یادداشت‌های هادی داودآبادی فراهانی (31)

          اینها کتاب‌هایی هستند که هیچوقت جدی گرفته نمی شوند اما جدا از اینکه سندی می‌شوند برای روایت روزگار خودشان تورق یک مجموعه عکس برای همین چندسال پیش از اینستاگرام یا سر زدن به یک نمایشگاه از عکسهای قدیمی‌تر از موبایل یاد آدم می‌اندازد که چقدر با ابزارهای هزاره مجازی گند زده‌ایم در سلیقه‌مان 
یادمان می‌افتد با اینستاگرام چقدر خودمان را سطحی و شتاب‌زده کرده‌ایم.
        

          عموم کتاب‌ها خواندنی‌اند و برخی‌ها دیدنی
        

          یادداشت محقق در این مجموعه از تاثیر گذارترین‌هاست روایت وقتی که قیصر برای تشریح نکردن کبوتر قید دامپزشکی رامی‌زند.
        

          در مورد متن خود کتاب جدا از قوت و دقت بی‌نظیر کتاب از مولفی چنین انتظار می‌رفت در موارد متشابه داوریهای بکند هرچند میپذیرم که این کتاب تاریخنگاری صرف نیست و در واقع بخشی ازنظام تبیین  نظریه سید مرتضی عسکری پیرامون آموزه‌های دو مدرسه خلافت و امامت از نگاه اوست؛ ولی از باب مثال نمونه‌ روایات مرتبط با عبدالله بن حسن علیه السلام قابل حمع و داوری است. (یادداشت جدایی می‌طلبد).
اما در باب این چاپ:
1. طراحی جلد ادایی که بیشتر مانع مطالعه است. جلد کتاب در عین زیبایی باید شسته رفته و خوش دست باشد و جای مجسمه سازی نیست. البته این نمونه خیلی افراطی نیست.
2.  این کتاب مسخرج از کتاب 3 جلدی معالم المدرستین مرحوم عسکری است اما ما نمی‌فهمیم با چه مواجهیم؟ و یک مرتبه به کتاب پرت می‌شویم. جای یک مقدمه که روش کار محققان و جایگاه این نوشته در کتاب اصلی مولف و... را نشان دهد خالی است.
3. مقدمه آقای جاودان اگرچه حاوی نکات خوبی است اما هیچ ربطی به این کتاب ندارد و فرقی نمیکرد اگر در صفحه یک روزنامه یا یادنامه علامه عسکری چاپ می‌شد.
4. ظاهرا استخراج سند وارجاعات متن با محققان بوده و از مرحوم عسکری نیست. ارجاعات و تعلیقات  قدری بی‌نظم است و گاه جایی که واقعا لازم است نیست.  در مورد آدرس اسناد هم اولا همه جا استخراج نشده، ثانیا وقتی منابع متقدم مورد نظر مولف هست افزودن منابع متاخری که عموما از همان منبع متقدم نقل میکنند بیمعنی است چرا که این دو در واقع یک سندو منبع هستند. اگر قدما هم بعضا این کار میکردند احتمالا برای اشاره به اعتبار آن روایت در نزد دیگر علما بوده.
4. اما ترجمه خوشخوان و روان بودو جز چند مورد ترجمه تحت اللفظی و گنگ یا محتاج به توضیح  کتاب به سرعت پیش میرفت و دست‌انداز نداشت.
        

          مختصر و شاید مفید
مفید به این اندازه که چند رباعی بیدل به گوش آدم بخورد.
        

          راهنمایی بودم و از نمایشگاه کتاب مدرسه خریدمش.
ایده ساختاری کتاب خیلی جذاب بود و هست؛ این که خودت می‌توانستی ادامه داستان را انتخاب کنی و بارها و بارها این کتاب را تجربه کنی .
        

          ماروسیا به سربازها نگاهی انداخت. ناگهان متوجه شد که یکی از سربازها با نگاه هایی نافذ به او خیره شده است. شاید به دخترک مشکوک شده بود.
عرق سرد بر پیشانی ماروسیا نشست. گمان کرد دیگر همه چیز از دست می رود، اما پیش خود فکر کرد :«باید مثل او شجاع باشم!»
این فکر دوباره به او شهامت بخشید. آن‌گاه تصمیم گرفت او نیز به سرباز خیره شود .
ماروسیا چشم هایش را کاملا گرد کرد و به چشم های سرباز خیره شد!
        

