یادداشت‌های فاطمه ندایی پور (15)

          کتاب مربوط به معجزه حضرت رقیه و نظر کردن ایشون به دل یک فرد خطاکاره. نگاهی که باعث میشه اون فرد در همون لحظه اول ورود به حرم نظرش تغییر کنه و ۸ سال در سخت ترین روز های سوریه اونجا بمونه و به حرم خدمت کنه. 
متن کتاب بد نبود. پایان بندی شو دوست نداشتم. 
ولی در کل حسرت چنین نگاهی از خانم و  چنین  تغییر تفکری به دلم موند.
        

          جوری که تو کتاب از حاج قاسم تعریف میکنه حس میکنم حاج قاسم یک ابرانسان بود یک ابر قهرمان. کاش ما هم مثل هالیوود بلد بودیم ابر قهرمان هامون رو قشنگ به تصویر بکشیم. فکر میکنم روز حاج قاسم به جای ۲۴ ساعت حداقل ۴۸ ساعت بوده وگرنه چطور یه نفر میتونه هم کتاب بخونه هم تو جنگ باشه هم به خانوادش برسه هم به خانواده شهدای دیگه رسیدگی کنه. عجیب بوده این مرد. نمونه این که انسان اگر بخواد چه توانایی هایی داره . 
        

          کتاب در ژانر پلیسی معمایی و تریلره. تقریبا میشه گفت جذاب بود ولی کل داستان معمایی کتاب رو خواست تو فصل آخر جمع بندی کنه که به نظرم بیشتر سر هم بندی بود تا جمع بندی. جزئیاتی که میتونست جالب باشه رو جا انداخت و داستان رو وارد فاز جدیدی کرد برای کتاب بعد. 
در کل بدک نبود. ولی پایان بدی داشت به نظرم. 
        

          به نظرم جای همچین کتاب و همچین ژانری تو ادبیات فارسی کم بود واقعا. ژانر فانتزی و وحشت.با شاخصه های ایرانیزه و ملموس. دوستش داشتم. کتاب رو به صورت صوتی گوش دادم و یه جاهایی انقدر باورپذیر بود که میترسیدم اوراد و اذکاری که داره پخش میشه پای اجنه رو به خونه باز کنه. لذت بردم از شنیدنش و پیشنهادش میکنم .مخصوصا به قشر نوجوان فانتزی خوان
        

          با خوندن این کتاب حس توامان غرور ملی و انزجار ملی رو تجربه میکنی. این که چطور میشه یه نفر با خودخواهی خودش یه کارخونه رو به قعر چاه ببره و کلی کارگر رو بیچاره کنه و چطور یک مدیر خوب میتونه در نقطه مقابل همون کارخونه رو به قله ببره و این که ما چه استعداد ها و توانمندی هایی در گوشه گوشه ایرانمون داریم که ازش بی خبریم. کتاب فوق العاده ای بود.
        

          چاپ و تصویر سازی کتاب زیادی هنری طور بود و من دوستش نداشتم. کتابای ساده و قدیمی رو ترجیح میدم. اونم با این وضع گرونی کاغذ و کتاب به نظر من دلیلی نداشت یه کتاب ۳۰-۴۰ صفحه ای رو با رنگ و لعاب ۱۰۰ صفحه طول بده با این نوع کاغذ و چاپ رنگی و ... . داستان ها هم سرعتش خیلی زیاد بود و خلاصه. شاید اگر کل این کتاب ساده چاپ می شد ، می شد بیشتر به اصل قضیه که متن داستان هاست پرداخت. در کل ای بدک نبود. 
        

          داستانی با جزئیات فراوان. تصویر سازی عالی. فقط ای کاش اجل فرصت تکمیل میداد. 
        

          یه کتاب کاملاااا معمولی...نه طرفدارانشو درک میکنم نه مخالفانشو... نه اونقدر داستان خفنی بود که انقدر معروف بشه. نه اونقدر مشکل‌اخلاقی داشت که مامانا نگران نوجوان هاشون بودن که این کتاب رو میخونن. البته کتابی که من گوش دادم ترجمه مریم بردبار بود. ممکنه نسخه اصلی یا ترجمه های دیگش مشکل دار بوده باشه ولی این که هیچی نداشت. نسل‌ما تو نوجوونی کتابای مودب پور و بامداد خمار و این چرت و پرتارو میخوندن‌ . این که پیش اونا هیچی نبود. در کل به نظر من یه کتاب معمولی با یه داستان معمولی. اصلا نفهمیدم چرا انقدر معروف بود.
        

          کتاب بدی نبود. روایات زندگی حضرت فاطمه رو سعی کرده بود با داستان مخلوط کنه که جذاب بشه. ولی به نظرم تو این قسمت موفق نبود. قسمت هایی که زندگی خود فضه بود کمی جالب تر بود. ولی در کل این یک روایت از زندگی فضه است. در روایت دیگر او دختر پادشاه بوده. که معلوم نیست کدوم روایت صحت داره
        

          موضوع جالب بود ولی روایت کمی می لنگید و آدم رو راضی نمی کرد. جا داشت کتاب مفصل تر و با توضیحات بیشتر باشه .
        

          یک داستان تکراری با روایتی تکراری. خیلی باب میلم نبود. 
بارها این داستان را در نمایش خورشید کاروان و قافله خورشید و چند نمایشنامه دیگر دیده و خوانده بودم . لذا کتاب چیز جدیدی برایم به همراه نداشت.
        

          کتاب رو صوتی از طاقچه بی نهایت گوش کردم با یه صدای فاجعه . نمیدونم برای کیفیت ترجمه و صدا بود یا خود داستان به نظرم آنچنان چیز خاصی نیومد. در کل داستان جالبی بود. کشش خوبی داشت. ولی انقدری که معروف شده شاهکار ادبیات حسابش نمیکنم . 
        

          من عاشق سفرم. عاشق تجربه فرهنگ های مختلف. اینکه تو ترکیه ترشی رو به جای خوردن با غذا به عنوان تنقلات میخورن برای من شگفت انگیزه. تمام سفرنامه های ضابطیان من رو با خودش میبره تا اون کشور مقصد. با خودش میچرخونه تو کوچه پس کوچه های اونجا و با زبون روان و صمیمی با فرهنگش آشنا میکنه.شاید بشه گفت محبوب ترین نویسنده مه. کل کتاب هاشو دارم و معدود کتاب هایین که چند باره میخونمشون.
        

          مطالعه این کتاب رو همزمان با دوره خانه و رسانه که مدرسش آقای ولدی هست دارم انجام میدم . اطلاعاتی که دوره و کتاب در اختیار آدم میزاره هولناکه. چیزی که همه بهش آگاهیم ولی بخش جدایی ناپذیری از زندگیمون شده. مضرات رسانه. تاثیرش تو زندگی و تربیت بچه هامون. حس کسی رو دارم که میخوان بفرستنش کمپ ترک اعتیاد. خودش هم میدونه باید ترک کنه ولی خیلی براش سخته و مقاومت داره. تازه اوضاع وقتی خراب تر میشه که همه اطرافیانت هم معتاد باشن و باید به فکر ترک دادن اونا هم باشی. شرکت تو دوره خانه و رسانه رو به همه پیشنهاد میکنم. از سایت تربیت کده میتونین ثبت نام کنید. دوره رایگان هم هست.