یادداشتهای آلاء مقدسی (15)
1404/1/5
بعد از کلی اصرار پدرم برایم خرید. تمام روز رو درحال خوندش بودم و هروقت اضافی ای که گیر میآوردم میخوندمش.از خوندش خسته نمیشدم داستان مرا غرق خود میکرد طوری که متوجه ی اتفاق های درو برم نمیشدم. ایمی آن ممنونم که باعث شدی با ترس هام بجنگم و شکست نخورم. ممنونم که باعث شدی عادت های بدم رو کنار بزارم. ممنونم که باعث شدی حرف هام رو بزنم و توی خودم نگه ندارم. ایمی آن بابت همه ی این ها از تو ممنونم اگه تو نبودی هیچوقت یاد نمیگرفتم که با ترسم مقابله کنم و بچگم. با اینکه توهم از حرف زدن تو انجمن مدرسه میترسیدی اما بخاطر کتاب محبوبت و برگشتن کتاب های ممنوع شده این کار رو کردی و معروف شدی. وای که چقدر خوشحالم که با شخصیتی مثل تو آشنا شدم. بابت همه چیت ممنونم الف.الف
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.