معرفی کتاب قصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانی اثر کریس کالفر مترجم الهام فیاضی

قصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانی

قصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانی

کریس کالفر و 3 نفر دیگر
4.4
46 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

150

خواهم خواند

23

شابک
9786222740856
تعداد صفحات
384
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب قصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانی، تصویرگر براندن دورمن.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به قصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانی

نمایش همه
داستان دو شهرآبشار یختصویر دوریان گری

خدانگهدار، هزار و چهارصد و سه!

66 کتاب

خب... وقتشه ببینم چقدر خوندم امسال... پیتر پن و داستان دو شهر رو از انتشارات دیگری خوندم... (پیترپن قدیانی و داستان دو شهر‌ افق) و خب بهترین‌ها هم که ...🥲 نامِ باد و کوئوت عزیز😁، شاه‌دزد، سیپیو و رفقاش که دلم براشون تنگ می‌شه:)💔 آبشار یخ و سولویگ و همراهانش که تا ابد دوستشون خواهم داشت🥲، بازی تاج و تخت و دسیسه‌چینی‌ها، و استارک‌های دوست داشتنی، راب، جان ‌که در حقش ظلم شد، آریا و ادارد...😭💔 حتی دنریس... که البته باید بگم سریالش رو هم دیدم و تنها سریالی بود که کامل شد... و علیرغم اینکه خیلی‌ها با کتابش حال نکردن، جز بهترین‌ها بود برای من!🥲 ربکا و مندرلی که بخشی از قلبم میون اتاق‌های بسیار اون عمارت بزرگ مونده... سایه‌ی باد و گورستان کتاب های فراموش شده و خولین کاراکسی که سرگذشتش هنوز باعث می‌شه قلبم بگیره:) دنیل، بئاتریس، کتابفروشی سمپره و خیابان‌های بارسلون... نارنیا و دنیای جادویی‌ش و کمد ... و چهار خواهر و برادر و کایرپاراول! ... مهمان دراکولا و فضای گوتیک و زیبایی که داشت... بارتیمیوس؛ و شهر لندن و کیتی و ناتانیل که دلم همیشه براشون تنگ می‌شه و حس می‌کنم دوباره پیششون برمی‌گردم و داستان عجیبشون رو باز هم می‌خونم... قصه‌های همیشگی، دوقلوهای بیلی و قصه‌های پریانی که همیشه دوستشون خواهم داشت... و این دومین باری بود که می‌خوندمش و قطعا باز هم می‌خونمش... کانر و گلدی‌لاکس عزیزم🥲🥲 آخرین روز خانم بیکسبی و اون همه هیجان و استرس... و هابیت خوانی‌ش برای شاگردهاش... زیبا صدایم کن و زیبایی که دلش می‌خواست با پدرش خوشحال زندگی کنن... داستان دو شهر؛ و شخصیت‌های خاکستری‌ش... انتقام، سیدنی کارتن... نیکلاس نیکلبی و اون همه بدبختی‌ای که تحمل کرده و دلم براش کباب شد..🥲 و عقل و احساس، و جین آستینی که در پردازش شخصیت‌هاش کم نمی‌ذاره، الینور و ماریانی که هنوز پایان داستانشون برام عجیبه... مانولیتوی عزیزم و مامان عجیب غریب و دست به کتکش...😂 بچه‌های خانم پرگرین؛ و ماجراجویی‌هاشون، جیک، اما، میلارد، اینوک، و ... سیلماریلیون، و سرزمین میانه‌ای که تاریخچه‌ای شگفت‌آور داشت... ارباب‌حلقه‌ها، یاران حلقه و نوروز ۱۴۰۳ و زمستونش که باهاشون سفر کردم... سم و آراگورن عزیز... پیتر پن و رویاهای کودکی‌ ای که فراموش شدن... دوریان گری، مردی که زیبا بود؛ ولی نه از درون... و همه و همه‌ی این‌ها، سال ۱۴۰۳ من رو تشکیل دادن. از همه‌ی این شخصیت‌ها ممنونم که باعث شدن توی روزهای مزخرف هزار و چهارصد و سه دووم بیارم!... و آره خلاصه؛ کتاب‌های امسال عجیب و خاص بودن. و دلم برای این کتاب‌ها تنگ خواهد شد. و انشاءالله که سال ۱۴۰۴ به شدت بهتر خواهم خوند...🙂 راستی گفتم حدود پنجاه تا کتاب هم خریدم ؟😁😁

