یادداشتهای عَلَـویه (67) عَلَـویه 1403/8/12 تن های هزار ساله مهدی سیم ریز 4.4 12 ﷽ برای خیلی ها عجیب است که چگونه مولای ما بیش از هزار سال سن دارند و در روزگارشان نفس می کشیم؟! شیخ صدوق را بشناسید تا ببینید چه جای تعجب است وقتی زمین حتی جسدِ بی روحِ مُحبِ مولا را در دل خود سالــم نگه می دارد ؟ 0 5 عَلَـویه 1403/8/4 ترجمه نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین محمد بن حسین شریف الرضی 4.9 17 ﷽ دقیقا نمی دانم اولین کتابی که درباره ی آقا امیر المومنین خواندم کدام کتاب بود اما خوب خاطرم هست ، آن زمان که "ناقوس ها به صدا در می آیند" را خواندم و دیدم جرج جرداقِ مسیحی ۲۰۰بار نهجالبلاغه را مطالعه کرده از شیعه بودنم خجل شدم... تصمیم گرفتم به سراغ نهجالبلاغه ی قطور و خاک خورده ی کنج کتابخانه بروم؛ بازش کردم تا بخوانم اما نمی دانم چه شد که هنوز چند خط نخوانده دوباره به کنج کتابخانه برگشت ... طی این چند سال بارها نیت کردم تا نهج البلاغه را بخوانم اما هر بار که به سمت این کتاب قطور می رفتم دست خالی بر می گشتم ... با خودم فکر می کردم اگر روزی تمامش را بخوانم شق القمر کرده ام ! تا این که امسال از طریق بهخوان وارد باشگاه آفتابگردان شدم و دیدم بعد از قرآن قصد نهج البلاغه کرده اند... ب گمانم بهترین فرصت بود برای جان دادن به این نیتِ محبوبِ غبار گرفته با وجود این که نهج البلاغه داشتیم ، برای خودم نهج البلاغه ای سفارش دادم که برای خودم باشد و همراه و رفیق من باشد فقـط... و همین شد 🪽🥹 حالا که نهج البلاغه را تمام کردم شق القمر که نه! شوق از این قمرِ دین دارم دوست داشتم پیش از یادداشت بنشینم و تعداد بارهایی که مولا یاد مرگ کرده را اینجا ذکر کنم تا بگویم اولین درسی که از مولایم آموختم مرگ بود که به زندگی ام معنا بخشید 💚🌱 2 17 عَلَـویه 1403/7/27 مردی با آرزوهای دوربرد: روایتهایی از پدرموشکی ایران فائضه حدادی 4.1 19 ﷽ با این که یکی دو ماه از وعده ی صادق اول گذشته بود... اما شیرینی و ذوق اون شب در آلبوم خاطرات من ماندگار شده بود. ایام عید غدیر رسیده بود و بازار مسابقات به مناسبت این اتفاق مهم تاریخی حسابی گرم بود این کتاب از جمله جوایز یکی از همون مسابقات بود راستش ، در اون لحظه طرح جلد کتاب خیلی منو مجذوب خودش کرد اما بعد که متوجه موضوعش شدم برای داشتن و خوندن کتاب بی قرار شدم... (چون تا اون روز چیزی از شهید حسن تهرانی مقدم نمی دونستم) و این شد که خدا کتاب رو بدون شرکت توی مسابقه به عنوان عیدی نصیبم کرد اطلاعات این کتاب برای من کم بود اما می تونه مقدمه ی خوبی برای خوندن باقی کتاب ها درباره ی ایشون باشه کاش آرزوهای ما هم مثل آرزوهای آقای تهرانی مقدم ، همینقدر دور بــرد باشه و شر شیاطین رو از زمینِ خدا دور کنه... 0 2 عَلَـویه 1403/6/19 به امین بگو دوستش دارم مریم راهی 4.6 16 ﷽ برای آن که شیرینیِ محبت رسول در دلتان تازه تر شود و حلاوتش جــان بگیرد در تلخیِ روزگار بدونِ او ... 