معرفی کتاب خانه ی خودمان اثر سینتیا کادوهاتا مترجم شقایق قندهاری

خانه ی خودمان

خانه ی خودمان

سینتیا کادوهاتا و 2 نفر دیگر
3.9
27 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

53

خواهم خواند

21

ناشر
افق
شابک
9786003531246
تعداد صفحات
220
تاریخ انتشار
1398/12/5

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
کیتی از خواهرش لین که او را بیشتر از هر کس دیگری در دنیا دوست دارد، یاد گرفته که در عمق همه چیز دنبال زیبایی و امید بگردد. حالا که لین به سختی بیمار شده و خانواده دارد از هم می‌پاشد، او چگونه می‌تواند راهی پیدا کند که شعله‌های عشق و امید در دل خانواده بیدار شود؟
سینتیا کادوهاتا نویسنده‌ی ژاپنی تبار در سال 1956 در شیکاگو به دنیا آمد. او مدتی به عنوان پیشخدمت، منشی تایپیست و مسئول فروش به کار بود و سرانجام تصمیم گرفت نویسنده شود.
خانه خودمان اولین رمان کادوهاتا برای نوجوانان بود که در سال 2005 مدال طلای نیوبری را برایش به ارمغان آورد.

      

لیست‌های مرتبط به خانه ی خودمان

نمایش همه

پست‌های مرتبط به خانه ی خودمان

یادداشت‌ها

sara

sara

1404/4/11

          یادمه دوستم تو راهنمایی این کتاب رو می‌خوند و من که بدجوری عاشق ادبیات ژاپن بودم، خیلی دوست داشتم این کتاب رو بخونم ولی نه فرصت شد از دوستم امانت بگیرم و نه پیدا کردم که بخرمش تا اینکه چند هفته پیش سفارش دادم و امروز از صبح، روزم رو با کتی و لین گذروندم.
احساس بچه‌ای رو داشتم که بعد از مدرسه میخواد بشینه و کتاب مورد علاقه‌اش رو بخونه~ انگار رفتم به وقتی که بچه بودم. امروز مثل یک ستاره درخشیدم.
این کتاب قلبم رو مچاله کرد و باعث شد بدن درد بگیرم. 
هر چند سرنوشت تو این کتاب یار ما نبود، همه چیز در غم لذت بخشی پیچیده شده بود
این کتاب داستان دو خواهر که یکدیگر رو خیلی دوست دارن اما سرنوشت از جایی اونها رو از هم جدا میکنه. کتی که خواهرش لین رو خیلی دوست داره چطور میتونه با این اتفاق کنار بیاد؟ 
داستان ساده‌ای بود و قبول دارم که جا داشت عمیق تر بشه. جا داشت پیوند دو خواهر قوی تر به تصویر کشیده بشه و میتونست نثر زیباتر و ظریف تری داشته باشه اما با همه‌ی اینها ( و ترجمه‌ی نه چندان خوب) من دوستش داشتم و ازش لذت بردم. انگار یکی از آرزوهای بچگیم به حقیقت پیوست ♡
        

0

          داستان یک خانواده‌ی اصالتا ژاپنی و کم درآمد در آمریکا در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ میلادی.
ماجرا از زبان خواهر کوچک روایت می‌شود. او بیشتر درباره ی خواهر بزرگترش لین صحبت می‌کند. لین برای او عزیزترین عضو خانواده و الگویی تحسین‌برانگیز است. همه‌ی خانواده تلاش می‌کنند تا بتوانند پولی جمع کنند و خانه ای برای خودشان بخرند.
پدر و مادر شبانه روز کارگری می‌کنند تا زمانی که لین بیمار می‌شود.
بیماری لین زندگی را سخت‌تر می‌کند و نگاه راوی را به زندگی تغییر می‌دهد.

زندگی روز به روز دشوارتر می‌شود و آرزوها دورتر.

اگر نویسنده‌ی کتاب آمریکایی بود احتمالا آقای لیندون  دلش به رحم می‌آمد و از گناه پدر می‌گذشت، اما آقای لیندون همان‌قدر واقعی بود که انتظار داریم، هیچ منجی آمریکایی هم از راه نرسید تا مشکلات خانواده را تخفیف دهد.
و زندگی واقعی همین است، آمیزه‌ای از رنج و شادی، کمک‌های کم دیگران و تنهایی‌های زیاد. و درنهایت خانواده که همه‌چیز است.
        

30