یادداشت‌های Haditheh (10)

          زیادی برام غیر قابل درک بود و نتونستم باهاش کناربیام😔
        

          اولش خیلی نگرفتم و دوبار شروعش کردم تا تمومش کنم ولی آخرش خیلی جالب بود پس میشه گفت در کل کتاب خوبی بود✔
        

          اولاش (در اصل وسطاش)داشت حوصله ام رو سر می برد و تو غکر کنار گذاشتنش بودم ولی خودمو مجبور کردم ادامه اش بدم و خوشحالم که این کارو کردم
در کل روند خوبی داشت 
اگه پایانش چیزی به جز این می شد خودم شنن هیل رو خفه میکردم😂
        

          اولش فکر میکردم قراره کل کتاب درباره ماهی قرمز باشه اما کاملا برخلاف تصورم بود
دیدگاه خلاقانه ای نسبت به پیری و مرگ داشت که خیلی جذابش کرد و درکل عالی بودددد
        

          عالی بوددددددد
اولش هم چون فک میکردم جالب به نظر میاد شروعش کردم
واقعا حتی وقتی فک میکردی دیگه داستان یکنواخت و زننده شد متعجبت میکرد
ولی پایانش ناراحتم کرد:(
        

          کتابیه که اگه برید و ببینید کمتر از ده نفر خوندنش یا میخوان بخونن اما به نظر من عالی بود.
داستان درباره دختری به اسم تسه که با پسری به اسم ویلیام آشنا میشه و بعد با برادرش مکس به خونه ویلیام میرن و اونجا همون قصر درون مه عه و کلی اتفاق جالب هم براشون میوفته.
من خودم از ویلیام خوشم اومد یعنی بیشتر دلم براش سوخت چون مدت زیادی میشه گفت تنها بود. در کل داستان جالبی داشت=)
        

          کتاب فوق العاده ای بود.
ممنونم از خانم توکلی معلم زنگ تماشا که این کتاب و کلی کتاب جذاب دیگر(مخصوصا داس مرگ😂)رو به ما معرفی کردند.
        

          به نظرم نحوه نگارش متفاوت چیز خوبیه اما واقعا نویسنده حافظه ما رو دست بالا گرفته بود.هر فصلش از یه جای دنیا بود و زیر ۲۰ بار پیش اومد که مکان ها تکراری باشن برای همین آدم قاطی میکرد و شاید اگر تعداد کمتری از مکان ها رو میگفت انسجام کتاب بیشتر می شد و آدم لذت بیشتری ازش می برد.اگه می خواید بخونیدش به نظرم اول مطمئن بشین همتتون واسه به ته رسوندن کتاب زیاده بعد شروعش کنید😂
        

          موقعی که تازه میتونستم کتاب بخونم این کتاب به دستم رسید و از اون موقع انقدر خوندمش که دیگه چیزی ازش نمونده:)
        

          عالی بودددد
انقدر که دلم میخواد دوباره بخونمش اما خب همون موقع که خوندمش هم امانت گرفتمش و واسه خودم نبود پس نمیتونم:(