یادداشت‌های دختر مرداب (10)

دختر مرداب

دختر مرداب

4 روز پیش

          حیف و صد حیف که این کتاب کتابی معروف نیست.
این رمان تمام انتظارات من را برای کتاب مورد علاقم بر آورده کرد.داستانی رئال در دل طبیعت با چاشنی غم و شادی و تنهایی عمیق و پایانی زیبا بود.کتابی رئال بود اما به نظرم برای هیچ کس خسته کننده نمی‌شود زیرا در تار و پود این کتاب  راز هایی نهفته است.
قلب کتاب قلبی برای انسان هایی  تنها یا مستقل یا حتی دخترانی عجیب از نظر جامعه بود.انسان هایی که در این زمانه از تفکرات و کار های پوچ و حرف های بیهوده فراوان در جامعه دوری می‌کنند. انسان هایی که تفریحاتشان در دل طبیعت است.انسان هایی که روحشان در ریشه ی درختان تنیده شده.
کایا دختری ابر قهرمان در داستان های فانتزی نبود که دنیا را نجات می دهند.اما کایا در داستان زندگی اش به من زندگی کردن آموخت.کایا برای من مانند مادرم الگو و قهرمانم بود.کایا در ذهن من می‌ماند و هرگز ترکم نمی کند.خوبی شخصیت های کتابی که با آنها زندگی میکنی همین است آنها هرگز ترکت نمی کنند.

و در آخر 
تنهایی به صورت مطلق خوب نیست.همانطور که کایا بدون همدمش کامل نمی شد.همانطور که بدون تیت عشق را تجربه نمی کرد.همانطور که بدون دوستان کمش طاقت نمی آورد.
        

27

دختر مرداب

دختر مرداب

5 روز پیش

        آه استلا و ویل عزیزم. فداکاری،عشق،امید و غمی بسیار در داستان استلا و ویل وجود دارد که قلب هر کسی را به درد می آورد. داستان غمگین بود اما نویسنده امیدی رو از دل تاریکی بهمون نشون داد. امیدی به نام عشق. 
و کاش من دوستی مانند پو داشتم. نمی توانم حرفی از پو نزنم. پو دوستی مهربان و پسری با قلبی پاک و شوخ بود. اما او "بود" و دیگر نیست.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1