یادداشتهای آیلار اسماعیلی (42) آیلار اسماعیلی 1403/6/28 چیزی بگو پیتر همیلتن رینولدز 3.9 18 اسم این کتاب رو میذارم روانشناسی کودک. که البته خیلی هم بهنظر میاد برای کودک مناسب نیست. 1 1 آیلار اسماعیلی 1403/6/19 پسری که کلمه جمع می کرد پیترهمیلتن رنلدز 4.2 9 انسجام داستان بد نبود. یه جاهایی اتفاقات خیلی سریعتر از فهم کودک به نظرم اتفاق میفتاد. به مفهوم جالبی پرداخته شده بود و آشنایی با کلمات جدید و ساخت اونا میتونه برای بچهها جالب باشه فقط نکتهای که هست اینه که انگار نویسنده به سه موضوع پرداخته: کلمه، بخشندگی و احساسات. این مسئله شاید کمی گیجکننده باشه که دقیقا چه موضوعی رو میخواست منتقل کنه. 0 0 آیلار اسماعیلی 1403/5/29 چرا صبر کنم؟ مو ویلمز 4.5 13 وسطای کتاب این جمله به ذهنم رسید: «چه نمایشی باحالی ازش دربیاد.» دوستش داشتم. جملات ساده اما عینی و ملموسی داشت. جملاتی که از بچهها میشنویم. پایانبندی خیلی خوبی هم داشت. 0 2 آیلار اسماعیلی 1403/5/7 خواهر اضافی کلر ژوبرت 3.4 7 یکم غصه خوردم. این حس رو بهم داد که خواهر و برادر بزرگتر دیگه مثل سابق به محبت نیاز ندارند. یک روباهی هم در تصویر بود که انتظار داشتم وارد ماجرا بشه اما هیچ اتفاقی نیفتاد. 0 2 آیلار اسماعیلی 1403/5/7 آرزوی زنبورک کلر ژوبرت 4.0 11 داستان کشش خوبی داشت. مفهومش رو دوست داشتم. یاد داستان حضرت خضر و حضرت موسی افتادم. 0 2 آیلار اسماعیلی 1403/5/7 لینالونا کلر ژوبرت 4.2 24 به نظرم داستان خیلی جفتوجور نشده بود و به ایده خیلی خوب پرداخته نشده بود. 0 4 آیلار اسماعیلی 1403/5/7 سوال موموکی کلر ژوبرت 4.0 5 برای ایجاد سوال در ذهن کودک کتاب خوبیه البته که در پایان هم به جوابی میشد که شاید برای کودک قانعکننده باشد. (برای من سوال ایجاد کرد و این موضوع رو دوست داشتم) پایان باز کتاب هم به گفتوگوهای بعد از کتاب کمک میکنه. 0 0 آیلار اسماعیلی 1403/5/7 خداحافظ راکون پیر کلر ژوبرت 4.5 31 یک کتاب شاد دربارهی مرگ شاید جملهی عجیبی باشه ولی در آخر کتاب با یک حس خوب روبهرو شدم. مفهوم مرگ رو خیلی ظریف، زیبا و امیدوارکننده توصیف کرده بود. به رمزورازهای مرگ کاری ندارم همینکه کودک بدون استرس درباره این موضوع بخونه باارزشه. تصاویر کتاب هم بسیار دوست داشتم. 0 0 آیلار اسماعیلی 1403/4/19 دردسرهای پنگوئنی جوری جان 3.3 6 میخوام یکم بیرحمانه درباره این کتاب نظر بدم. یک سری جملات مثبت و منفی فقط کنار هم قرار گرفتن بدون هیچ سیر داستانی ای که تاثیرگذار باشد و در ذهن بماند. کاملا غیرواقعی. وسط کلی مشکل یهو سروکلهی یک نفر از غیب پیدا میشود بدون اینکه سوال بپرسد شروع میکند به گفتن یک سری جملات مثبت که ببین چقدر اینجا قشنگن و پنگوئن میپذیرد؟ تنها به نظرم آخر کتاب کمی معقول بود که همچنان به غرزدن ادامه داد. تصاویر کتاب خیلی بامزه و خلاقانه بودن مخصوصا اون قسمتی که پنگوئن از دست قاتلان فرار میکرد اما به نظرم تصاویر حیف محتوای خامی شدن که فقط ظرفیت یکبار خوانده شدن رو داره. 0 5 آیلار اسماعیلی 1403/4/17 شب به خیر دیگه! جوری جان 3.9 5 یاد خودم افتادم که دوست نداشتم بخوابم و باعث میشدم مامانم بیخواب بشه. خیلی با اردک همزادپنداری کردم و فکر میکنم نکته مثبت کتاب پرداختن به موضوعی است که دغدغه و مسئله ذهنی بچههاست. 0 6 آیلار اسماعیلی 1403/4/15 من بد نیستم! جوری جان 3.8 11 برای بار دوم این کتاب رو خواندم و برام جالب بود که هیچی ازش یادم نبود. نکتهای بود که توجهام رو جلب کرد. به نظرم اگر کسی بخواد این کتاب رو برای بچهها بخونه باید خوب کتاب رو تحلیل کنه و حتی بخشهایی از کتاب رو پوشش بده و خودش رو برای سوالات آماده کنه. مثل اینکه چی شد بد شد؟ بعدش چی شد که خوب شد؟ اصلا چیزهایی که میگفت نشانههای بدبودن محسوب میشن؟ خوب بدن چیه؟ چرا خودش به خودش میگفت بد؟ این موضوعات چیزهایی بودن که به نظرم کتاب جوابی براشون نداشت. 0 5 آیلار اسماعیلی 1403/2/21 طعم سیب زرد ناصر یوسفی 2.9 5 «طعم سیب زرد» یک رمان نوجوان در ژانر درام و داستان واقعگرا است. داستان نوجوانی که به خاطر ترک شدن از سمت پدر با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم میکند. اعتماد سینا نسبت به آدمها از بین رفته است. سینا همیشه بهترین است. همیشه باید پسر خوب باقی بماند و کسی نباید ضعفها و کاستیهای او را ببیند وگرنه دوباره ترک میشود. سینا حتی خود واقعیش را از بهترین دوستش ماهان پنهان میکند. میترسد ماهان هم او را طرد کند؛ اما تعادل زندگی سینا قرار نیست همیشگی باشد و دیدار با نثار طوفانی در زندگی سینا ایجاد میکند که این تعادل را در هم میشکند. بخش پایانی کتاب جایی بود که اشکهایم سرازیر شد. ازهمپاشیدگی یک انسان به نظرم به خوبی تصویر شده بود. لحظهای که سینا میخواست از تمام خاطرات، زندگی و آدمهای گذشتهاش بگذرد و دیگر به آنها برنگردد را کامل درک کردم. در این مرحله آدمها دو راه بیشتر ندارند یا همه چیز را دور میریزند و یا به زندگی گذشته برمیگردند. کدام راه درستتر است؟ نمیتوان گفت؛ اما برای انتخاب راه بازگشت، به دستی از آدمهای گذشته نیاز است تا آدمی را بازگرداند. هنگام خواندن این کتاب یادم نیست به چه چیزهایی فکر کردم و یا درگیر چه مسائلی بودم، اما این را میدانم که طعم سیب زرد التیامی بود بر زخم روحم و این خودِ خودِ جادوی کتاب است. 0 5 آیلار اسماعیلی 1402/9/4 روزی که یاد گرفتم عنکبوت ها را اهلی کنم یوتا ریشتر 3.0 2 داستانی درباره انتخاب، پذیرش و دوستی وقتی این کتاب را خواندم به عمق ماجرا پی نبردم تا زمانی که در موقعیتی شبیه موقعیت دختر داستان قرار گرفتم. موقعیتی که باید انتخاب میکردم. دختر داستان یوتا ریشتر هم مجبور است انتخاب کند و چه انتخاب سختی. از جامعه طرد شود؟ یا با اینکه دلش به او میگوید چی درست است همرنگ جماعت شود؟ راینر پسربچهای که بچهها او را راسو بوگندو صدا میکنند؛ چون عوضی، مزاحم، بیخاصیت و حیله گر است. مجبور است که باشد چون بقیه او را اینطور میبینند، اما تنها گناهش این است که در محله تازهوارد است و در خانوادهای به دنیا آمده که اسم و رسم خوبی ندارد. او به خاطر یک اشتباه از جامعه طرد میشود. اشتباهی که تمام وجودش را زیر سوال میبرد. هیچکس نمیخواهد درکش کند. کسی به دنبال شناخت او نیست فقط همه اشتباه او را میبینند و قضاوتش میکنند و از او بیزار میشوند. دختر داستان میداند راینر پسر خوبی است. راینر بارها به او کمک کرده است. حالا که پسربچه به کمک او نه بلکه به نیمنگاهی از سمت او نیاز دارد، دختر طرف او را خواهد گرفت؟ این روزها به راینر و دختر داستان زیاد فکر میکنم. جای کدامشان بودن سختتر است؟ کتاب کوتاه اما قابل تأملی است. 0 13 آیلار اسماعیلی 1402/6/30 خرس های رقصان ویتولد شابوفسکی 3.2 2 آزاد غمگین یا اسیر خوشحال؟ در این کتاب جدال بین این دو را میبینیم و آیا این نبرد پیروزی دارد؟ ویتولد سابوفسکی خبرنگار در کتاب خرسهای رقصان نگاهی به آزادی دارد؛ به ویژگی انسان اسیر و به فرایند رسیدن به آزادی. نویسنده با پیش کشیدن موضوع خرسهای اسیر در دست مردم بلغار و فرآیند آزادی آنها میخواهد آزادی و اسارت موجودی به نام انسان را هم مطرح کند. خرسهای اسیری که انسانها برای امرار معاش خود به آنها میآموزند برقصند. خرسها معتاد زندگی انسانی میشوند و حالا زمینهای فراهم شده که خرسها آزاد شوند اما آیا به همین راحتی است؟ کتاب خوبی بود اما نباید انتظار داشته باشید در انتها پروندهای که در ذهنتان باز میکند را ببندد. پرونده در ذهنتان باز خواهد ماند و به مقوله آزادی فکر خواهید کرد اصلا هدف نویسنده و نشر گمان همین است. کتاب جواب قطعی به شما نخواهد داد و به نظر من نکته مثبت کتاب بود نه منفی. مرز بین اسارت و آزادی انسان نازکتر از مو است و میتوان آزادی را در بخشهای مختلف زندگی انسانی جستجو کرد. اسیرکننده همیشه از روی ظلم و بدخواهی به بند نمیکشد. مادری که عاشق فرزندش است اما با گرفتن حق تصمیمگیری از فرزندش به گونهای آزادی را از او میگیرد. اسارت در سطح زندگی زناشویی میتواند اتفاق بیافتد تا سطح جامعه. 0 30 آیلار اسماعیلی 1402/5/28 دنی قهرمان جهان رولد دال 3.9 6 رولد دال به خوبی کودکان را میشناسد. بعد از خواندن کتاب دنی قهرمان جهان درباره این موضوع مطمئن شدم. فضاسازی کتاب از همان ابتدا به گونهای است که کودکان بسیار دوست دارند و لذت میبرند. زندگی در دلیجانی کوچک اما گرم. قصه خوانی پدر قبل از خواب و به خواب رفتن وقتی نور آتش در فضا موج میزند و پدر هنوز بیدار است. توصیف همین فضا من را انداخت وسط خاطرات و حس خوب کودکی. راوی داستان دنی است و نوع روایت جوری است که انگار واقعا یک کودک روایت میکند. باید بگویم بسیاااااار شیوهی تربیتی پدر دنی را پسندیدم. بسیار زیاد. اینکه هر شب کنار تخت پسرش مینشست و برای دنی قصه میگفت یا از ماجراهای واقعی خودش تعریف میکرد یا گاهی درباره کارهایی که روز بعد باید انجام میدادند صحبت میکرد. نصف شب گاهی جشن کوچکی میگرفتند و گپ میزدند. مثل دو تا دوست بودند و پدر همیشه از دنی برای انجام کارهای چه سخت و چه آسان کمک میگرفت و این به دنی حس بزرگی میداد. یک زندگی جمع و جور اما پر از حس خوب و دیوانگی. دلم میخواهد حتما فیلمش را هم ببینم. 0 17 آیلار اسماعیلی 1402/5/20 هفت تا هفت تا هالی گلدبرگ اسلون 4.2 3 ویلو چنس دوازده ساله یکم با همسن و سالانش متفاوت است. در واقع میشود گفت نابغه است. به فرزندی گرفته شده است و کمی در برقراری روابط اجتماعی مشکل دارد. عاشق گل و گیاه است و میگوید گیاهان موجودات زندهای هستند که کسی به آنها توجه نمیکند. این کتاب مثل فیلمی بود که پر از اغراق به نظر میرسید. اتفاقاتی که میافتاد خیلی ایدهآل بود. شاید هم ویلو خیلی خوش شانس بود یا خیلی بدشانس. جاهایی از داستان هم یکهو نخش گم میشد و مشخص نمیشد به کجا بالاخره وصل شد. اما شخصیتهای داستان هر کدام جالب بودند و متنهای جالبی وجود داشت. پتی زنی ویتنامی که از کشور خودش طرد شده است و همسرش رهایش کرده است. یک سالن ناخن کاری را میگرداند و اعتقاد دارد که رنگ قرمز خوش شانسی میآورد. دل دوک مردی که زندگی میکند اما زندگی نمیکند. میداند که باهوش نیست و شاید حتی از معمولی هم معمولیتر باشد. به فکر حفظ شغلش است. خیلی راحت زیر بار کارهایی میرود که بهش محول میکنند. مای دختری عملگرا که بسیار روی بقیه تاثیر میگذارد و حرفش برو دارد. برادر مای هیچ چیزی برایش مهم نیست. یک لجبازی عجیب و غریبی با زندگی دارد. هوش هندسی فضایی خیلی خوبی دارد و تصاویر با جزئیات در ذهنش میمانند و در طراحی هم بسیار ماهر است. خایرو راننده تاکسیای که زندگی بهش اعتماد به نفس دانشگاه رفتن و درس خواندن را نداده است. فکر میکنم بدون نگاه کردن به داستان و سیری که پیش میگیرد میتوان از تک تک شخصیتها چیزی آموخت. آوردهای که این کتاب برای من داشت یکی جلب کردن توجه من نسبت به گیاهان بود یکی هم اینکه واقعا محیط و افراد روی ما تاثیرگذار است. چیزی که هویت ما و رفتار ما را شکل میدهد افرادی هستند که دور ما را گرفتهاند؛ خواه ناخواه ما را تغییر میدهند. 