          کتابی بسیار مهم  برای بکری موضوع و  کیفیت  عملیاتی پژو هش
اصل کتاب برای دهه ۶۰ میلادی است که ما مثل همه چیز در برگردان به فارسی آن تعلل کرده‌ایم. 
ترجمه چنین آثاری علاوه بر تسلط به زبان آلمانی تسلط به عربی و داشتن دانش بالا در فارسی و البته اطلاع دقیق از تاریخ و کلام اسلامی می‌طلبد. اگرچه باید با این همه سختی به مترجم حق داد ولی ترجمه کتاب از روانی لازم برخوردار نیست.
پروژه نشر نامک اهتمام به ترجمه این چنین آثار محققان برجسته بین‌المللی در  حوزه تشیع و  فرهنگ ایران درخور  قدردانی است.


صحافی و قطعی که انتشارات نامک در این مجموعه کار کرده بسیار دلپذیر است. قطع مناسب و خوش دست، کاغذ بالک سبک و چشم‌نواز و شیرازه و دوخت محکم و اطمینان بخش.

        

          پس از خواندن فردایی دیگر و انفطار صورت  از آ وینی، حس می‌کنم اگر چه الهام‌بخش ایده‌هایی است و گستره مطالعاتش کمک‌کننده اما چیز افزونتری خواهد داشت؟

آنهایی که مجموعه آثار کامل آوینی را خوانده‌اند بهتر میتوانند راهنمایی کنند که آیا خواندن باقی مقالات و کتابهای او ضرورتی دارد؟ مطلب تازه و اساسی یا نقدهایی در همین حوالی پیرامون غرب؟ راه و راه حل چه؟

به نظرم اسطورهٔ آوینی از اندیشهٔ آوینی راه‌گشاتر است!
        

          احتمالا این کتاب در روزگار خودش شگفت مینموده و حق هم همین بوده اما در روزگار ما آنقدر این ایده یعنی مبارزی که باعث تحول معشوق یا عاشق خود می شود سوژه رمان‌ها و سريال‌هاي مختلف شده آن درخشش اولیه را در ذهن‌های دستمالی شده عصر ما نخواهد داشت.
        

          اگر بگوییم ادامه داستان چشمهایش در ژانر دفاع مقدس چگونه است؟
        

          شعر ادیب یکی از نمونه‌های کم نظیر شعر فارسی، دست‌کم در دورهٔ بازگشت و ظرفیتا محل مطالعات ادبی و  تاریخی است، تصحیح فوق خالی از خللی نیست اما حقی بر گردن ادیب و ادبیات دارد که جلوی غفلت از این میراث را  تا حدی گرفت. غفلت از روی سیاست زدگی و ثقل فهم ادبی این روزگار.
        

          - فلانی معطل و منتر حوادث و جریانهای سیاسی است برای شعر گفتن. شاعر بدی است لابد!
- خوب بگوید هرچه می‌خواهد بگوید ولی خوب بگوید. گیرم برای خوش آمد فلانی و بهمانی.
دربارۀ شعری هم که به مسایل عقیدتی می‌پردازد همین است. اُولی چطور و چگونه گفتن است تا چه گفتن. وگرنه آن حرفها که در کتب آقایان هست.
این مجموعه هم خوب داشت هم بی خود و رفع کُتی.
شعرهای «اشکهای مادرم»( مصرع 10 می‌شود بهتر باشد) و «نسیم تشنه» خوب بود. در شعر «مهر صدآفرین» نیز کشف پارۀ  نخست جذاب است. شعرهایی چون«کاری کم که او...» اصلا در نیامده بود.
        

          نام مهدی رحیمی (زمستان) بسیار فراتر از شعر اوست.
        

          خواندن این کتاب برای هر کس که در فکر بهبود اوضاع ایران است لازم است، از هر کجای ماجرا که می‌خواهد باشد. هر کجای دو سو یا چند سوی ماجرا
        

          وقت عبورم  داغهایی مهربان دیدم
آتشفشانهایی پر از آیینه و باور


داغ در ترکی معنای کوه می‌دهد. داغ در معنای عام آن اینجا ارتباط و تناسبی با آتشفشان و معنای آن در ترکی یعنی کوه یافته است. از ظارئف ادب فارسی است که از این دست تناسبات با زبانهای منطقه‌ای ایران یا فرهنگهای مجاور و شاید هرچه دم دستش بوده مخصوصاً عربی و ترکی می‌سازد و البته این قبیل اتفاقات نشانهٔ نزدیکی و یگانگی و همراهی این فرهنگهاست. 


#خلیل_عمرانی 
#پژمان_دیری 
#شعر 
#فارسی #عربی  #ترکی