14

پست‌های مرتبط به قصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانی

یادداشت‌ها

paria

paria

1403/10/30

          خیلی قشنگ و جالب و رنگارنگ بود و آخرش،آغاز یک پایانه...جلد بعد قراره با آینده شروع شه و با فلش بک تعریف بشه تا جایی که میدونم...آه رسما دلم براشون تنگ میشه وقتی جلد آخر رو بخونم..تقریبا 4-5 ساله که با ماجراهاشون همراه بودم و تو دنیاشون غرق شدم و این مدت کمی نیست..آه...و چقد جملات خوب و انگیزشی ای داشت..که هرکس باید خودشو باور داشته باشه..که همه مون استعداد خاص و ارزش خودمون رو داریم...چقد کانر دوستداشتنی بود( عین 4 جلد قبل ^-^ و چقد الکس مثل همیشه خوب و مهربون بود..گرچه در نهایت،با معمایی درمورد الکس تموم شد)
به هرحال خیلی قشنگ بود و امروز بعد از ماه ها یهو حس کردم وقتشه ادامه شو بخونم و بوم..در عرض چند ساعت تموم شد(البته وسطش خوابیدم و به کارام رسیدم و اینا)...راستش خیلی وقت خوبی بود خصوصا که به خاطر امتحان ریاضی عزیزم بی حال بودم..و حرفاش بهم روحیه داد..حرفای کتاب و شخصیتاشو میگم...خلاصه که آره..عاشق شونم و عاشق داستان و خلاقیت نویسنده و رنگارنگی ماجراها ودنیاشونم...خیلییی ماجراهای همه ی کتابای این مجموعه متنوع و رنگی رنگی و کلا پرماجراس...امیدوارم جلد اخر زودتر بیاد و همزمان نمیخوام بیاد چون نمیخوام تموم شن..احتمالا به زودی از اول میخونم مجموعه رو چون دلم برا کتابای قبلی تنگ شده.
3:21 AM
ضمیمه: 13 دی 1400/ساعت 5:03 عصر
واییییییییییییییییییی باورم نمیشههههههههه! چند دیقه پیش رفتم تو سایت پرتقال و بوممم! جلد 6 قصه های همیشگی منتشر شدهههههههههههههههههههههه! وای باورم نمیشهههه! من بعد از ماه ها دیشب جلد 5 رو تموم کردم و اصلا انتظار نداشتم انقد زود جلد بعدی بیادددد!!!!!! دیشب که ته جلد 5 نوشتم این آغاز یک پایانه،باورم نمی شد و فکرشم نمیکردم که پایان انقدر نزدیک باشههههه! خدایاااا من آمادگی تموم شدنشو ندارمممممممممم! پی دی اف چند صفحه اولو خوندم و با هر کلمه ش گریه کردممم چون کانر پیر شدهههههههه و همه ی ماجراهایی که سالها باهاشون زندگی کردم،مال گذشته ی کانرهههه و کانر پیرهههه و دیگه اون نوجوون جلدهای قبل نیس و الکس هم نیسسسسسسس و همه چی عوض شدههه! قراره سراسر جلد اخر گریه کنم فک کنمم!
خدایاااا نمیخوام تموم شههههههههه من عاشق شونم و سالهاست دارم باهاشون زندگی میکنممم! من کتابای بیشتری میخوامممممم از این مجموعهههه! عاشق شونم به خدا که هستم!!! ولی اینکه دقیقا فردای روزی که من بعد از ماه ها،جلد 5 رو تموم کردم،جلد 6 اومد یا حداقل من فهمیدم که اومده،واقعا عجیبه! به خدا که جادویی اممم! از جادوی این مجموعه و جادوی کتابا،منم جادویی شدممم! بی نهایت عاشق این مجموعه امممم و عاشق تک تک شخصیتاش و به قدری دوستداشتنیه کتابای این مجموعه که هزار بار هم دوباره بخونم شون،برام جذابننن! از همین الان دلم میخواد دوباره بخونم شون ولی احتمالا نتونم طبق حرف دیشبم،قبل از جلد 6 بازخوانی کنم 5 جلد قبلی رو..چون از همین الان میخوام برم سراغ خریدن جلد اخر( روی خود سایت پرتقال موجود نبود هنوز و باید برم سراغ کتابفروشی ها و نمایندگی پرتقال) هیحیییییی دلم براشون تنگ میشهههه!
خوشحالم که سالهای نوجوونیم رو با سالهای نوجوونی الکس و کانر گذروندم! واقعا خوشحالم!
        