0 24 آیلار اسماعیلی 1402/5/12 گل دیوید آلموند 3.7 6 وقتی کتابهای آلموند را میخوانم انگار وارد ذهن نوجوانها میشوم که فضایی است بین واقعیت و خیال. معمولا احساسات شخصیت اصلی کتاب در تمام لحظههای کتاب موج میزند. دیوید آلموند به عمق وجود شخصیتها میرود و ما هم همراه شخصیتها به عمق وجود خودمان. فضای همهی کتابهای دیوید آلموند بسیار عجیب است اما این کتاب عجیبتر بود. عجیب به موضوع خلقت و آفرینش در این کتاب پرداخته شده است. وابستگی مخلوق به خالق و برعکس. موضوعات عمیقی در پس نمادها مخفی شده و فکر میکنم هر چه بیشتر خواندن این کتاب در فهمش کمک خواهد کرد. دیوید آلموند به نظرم در کتابهایش از منظر نگاه خودش به سوالات اساسی زندگی میپردازد. 0 15 آیلار اسماعیلی 1402/5/7 اختراع هوگو کابره: سینما رمان برایان سلزنیک 4.1 12 همیشه وقتی این کتاب را میدیدم میگفتم این همان کتابی نیست که فیلمش را دیدم؟ خدا کند اینطور نباشد چون فیلمش را اصلا دوست نداشتم و دوست داشتم این کتاب سینمایی را بخوانم اما به خاطر پیشینه بدی که در ذهنم بود منصرف میشدم. اما حالا کتابش را دوست داشتم و خیلی نو و جالب بود. گرههای داستان را برایم باز و روشن کرد. یکجورایی کتاب زندگینامه خلاق و جالبی بود. 0 9 آیلار اسماعیلی 1402/4/31 گفت و گوی جادوگر بزرگ با ملکه ی جزیره ی رنگ ها جمشید خانیان 3.8 4 اسم کتاب گول میزند. آدم فکر میکند با کتابی تخیلی سروکار دارد و اصلا انتظارش را ندارد که با داستانی رئال و حتی تلخ روبهرو شود. رهی پسری است که شخصیتی خیلی باحال و بامزه دارد (من که ازش خوشم آمد). آدم از کنارش بودن خسته نمیشود. کلی حرف دارد بزند آن هم نه حرف های بیخود بلکه کلی حرف باحال و جالب. قبلا از جمشید خانیان کتاب طبقه هفتم غربی را خوانده بودم و با این کتاب بیشتر از قلم آقای خانیان خوشم آمد و دوشت دارم بیشتر از ایشان کتاب بخوانم. داستان به طور مستقیم هیچ چیزی را به تو نمیگوید و کم کم اطلاعاتی بهت میدهد اما باز در پایان سوالی در ذهنت است که دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟ همین نکته برایم در قلم آقای خانیان جذاب است. هیچ کلمهای در نوشته ایشان اضافی نیست. 0 10 آیلار اسماعیلی 1402/4/22 بابابزرگ سبیل موکتی علی اصغر سیدآبادی 2.7 7 چطور شد که این کتاب را انتخاب کردم تا بخوانم؟ به خاطر نویسندهاش یعنی آقای علیاصغر سیدآبادی مدتی میشد که مدام اسم ایشان و تعریفشان را از زبان دیگران میشنیدم پس کنجکاو شدم تا کتابی از ایشان بخوانم. بابابزرگ سبیل موکتی خیلی من را شگفتزده نکرد و راستش خیلی هم دوستش نداشتم. موضوع جالبی داشت اما سوالهایی را در ذهنم شکل میداد که در پایان هم بهشان جوابی داده نشد. مثلا پدر و مادر توت فرنگی کجا بودند و چرا؟ به نظرم داستان میتوانست ساخت و پرداخت بهتری داشته باشد مثلا شکل و شمایل سبیل بابابزرگ در ذهنم به خوبی تصویر نمیشد. شخصیتها به جز بابابزرگ و مادربزرگ برایم ملموس نبودند انگار چیزی کم داشتند و غیره. البته جاهایی از داستان به خاطر محتوا ذوق میکردم مثلا ارتباط بزرگترها با بچهها، مسئولیت دادن به کودکان و حق تصمیمگیری دادن به آنها. 0 24