0 12 عَلَـویه 1403/6/4 همرزمان حسین(ع) سیدعلی خامنه ای 4.8 40 ﷽ به قول شهید آوینی ؛ «و اگر حقیقت را بخواهی هنوز روز عاشورا به شب نرسیده ..» و این یعنی راهــ برای آن که همرزم حسین (ع) و اصحابش باشیم ولو بی شمشیر و نیزه و تیر هنوز باز اسـت... متن سخنرانی سید علی خامنه ای به شدت روان ، خوش خوان ، سبک ، قابل فهم و ساده ست تمثیل های ملموس و بیان شیوای کتاب مخاطب رو رضایتمندانه همراه خودش میکرد خوندنش به عنوان اولین مرحله از شناخت ائمه ی بعد از امام حسین لازم و واجبه ... 0 8 عَلَـویه 1403/4/31 زیارت عاشورا در نگاهی دیگر: با نگاهی به مستندات تاریخی و حدیثی زیارت عاشورا و بررسی آموزه های تربیتی و اعتقادی آن غلامرضا حیدری ابهری 4.0 1 ﷽ عاشورا باید حکایت مکرر هر روز تو باشد ... با خواندن این کتاب دریافتم • زیارت عاشورا یک زیارت پر ثواب یا دعا برای حاجت روایی نیست ! راهی ست برای سر به سلامت بردن در دنیای مواج امروز است اگر می خواهید در زمزمه ی زیارت عاشورا زندگی کنید می توانید از این کتاب کمک بگیرید 0 5 عَلَـویه 1403/4/23 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 ﷽ آقای قمر بنی هاشم ما شما را اباالفضل می خوانیم از آن جهت که معنای فضل در شخصیت شما روان و مواج است شما برای ما بیش از عباس بودن ابالفضل هستید ولو بدون داشتن اولادی به نام فضل ... امیرالمومنین شما را برای حسین ذخیره نگاه داشتند و شما عبیدالله را برای آیندگان... 0 7 عَلَـویه 1403/4/17 از دیار حبیب سیدمهدی شجاعی 4.2 32 ﷽ از حسین بن علی به فقیه گرانقدر ، حبیب بن مظاهر ؛ اما بعد ...ای حبیب تو بیشتر و بهتر از دیگران ما را می شناسی خودت را از ما دریغ نکن ! خوشا به حالت بن مظاهر که حبیب امام بودی :) 0 10 عَلَـویه 1403/3/16 بچه ای که نمی خواست آدم باشد! زهرا موسوی 4.3 22 ﷽ عنوان کتاب ، کنجکاو کننده ست طراحی جلد و شخصیت اصلیِ داستان نمکین و بامزه ست نوع فونت و تصویر سازی صفحات کاملا متناسب با سنِ مخاطب کتاب هست و کتاب کم حجم و خوشخوان و سبک بود . میتونه یه هدیه ی جذاب برای بچه ها باشه (برادر زاده م بهم گفت پنج ستاره بده چون کتاب رو خیلی دوست داشتم ، اما من از دیدگاه خودم چهار ستاره زدم^^) 0 3 عَلَـویه 1403/3/14 امام علی (ع) و هنر جواد محدثی 3.0 1 ﷽ کتاب بیشتر شبیه یک مقاله ی کوتاه پیرامون صفاتِ سخنوری مولا امیرالمومنین هست از صفاحت ، بلاغت ،شیوایی و گیرا بودن کلام ایشون چند خطی در قالب تحسین و تعریف ، مکتوب شده . با توجه به عنوان کتاب ، انتظار دیگه ای ازش داشتم و بنظر من باید اسم کتاب تغییر کنه و هم راستا با محتوای کتاب باشه ! 