یادداشت‌های sepide._.alian (8)

          کتاب درمورد حمله اضطرابی هست؛ به‌خوبی علائم رو توصیف کرده، شرایط رو گفته و راهکارهایی رو ارائه داده. مهمترین نکته، ساده و ملموس بودن کتابه و شاید این نشات گرفته از این باشه که نویسنده خودش تونسته با هیولای درونش به صلح برسه و تجربه‌ی همچین حملاتی رو داشته.
خوندنش رو به سه دسته توصیه می‌کنم:
کسایی که حملات اضطرابی رو تجربه می‌کنن، مطمئن باشید بعد خوندنش حس بهتری خواهید داشت.
خانواده‌ی دسته اول.
کادردرمانی که با دسته اول ممکنه برخورد داشته باشن. من این کتاب رو بعد تموم شدن کتاب روان‌پرستاری خوندم و چون پیش‌زمینه خوبی داشتم برام مثل این بود که دارم با یکی از آدمایی که دچار حمله اضطرابی هست صحبت می‌کنم و خودش داره بهم می‌گه که راه‌ و چاه مراقبت از من چجوریه، چی بگی حالم خوب می‌شه چی بگی ناراحت می‌شم. کتاب برای درک درست حس مددجو و به‌دنبال این درک درست، رسوندن مراقبت موثر، بی‌نهایت کمک‌کنندست، انقدر که کاش برای بقیه اختلالات روان هم همچین کتاب‌هایی بود :)
        

10

        ... قصه‌ی ماهی پیر تمام شد، یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی کوچولو شب بخیر گفتند و خوابیدند، مادربزرگ هم خوابش برد، اما  ماهی سرخ کوچولویی هرچه کرد از فکر دریا خوابش نبرد :)

 و من هم اینجا، دقیقا بعد از خوندن داستان، دارم به این فکر می‌کنم یعنی یه روزی می‌تونم ماهی سیاه کوچولو جویبار خودم باشم؟
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

9