نشر نکوراد خوندم که ترجمه خوبی هم داشت.

«کجا می‌ریم بابا؟» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/28611
        

          همونطور که از اسمش پیداست نویسنده واقعا فراتر از بودن رو در قالب داستان و عشقِ زیبایی توصیف کرده.
اینکه چطور با همه محدودیت های زمانی و مکانی در ذهنِ و قلب دیگران جاودانه بشی
        

          به‌نظرم نوع داستان به‌صورتی هست که باید جذابیت جلوه‌های بصری کنارش باشه تا ذهن رو به قسمت‌های پراکنده داستان معطوف نکنه و هدف و موضوع اصلی گم نشه یا از شدت تلخی و خشونت داستان کمی کاسته بشه، گرچه نویسنده در قسمت‌هایی زیاده‌گویی داشته.
یکی از بدترین ترجمه‌هایی که خوندم. واقعا افتضاح و شرم‌آور..! البته فقط تا یک‌سوم متن ترجمه رو تونستم بخونم.
آقای به اصلاح مترجم، بهتره تجدید نظری در لحن ادبیاتتون داشته باشید. کلمه 《تُف》در یک رمان چه معنی میده واقعا!!
به‌نظرم ترجمه فارسی این کتاب به‌شدت زننده هست، به‌طوری‌که خوندن متن اصلی کتاب رو ترجیح دادم!

«سیزده دلیل برای اینکه ... (ویراست جدید)» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/24678
        

          داستانی در دهه ۳۰ یا ۴۰ در یکی از خانه های قدیمی تهران که ساخت آلمان‌ها بوده و لهستانی‌های مهاجر در آن ساکن بودند و حال صاحب آن آقای مهرآور و همسرش دلشاد خانم هستند و اتاق های آن خانه بزرگ را به چندین خانواده ایرانی و یک خانم لهستانیِ باقی مانده از همان مهاجران اجاره داده‌اند.
جذابیت و کشش بینظیری داشت، شخصیت‌های محبوبم خاله پری، سهراب و مادام بودند.
خوانش کتاب را خود نویسنده اجرا کرد که واقعا عالی بود.
این کتاب یکی از دوست‌داشتنی‌هایم شد.
        

          مثل یه لقمه کوچیک از کتاب روانشناسی موفقیت بود. در واقع یکی از اصل ها برای زیستن یک زندگی خوب و سالم و شاید موفق رو تو این کتاب بیان کرده. اینکه خلاصه و ساده بیان شده بود هم خوب بود و ترجمه قابل قبولی داشت.

«ایکیگای؛ دلخوشی های کوچک زندگی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/91945
        

          داستان فوق العاده جذابی داشت و نثری روان و گیرا همراه با فضاسازی خوب.

شخصیت نقاش برایم فوق العاده جذاب و آشنا بود و همینطور شخصیت زن اصلی! در کل حس معمایی که به صورت خطی در داستان حس میشد کشش زیادی را برای خواندن ادامه داستان برای مخاطب ایجاد میکرد.

«چشمهایش» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/5992