0 2 عَلَـویه 1403/3/13 سرباز کوچک امام (ره) فاطمه دوست کامی 4.6 19 ﷽ در اسناد لانه ی جاسوسی در توصیف حزب اللهی ها نوشته ای بدین مضمون وجود دارد : «گروهی هستند که وقتی رهبرشان بگوید به کره ی ماه سفر کنید ، نمی پرسند چطور برویم ، بلکه می پرسند کِی برویم ؟» با سربازِکوچک امام ، من این مطلب در خط به خط کتاب احساس کردم! روایت پسری که در ۱۳سالگی با خواهش و التماس وارد جبهه شد ۸سال و اندی زیر چنگال دشمن بعثی زیست و آنگاه در سن ۲۱سالگی از اسارت ، آزاد شد... این که میگویم ۸ سال به همین سادگی ها نیست ! در اکثر بخش های کتاب احساس میکردم دیگر نفسم بالا نمی آید و تصور درد شکنجه ها در تنم زوزه می کشید... گاه و بی گاه پرده ای از اشک قاب نگاهم را تار می کرد ؛ سُر خوردن چند قطره اشک از چشمانم میان خواندن آن همه درد امری طبیعی بود اما آنجا که به ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ رسیدم نه ! صبح ۱۴ خرداد بود و خبر رحلت سید روحالله خمینی میان اسرا پخش شد گویی این فقدان را تازه احساس کرده باشم گرد غم به قلبم پاشیده شد و اشک از چشمانم روان شد :) من این اشک ها و بغض را انتظار نداشتم ! چون هیچوقت حضور سید روح الله خمینی را درک نکرده ام و در دوران حیات ایشان نبوده ام که فقدانش باعث تبلور احساساتم بشود ولی این کتاب تصویر رحلت سید روح الله خمینی را در قلبم قاب گرفت ... سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ 0 6 عَلَـویه 1403/2/24 به بلندای آن ردا سیدعلی شجاعی 4.0 15 [_ابوالحسن پیامبر نبود عبدالله ، اما قامتش را بلندای آن ردا بود...] از مدینه تا مرو را شیفته و آشفته تورق زدم کـــه شیدای شنیدن چندی سخن از لسان مبارک ابوالحسن بودم و بیم از جانِ ایشان و تعارفِ آن انگور زهرآگین ؛ آن هم پیش از آنکه عطش جانم فرو ننشسته باشد... بی آن که سعی و تلاشی به کار بگیرم از خواندنِ جملات کتاب دلم رضا بود و لذتم دو چندان میشد آن جا که نام "رضا" بود! به اندازه یک سال و اندی هم روزگار مولای هشتم نجومِ آسمانم شدم ... راستش را بخواهید به مقدار 'لازم' دانستم احوالاتشان را اما به میزان عطش...نه سوء تفاهم نشود ! قصور از نویسنده نیست از عطشِ زیاد من است... نویسنده با قلمش میان سخنان برایم طرح سوال می کرد و من شادمان می یافتم پاسخ را :) و خلاصه بگویم ؛ از خواندن این کتاب خوشحالم مرا مسافر لحظاتی کرد که درکشان مغتنم و کمیاب بود 0 4 عَلَـویه 1403/1/17 علی از زبان علی محمد محمدیان 4.7 33 "خار در چشم و استخوان در گلو" را با این کتاب درک کنید . 0 10 عَلَـویه 1403/1/9 شیطان در خانه سیدسعید هاشمی 4.0 5 ﷽ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ... کتاب درباره ی همسر و قاتلِ امام حسن مجتبی ست متن روان و خوش خوانی داشت در مرور خاطراتِ جعده؛ کَرَم امام حسن رو برای مخاطب مرور و آشنا می کرد شروع و پایان خوبی داشت . 0 3 عَلَـویه 1403/1/4 عشق در برابر عشق امید کوره چی 3.9 20 ﷽ کتاب پیرامون شخصیت خیالی به اسم هرمز بود از نظر نگارشی بنظر من متن منسجم و پیوسته ای نداشت در توصیف، مخاطب رو با خودش همراه نمی کرد و مخاطب خودش باید تصور می کرد اماکن و موقعیت هارو . در فرهنگ لغتِ هرمز کلمه ی" لعنتی" خیلی به کار رفته بود ! اما با این حال نوع فونت تیترها ، صفحه های سر فصل و طراحی ها چشمگیر و جذاب بود