0

        بسم الله الرحمن الرحیم 

و بالاخره جلد پنجم به پایان رسید!...
سفر به سرزمین سرگردانی جلد مورد علاقه م از مجموعه ی قصه های همیشگی هست. به خاطر سفر کانر به قصه هاش، به خاطر شخصیت های جالبی که خلق کرده بود و خیلی چیزهای دیگه. یه جاهایی هم با کانر همذات پنداری می‌کردم. یا با خیلی از شخصیت های دیگه.
این جلد پر از تعلیق و غافلگیری هست. و پایانش هم واقعا جذابه.
اما از شخصیت شرور داستان انتظار بیشتری داشتم. البته که شخصیت شرور، یعنی مرد نقابدار تا یه جایی خیلی قوی بود، ولی انتظار نداشتم انقدر راحت شکست بخوره. انتظار داشتم بعد کلی بدبختی و مصیبت بمیره. یه نکته ی منفی دیگه هم اینه که همه ی مشکلات با جادو یا حتی بدون جادو، خیلی سریع و سرسری حل می‌شن. و یه جاهایی، مثلا وقتی که الکس و کانر و کرم سرخوش گیر تارعنکبوت های اون حشره گنده هه افتاده بودن، شخصیت ها یادشون می‌رفت از جادو استفاده کنند. کلا جادو توی این داستان یه چیز کاملا بی منطقه. ولی داستان برای سنین پایین نوشته شده و برای همین این مسئله قابل تحمل تره. یه چیز دیگه هم بود، گلدی لاکس چطوری وقتی باردار بود شمشیربازی می‌کرد؟:////
اما نکات مثبت هم کم نداره. مثلا شخصیت پردازی خوبش. روایت سریع و معطل نکردن خواننده و...
با اینکه یه بار دیگه هم کتاب رو خونده بودم ولی یه سری چیزها رو فراموش کرده بودم و همون چیزهای فراموش شده باعث شدن داستان از قبل برام غافلگیر کننده تر باشه.
در کل جلد مورد علاقه م هست و خوندنش لذت بخشه. اوایلش اندکی کسل کننده ست ولی کم کم جذاب می‌شه.
پایانش هم که اصلا وای! اولین باری که پایانش رو خوندم دلم به شدت گرفته بود. سنم کم بود و می‌خواستم برای الکس گریه کنم واقعا!!!
و در آخر ممنون از باشگاه گپ که باعث شد دوباره این مجموعه رو مرور بکنم.
منتظرم بریم سراغ جلد بعدی 😁😁
تا اون موقع رابین هود یا راز داوینچی رو می‌خونم.( اگه برسم!)
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11