یادداشتهای بیتا:) (21)
1404/3/5
چرا؟😭 مهم ترین سوالم اینه:چرا اینقدر بد و وحشتناک؟چرا انقدر دردناک؟اگه میخواستی بترکونیمون موفق شدی ریک.الان من چیکار کنم.هی خدایااااااا. مردنش یه جور درد داشت،این که قبل از رفتن درست با پایپر آشتی نشد...این که وقتی لئو اومد ببینتش دید نیست...این که چه جو غم گرفته و دلگیری همه جارو گرفته بود و سایه ی ترسناکی که روی سر همه انداخته شده بود و آدم دلش میخواد سرش داد بزنه:چرا همچین کاری میکنی؟...یه جور دیگه درد داشتن:) هیچ وقت هیچی مثل قبل نمیشه...در هر اتفاق شاد و خوشحال کننده ای اون سایه ترسناک هست...شاید محو تر یا پذیرفته بشه اما از بین نمیره😭 نمیخوام با جیسون خداحافظی کنم😭😭😭 امیدوارم به یاد داشته باشی،آپولو:))))))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/10/12
شاید به نظر بقیه خوب تموم شده باشه. اما من دلم میخواد برای لوک و همه ی بچه های سایه و هر کسی که تو این ماجراهای مزخرف بوده،بدون این که گناهی داشته باشه،هر کسی که فریب خورده...گریه کنم. تموم شد و رفت پی کارش؟هیچی؟منظورت چی بود؟ یعنی چی که این همه سختی کشیدن اما هنوز تموم نشده؟ لوک همه چیزشو از دست داد...ولی میتونم بگم که بازم خوبی در انتظارش بود؟ فقط...خیلی کوتاه بود اگه ماجراها یکمی جزییات بیشتری داشتن و طولانی تر بودن،شاید من بیشتر خوشم میومد شایدم به خاطر اینه که من عادت ندارم...میدونم ولی امیدوارم واقعاِ واقعا، جلد بعدی داشته باشه و هر چی زودتر بیاد:)))))))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.