اطلاعات دقیق و معتبر و محکمی رو به کار برده بود منابعِ روایت ها همگی ذکر شده بود و این امتیاز ویژه ای برای کتاب هست و در آخر با آوردن تذکره ی فرزند رسول خدا این کم و کاستی ها رو تا حدودی جبران کرده بود 0 1 عَلَـویه 1402/12/21 بهار رویش (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه رمضان) علی صفایی حائری 4.3 6 ﷽ برای آموختنِ رسم روییدن برای سبز شدن و شکوفه زدن برای آن که ظرف دلم بتواند بارش رحمت را دریافت کند به سراغ "بهار رویش" رفتم تا من هم بهارِ رمضان را بهتر درک کنم تا آماده شوم برای این ضیافت الهی... و با دست خالی از این روز های شکوفه باران خارج نشوم کتاب را دیشب به پایان رساندم و حالا مشتاق خواندن صحیفه ی سجادیه شدم ! [یکی از نکاتی که به چشمم اومد تکرار برخی از مطالب در طول کتاب بیش از مقدار نیاز بود و باعث خستگیِ مخاطب میشد ، اما در کل کتاب خوبی بود و استفاده کردم ] 0 6 عَلَـویه 1402/12/13 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.3 118 ﷽ کتاب را آخر شب باز کردم با خودم گفتم چند خطی بخوانم تا هم با فضای کتاب آشنا شوم هم چشمانم گرم شود یک آن به خودم آمدم به صفحه ۵۰ رسیده بودم دلم نمی آمد بگذارمش زمین ! اما عقربه های ساعت ، حرف دیگری می زد کتاب را به کناری گذاشتم؛ به امید نورِ فردا ... روز بعد به محض آن که دقایقی وقت آزاد یافتم چون قلابی که طعمه ای دیده باشد کتاب را به دست گرفتم و میان خطوط کتاب قدم زدم با خودم میگفتم همین یک صفحه فقط ! باقی اش بماند برای بعد یک صفحه میشد یک فصل ... اگر پای کارهای روزمره نبود آن را یک نفس سر می کشیدم ، اما ناچار بودم هر چند صفحه به آغوش زمین بسپارمش. کلمات برایم ظلمت تاریکی را توصیف می کردند و من در بین شان نور را می کاویدم ... اللهُ ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلماتُ الی النور نور قبل از ظلمات با نور بعد از ظلمات همان میزان روشنایی است اما تفاوت در آن است که خدایِ نور را می یابی و قدر می شناسی نور را میشوی آینه ی فروغ و طلوع پیشکش میکنی به اهالی نور و تاریکی ضوء و راه را 1 20 عَلَـویه 1402/11/19 رویای یک دیدار سیدناصر هاشم زاده 4.1 20 ﷽ تا به حال کسی را دیده اید که سه بار دین و آیین خود را تغییر دهد ؟ نه از آن رو که از دین سابق فراری باشد و بخواهد از چهارچوب احکامش رهایی یابد ؛ بلکه هر بار دینی را کامل تر از دین خود می دید و خود را در آغوش دینِ نو می انداخت ... روزبه ؛ جوانِ زرتشتی و نگهبان آتشکده ی شهر جِی وقتی خود را در تاریکی شب اسیر دید دانست که به آتشی نیاز دارد که همیشه همراهش باشد آتشی که برای روشن کردنش نیاز به زغال و مشعل و گرفتنش در دست نباشد آتشی که بی واهمه از باد های سهمگین و قطرات باران همیشه روشن بماند آتشی که گرمابخش قدم ها و نوربخش چشم ها و راهنمای او باشد روزبهی که روزی در میان مردم دیارش جایگاه و مقام داشت و کنار پدر و مادرش آرامش و ثروتی داشت با اراده و تصمیم خود آوارگی