یادداشت آیلار اسماعیلی

طعم سیب زرد
        «طعم سیب زرد» یک رمان نوجوان در ژانر درام و داستان واقع‌گرا است. داستان نوجوانی که به خاطر ترک شدن از سمت پدر با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم می‌کند. اعتماد سینا نسبت به آدم‌ها از بین رفته است. سینا همیشه بهترین است. همیشه باید پسر خوب باقی بماند و کسی نباید ضعف‌ها و کاستی‌های او را ببیند وگرنه دوباره ترک می‌شود. سینا حتی خود واقعیش را از بهترین دوستش ماهان پنهان می‌کند. می‌ترسد ماهان هم او را طرد کند؛ اما تعادل زندگی سینا قرار نیست همیشگی باشد و دیدار با نثار طوفانی در زندگی سینا ایجاد می‌کند که این تعادل را در هم می‌شکند.
بخش پایانی کتاب جایی بود که اشک‌هایم سرازیر شد. ازهم‌پاشیدگی یک انسان به نظرم به خوبی تصویر شده بود. لحظه‌ای که سینا می‌خواست از تمام خاطرات، زندگی و آدم‌های گذشته‌اش بگذرد و دیگر به آن‌ها برنگردد را کامل درک کردم. در این مرحله آدم‌ها دو راه بیشتر ندارند یا همه چیز را دور می‌ریزند و یا به زندگی گذشته برمی‌گردند. کدام راه درست‌تر است؟ نمی‌توان گفت؛ اما برای انتخاب راه بازگشت، به دستی از آدم‌های گذشته نیاز است تا آدمی را بازگرداند. 
هنگام خواندن این کتاب یادم نیست به چه چیزهایی فکر کردم و یا درگیر چه مسائلی بودم، اما این را می‌دانم که طعم سیب زرد التیامی بود بر زخم روحم و این خودِ خودِ جادوی کتاب است.
      
17

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.