معرفی کتاب همرزمان حسین(ع) اثر سیدعلی خامنه ای

همرزمان حسین(ع)

همرزمان حسین(ع)

4.8
127 نفر |
43 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

72

خوانده‌ام

316

خواهم خواند

183

شابک
9786008218326
تعداد صفحات
406
تاریخ انتشار
1399/6/15

توضیحات

کتاب همرزمان حسین(ع)، نویسنده سیدعلی خامنه ای.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به همرزمان حسین(ع)

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به همرزمان حسین(ع)

نمایش همه

پست‌های مرتبط به همرزمان حسین(ع)

یادداشت‌ها

          سال ۵۱ است. قدرتی در دست اسلام نیست و هر چه هست، همین هیئت‌هایی است که حتی روضه خواندن در آن با ان‌قلت و چون و چرا همراه است.
سید‌علی جوان اما، افق ِ نگاهش به قدری بلند است که حالا بعد از پنجاه سال، هنوز حرف‌هایش تازگی دارد.

راستی ما امروز کجای افق نگاه سیدعلی ایستادیم؟
همان‌قدری که از تلاش برای فهم سیره اجتماعی اهل بیت گفته، قدری جان کنده‌ایم؟

سیدعلی از تحریف می‌گوید.
مانند دیدبانی که بگوید آن طرف اقیانوس‌ها طوفان می‌بیند و هشدار می دهد تا جهاز سفر تکمیل باشد.
دشمن که همان دشمن است. شیطان که همان شیطان است. نهایتا حربه‌هایشان کمی به روز شده باشد و رنگ و لعاب‌ بیشتری داشته باشد.
اما‌..
فهمیدیم که چگونه جلوی حربه‌ی تحریف را بگیریم؟
فهمیدیم که داریم از کجا ضربه می‌خوریم؟ 

سیدعلی از تحقیر هم حرف می‌زند.
جلوی خودتحقیری را گرفتیم؟
به خودمان احترام گذاشتیم؟

هنوز بعد از پنجاه سال، وقتی حرف‌های سیدعلی جوان را می‌خوانم، گویی او همین الان، دارد برایم از جهاد تبیین می‌گوید.

اما جهادی که واقعا جهاد باشد. همانطور که می‌گوید باید مثل علمای قرن ۳ جان بِکنیم!
تبیینی که واقعا موثر باشد. مثل قاعده‌ای که می‌گوید حرف اسلام باید در زندگی مردم اثر عینی داشته باشد.

در این افق ِ بلند..
من کجای دغدغه‌های سیدعلی دیروز و امروز ایستاده‌ام؟
حداقل خدا کند هنوز در مسیر باشم و جان کندنم خیال ِ خام ِ بیرون از این راه نباشد...
        

8

          بسم الله الرحمن الرحیم ؛

ـ یه کتاب تمام عیار!!
اولین باری که این کتابو دست یکی دیدم حتی فکر نمی‌کردم یه روزی بیاد توی دستم و بخونمش حتی فکر نمی‌کردم سراغ چنین نویسنده ای با چنین طرز فکری برم ولی خدا کارش خیلی درسته:)
زمان بندیش حرف ندااااااره...
کتاب از ده تا بخش تشکیل شده بود سر خوندن نقاط اوج کتاب تا ساعت ها متحیر میمونید؛
از امام سجاد روایت میکنن که:
 یک آزاد مرد نیست که این آب دهان سگ را جلوی اهلش بیندازد؟!(منظور دنیا)
حضرت آقا یه تعبیری داره میگه هم‌رزمان حسین همان همدلهای حسین ،پادررکابان پیکار با ظلم،طلاق دهندگان دنیا،زندگی ها و آرامش ها ،راحتی ها آسودگی ها و عافیت ها را مثل خود علی (ع) همه را انداختند در مقابل حقیر ها و ذلیل های عافیت طلب دنیاجو
فکر را برگزیدند و راه را
عجب تعبیری...
 جهاد با نفس رأس همه ی جهاد هاست؛ منتها اشتباه نشود! همچنان که دلشان می‌خواهد اشتباه شود!
جهاد با نفس ضد جهاد با دشمن خدا نیست  با نفس خودت جهاد کن تا نفست در این راه انقدر به زمین نیوفتد! بعد آن وقت برو به سوی خدا برو در راه خداسوره نساء آیه ۸۴... آن وقت آیه قرآن با تو حرف میزند

این کتاب قلب گمشده ی کتابخونه ی هر آدمیه!
از محتوا بگم که قشنگ یه سیر تاریخی از حرکت امامان ع میگن و مدت ها تأمل برانگیزه..
انشاءالله قسمت همه 

یا حق
        

12

          از وقتی بچه بودم، تا قبل از خواندن این کتاب، همیشه این‌طور فکر می‌کردم که امامان آمدند، شهید شدند، رفتند و دوباره مردم در جهالت و بیچارگی فرو رفتند؛ و باز امام دیگری آمد و آخری را دیگر خدا نگذاشت ببینیم چون از همان اول معلوم بود که چی می‌شود. 
این تفکر خواه نا خواه یک جور خط بطلان می‌کشد بر طرح الهی هدایت! و گویا که تمام زحمات، دائم بر باد می‌رفته و انگار نه انگار که امامی آمده و امامی رفته. این فکر با این باورِ رایج پررنگ تر میشد که :«مردم عصر حاضر شاید ظاهر  متمدنانه ای داشته باشند اما انسانیت در گذشته بیشتر بود» یا باورهایی شبیه به این. 