بیابان ها را خرید تشنه ی حقیقت بود و ثروت و آرامش نمی توانستند پاسخگوی این نیازش باشند ! فدایشان کرد و بهای خریدِ حقیقت شدند آن ثروت و آرامش ... او به هر آیینی که در می آمد بهترین بود ! زرتشتی مسیحی یا مسلمان.. از فارس تا شام و اورشلیم از فلسطین تا صحراهای حجاز روح که تشنه باشد می شوی چون اسماعیلِ کودک که برای یافتنش هرچه در توان داری خرج میکنی و پا بر زمین میکوبی تا زمزم را از زیر خروارخاکِ صحرای بخیل حجاز و از اوج آسمان ها به روی زمین دعوت کنی ... حال می دانید از که سخن می گویم ؟ از صحابی پیامبر و یار مولا ی ما فخر ما و مایه ی بالیدن ما 🇮🇷 جناب سلمان فارسی 🌿... 1 6 عَلَـویه 1402/10/26 بی سرزمین کاترین مارشال 4.2 20 ﷽ اگر از من بپرسید که چه شد تصمیم گرفتم این کتاب را بی برنامه بخوانم ؟ در پاسخ خواهم گفت ؛ خدای ما فرموده است که"لقد خلقنا الانسان فی کبد" درد ، نبض حیات و زنده بودن ماست رنج ها هستند که مبدأ و مقصد را به ما رهنمود می کنند درد آموزنده است رنج برای انسان حرف های بسیار دارد البته که باید بگویم ما فقط برای درد کشیدن خلق نشده ایم آفریده شدیم تا دردی کم کنیم دردهای شخصی خودمان را بگذاریم کنج دلمان و برویم سراغ دردهایی که برای ما ناشناس هستند رو در روی این رنج ها بنشینیم و روح مان را در اختیارشان قرار دهیم تا وسعت ببخشند این قلبِ بی خبر را سختی های دیگران که درون دل انسان جا خوش کردند آن وقت می گردیم دنبال درمان! مگر به تنهایی می توان برای مردم دردمند جهان کاری کرد؟ بله ! می توان . حتی اگر فرسخ ها از تو دور باشند... من کسی را می شناسم که سربازان صالحی می خواهد تا بیاید و عدالت را بر پا کند این درد ها هوشیار و ناچارم میکنند که به امامم دچار شوم ❤️🌿 و برای آمادنش سربازی کنم... 5 11 عَلَـویه 1402/10/11 شب چهلم: روایت هایی از ملاقات های نورانی فاطمه دولتی 4.5 9 ﷽ شاید بسیاری از ما هنگام تورق عکس های آلبوم خانوادگی ، عکس افرادی را دیده ایم که فقط به نام و نسبتشان آن ها را می شناسیم ؛ اما نمی توانیم ادعا کنیم که خالصانه دوستشان داریم حتی اگر آن عکس ها متعلق به نزدیک ترین افراد از نظر خونی به ما باشند ! دلیلش هم واضح است ؛ "سخت است دوست داشتن کسی که نه آن را دیده ای و نه میشناسی و نه حتی خاطره ای از آن داری !" این کتاب برای من آلبوم خاطراتی بود که خودم را در هر کدامشان تجسم کردم ؛ باری خود را غریب پنداشتم و باری فقیر باری زخم خورده و گاهی بیمار و دردمند اما نام حجت بن الحسن دوایی بود که همه ی این ها را می زدود... با هر کدام از روایت ها اشک در چشمانم می دوید گاهی از سر شرم و گاهی از سر شوق گاهی از حسرت و گاهی هم از حزن... وه که چه شیرین است بی تابی برای مولا ! کاش خدا حلاوتش را نصیب قلب های زنگار گرفته مان کند اگر درباره ی اندیشه مهدویت و انتظار مطالب علمی بسیاری خوانده اید ؛ این کتاب به دانسته های تان رنگ احساس و ایمان می بخشد . قدر می دانید امامِ ثانیه هایتان را ❤️🌿 0 2