یادداشت عَلَـویه
1404/1/13
﷽ به دنبال رمانی درباره ی مولایم امیرالمومنین بودم ؛ که کتاب "راهی" سر راهم سبز شد و خوش خوشان از این که کتابی با این موضوع پیدا کردم سفارش دادم تا بخونم و حظ ببرم. کتاب رو که شروع کردم به دوران بیعت بعد از سقیفه برمیگشت، شخصیت اصلی کتاب یکی از عمّال حکومت بود ، پسرِ یهودی زاده ای که محبّ پیامبر بود و بغض مولا رو به دل می کشید... صفحه به صفحه جلو می رفتم تا ببینم چجوری قراره بغض امیرالمومنین به حُب تبدیل شه، اون جایی نظرم نسبت به کتاب منفی شد که جریان عاشقی وارد کتاب شد ، چرا ؟ به دو دلیل ؛ یکی اینکه کاش نویسندگان برای تحول شخصیت ها به مسئله ی عشق و عاشقی متمسک نشن .( بنظر بنده تحولی که از سر عشق ،اون هم برای یک آقا اتفاق بیوفته تحولی موقتی ، کوتاه مدت و بی اعتباره که برای جذب نظر معشوق اتفاق میوفته. البته ممکنه استثنا وجود داشته باشه ) کاش سِیر تحول رو به شکلی دیگر به تصویر بکشن که انقد کلیشه ای نباشه... دوم اینکه فضای عاشقانه ی کتاب در برخی موقعیت ها به قدری بود که منِ مخاطب رو دل زده میکرد و در حین خوندن دوست داشتم سریع این فضای عاشقانه بگذره، چون کتاب رو به این جهت تهیه کردم که درباره امیرالمومنین بخونم نه یک فضای عاشقانه ی فانتزی ...که اگر می خواستم چنین مطالبی بخونم رمان عاشقانه فانتزی میگرفتم دستم. علی ایُ حال...بنظرم کتاب مناسب هر سن و سالی نیست و البته که پیشنهادش نمی کنم :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.