یادداشت‌های عطیه (26)

عطیه

عطیه

5 ساعت پیش

          بسم رب العشق
بیست و سومین کتاب ۱۴۰۴
خیلی قشنگ و لازم بود، برای همه لازم است بدانند که حمله اسرائیل به ما، جلد چهارم همین سری از کتاب است.
تشکری می‌کنم از نشر مهرک، ناشر کتاب‌های با ادب، واقعا شعار جذابی داشت.
کتاب روان و همه پسند است، بدون سوگیری است و در عین انصاف نوشته شده.
و اگر قرار بود حق مطلب کتاب رو رعایت کنم باید صفحه به صفحه گریه می‌کردم، مرگ بر گور‌های دسته جمعی...
دوست داشتم هرکس بعد از مطالعه کتاب قضیه عکس رو بدونه اما میگم: استعمارگر‌ها وقتی فهمیدن شکار گاو آمریکایی داره باعث قدرت سرخپوست‌ها یا استقلالشون میشه، بصورت گسترده گاو شکار کردن و از پوستش لباس درست کردن و از سر اون گاو‌ها تپه‌های عظیم درست کردن تا این عامل قدرت رو از دست بومی‌های اون سرزمین بگیرن.
میدونی چیه؟ همه اون آدما بنده خدا بودن و امام زمان هم امامشون
و لعنت الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون...
پ‌ن: عکس بارگزاری نشد، برای دیدن عکس به پیوند مراجعه کنید:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Bison_skull_pile-restored.jpg
        

2

عطیه

عطیه

1404/4/4

          بسم رب العشق
هجدهمین کتاب ۱۴۰۴
بابای ستاره‌ها
گوشی در دستم، دختر کوچک فلسطینی با بغض می‌گوید: <الهم سدد رمیهم> و اشک ستاره می‌شود و از گوشه چشم سر می‌خورد. ستاره‌ها بر فراز آسمان فلسطین می‌درخشند و شب و روز تیره فلسطین را روشن می‌کنند. مردم شادی می‌کنند و به جان ایران و ایرانی درود می‌فرستند.
آن طرف تر، یک زوج اردنی در بهترین شب زندگی‌شان با فامیل‌ها و عزیزان به تماشای خوش رقصی ستاره‌ها نشسته‌اند آسمان شب عروسی‌شان ستاره باران است.
سال‌هاست درمورد توان ستاره‌ای کشومان می‌شنوم اما آنقدر در سرش کوبیدند که من هم انگار دوزاریم نیفتاده بود، با خودم می‌گفتم حالا پاره ستاره‌ای در گوشه انبار‌های سپاه افتاده است، تا اینکه اسرائیل به قلب ایران جسارت کرد و ستاره باران شد و کاملا شخم زده. کار فلسطینیان برای بازگشت به سرزمین پدری راحت شد.
موشک‌هایی که در دهه هشتاد ساخته شده بودند از شش لایه پدافندی اسرائیل گذشتند، ستاره‌های قاره پیما و نقطه زنی که طی ۵ الی ۶ دقیقه به حیفا رسیدند و فقط و فقط ده متر خطا داشتند! شبیه این تابلو‌های راهیان نور با خودم گفتم فاصله تا حیفا فقط یک سلام!
دوست داشتم ستاره‌هارا بی‌هدف نگاه نکنم، دنباله‌اش را بگیرم و بدانم چه کسی و چطور آن ستاره‌هارا دنباله دار کرده...
رسیدم به خط مقدم، کتابی بسیار آشنا که بار‌ها دیده بودمش اما همین الان، در بحبوحه ستاره باران باید می‌خواندمش!
او در خط مقدم جنگ ستارگان، بابای ستاره‌ها بود! روایتی داستانی به قلم شیوای فائضه غفار حدادی از پدر موشکی ایران که وضعیت صنایع دفاعی ایران را از سیمِ خاردار قرضی، به موشک‌های نقطه زن قاره پیما و رادار گریز رساند.
بار‌ها این جمله معروف را از شهید طهرانی مقدم شنیده‌ایم: <فقط انسان‌های ضعیف اندازه امکاناتشان کار می‌کنند> و او خودش قوی الاقویا بود.
        

11

عطیه

عطیه

1404/2/3

بسم رب الع
          بسم رب العشق
هفتمین کتاب ۱۴۰۴
قبل از دیدن جلد کتاب فکر می‌کردم طراحی قدیمی‌ای دارد اما وقتی دیدمش متوجه شدم خیلی هم امروزی و اتفاقا پر از آرامش است. آن رنگ آبی، آن حاشیه آبی پر رنگ کنار کتاب، فونت و چینش و جلد ساده، ناخودآگاه مجذوبم کرد.
محتوای کتاب یکی از عملیاتی ترین دستورات سلوک برای کشیدن عنان اسب سرکش نفس است، البته که تا الان کتابی در این مورد نخوانده بودم😂
ولی سخنرانی‌هایی که شنیده بودم این تمرکز و وحدت را در این موضوع نداشتند.
انگار حقایق را شسته رفته می‌کوبید در صورتت.
متن کتاب در قاب کوچک تری نوشته شده بود و در این فضای خالی، کنار هر بند متن، یک خلاصه یا عنوان از متن بود که سوای عنوان اصلی بود، گویا ریز فهرست یا نمیدانم یک فحوای بند بود که خیلی جذاب ترش کرده بود‌.
بخصوص در کتاب‌های شهید مطهری که توضیحات هر موضوع به درازا می‌کشد و انسان ممکن است عنوان اصلی بالکل از ذهنش بیرون رود، چنین چیزی لازم است و برای یادآوری مطالب بسیار لازم تر، چیزی مانند حاشیه نویسی کتاب آنهم در مواقعی که کتاب را از کتابخانه امانت گرفته باشی و دستت برای حاشیه نویسی بسته باشد.
        

4