این کتاب اما این باورها را به هم زد. اینجا من فهمیدم داشتن دید تاریخی یعنی چه. دید تاریخی یعنی وقایع را مثل یک کل منسجم از بالا ببینی و فهم کنی. من برای اولین بار اینجا با تشبیه انسان ۲۵۰ ساله آشنا شدم و باور دارم که بدون این نگاه، حرف زدن درمورد امام غایب، اصلا حرف زدن درمورد اسلام و ولایت، جز سخنانی بی پایه و اساس چیزی نخواهند بود.  اینجا یاد گرفتم هر امام، مثل معلمی بوده برای یک پایه از کلاس درس بشر؛ و بعد این بشرِ یک پایه بالا تر رفته را می‌سپرده به دست معلم کاردان بعدی. این کتاب را بگذارید در صدر لیست «حتما باید بخوانم»‌ هایتان. 
        

17

          کتاب همر‌زمان حسین(ع) شامل ده سخنرانی از رهبر معظم انقلاب در ماه محرّم سال ۵۱ است. ایشان در هیئت انصار‌الحسین‌(ع) تهران درباره اهمیت شناخت صحیح امامان و توطئه دشمنان سخن گفتند تا معنای مجاهدت از نگاه ائمه «علیهم‌السلام» به‌درستی تبیین شود و مسئلۀ جهاد و حیات سیاسی حتی با تقیه در زمان امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم «علیهم‌السلام» را تحلیل کرده و با طرح «انسان ۲۵۰ ساله» مفهوم آن را شرح داده‌اند. از سویی دیگر به بیان فعالیت‌های سیاسی کمتر شناخته‌شده امام‌زادگان پرداخته‌اند و به‌این‌ترتیب سیر دقیق و منطقی از امتداد قیام حسینی را در مبارزات اسلامی پس از ایشان در قالب‌های مختلف جنگ تا تقیه بررسی کردند. مطالعۀ کتاب همرزمان حسین(ع) برای هرکس که می‌خواهد در امتداد آن روز عاشورا همراه امامش باشد ضروری است. این کتاب با بهره‌گیری از نکات و سرخط‌های ارائه‌شده می‌تواند آغازی باشد برای آشنایی صحیح دانشمندان و دانشجویان تاریخ اسلام با سیرۀ اهل‌بیت علیهم‌السلام.
        

1

Hosseini

Hosseini

1403/6/1

          دو روز پیش داخل دانشگاه و در اولین مواجهه با یکی از استادامون سر کلاس که خب از نظر علمی طبق عناوین دانشگاهی سطح بالایی داشتن، مطلبی رو عنوان کردن که بسیار سطحی و  کاملا با ارزش های ذهنی من در تضاد بود. سر کلاس سکوت کردم ولی خب بعد کلاس با خودم کلنجار میرفتم که چرا سکوت کردم و جوابش رو ندادم و یجورایی ناراحت بودم از این سکوت. بعد با بعضی از بچه های هم‌دوره صبحتش رو کردم و خب قریب به اتفاق همگی گفتن نه بحث اینجور مواقع فایده نداره و فقط عقبت میندازه! یجورایی محافظه کارانه دیدم این جواب رو و هنوز قانع نشده بودم. خب حالا ربطش به این کتاب چیه؟! همیشه تاریخ زندگی ائمه و مدل مواجه شدنشون با مسائل اجتماعی و نسبتش با مسائل امروز برام جالب توجه بوده و هست و خب توی این کتاب به نوعی با همون مدل انسان ۲۵۰ ساله سیر حرکتی ائمه واحد دیده میشه و در عین تفاوت های ظاهری که شاید در نگاه اول برای ما خیلی قابل درک نباشه، در باطن یک حرکت کلی  و مبارزه رو همگی دنبال می‌کردند.
دوران زندگی ائمه از حضرت علی علیه السلام تا امام حسن عسکری به چهار دوره تقسیم میشه و پیرامون هر یک صحبت میشه و در پایان هم درباره تقیه و بدفهمی که اغلب نسبت بهش دچار هستیم به خوبی توضیح میدن و این قسمت بود که یجورایی گره ذهنی من رو تو این موقعیتی که ابتدا گفتم باز کرد. آخر کتاب یه جا مطرح میشه که یکی از  اصحاب امام صادق علیه السلام نباید شناخته میشدند توسط حکومت چرا که اگر شناخته میشدند اصل حرکت و هدف به مشکل میخورد؛ پس  اینجا هرکاری که به اصل هدف و حرکت آسیب نزنه حتی اگر در ظاهر فحاشی یا کفر گفتن باشه ایراد نداره! چرا که در صورت مخالفت ممکنه از هدف اصلی و حرکتی که شکل گرفته انسان بمونه؛ ولی اگر کاری از انسان خواسته بشه که اصل هدف و حرکت رو هدف قرار داده اینجا باید محکم وایستاد و کوتاه نیومد!  
قسمتی از متن خود کتاب در این باره:
" ببینید آنجایی که جای عمل است، جای هدف است، جای رسیدن به مقصد و منزل علی (علیه السلام) است، اینجا باید رفت، هر چه میشود بشود، اما آنجایی که مسئله، مسئله یک لفظ زبانی است، لفظ زبانی که انجام دادن این تلفظ موجب می‌شود که انسان از راه بماند، اینجا می‌گویند صبر بکن."
        

10