بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خداحافظ راکون پیر

خداحافظ راکون پیر

خداحافظ راکون پیر

کلر ژوبرت و 1 نفر دیگر
4.4
50 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

86

خواهم خواند

21

کتاب خداحافظ راکون پیر، ویراستار حسین بکائی.

لیست‌های مرتبط به خداحافظ راکون پیر

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به خداحافظ راکون پیر

            بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
سلام و نور...
خدا حافظ راکون پیر..
کتاب، کتاب کودک است اما مگر می‌شود یک بزرگسال از تمثالهای مذهبیِ به این  زیبایی حظ نبرد.
کتاب  اگر چه مفهوم تولد و مرگ را در اولین نگاه القا می‌کند اما چون دقیق می‌شویم به مفهوم بالاتری چون  وجود دنیا و آخرت می‌رسیم. عالمی پس از عالمی..
 اینکه انسان  ناگزیر است از تولد و در هر تولدی باید از دنیای قبلی کَنده شود و در هر تولدی نسبت به دنیای پیشین بلوغهایی را تجربه می‌کند که بسیار لذت‌بخش‌تر از موجود پیشینِ خود است. گویی با هر مرگی ورژن جدیدی از ما متولد می‌شود در دنیایی بسیار بزرگتر . برای بریدن از هر دنیایی ما مثل بچه خرگوش نیاز به راکون پیری داریم که ما را برای تولد و  تجربه آماده کند. ..
با خواندن این کتاب یاد  این شعر جناب مولانا افتادم که؛              
 
از جمادی مردم و نامی شدم

وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم

پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

حملهٔ دیگر بمیرم از بشر

تا بر آرم از ملایک پر و سر

وز ملک هم بایدم جستن ز جو

کل شیء هالک الا وجهه

بار دیگر از ملک قربان شوم

آنچ اندر وهم ناید آن شوم

پس عدم گردم عدم چون ارغنون

گویدم که انا الیه راجعون
والسلام.
          
            مواجهه با مرگ عزیز سخت است حتی برای ما آدم بزرگ ها که می دانیم مرگ تنها رفتن از جایی به جایی دیگر است، تولدی دوباره، این کتاب همان چیزهایی را که می دانیم به زبانی اثرگذار برایمان می گوید و به مخاطب تلنگری پنهانی می زند. آنقدر پنهانی که به نظرم برای بزرگترهایی که خودشان هم عزیز از دست داده اند خواندن قسمت آخرش آرامش بخش است.
با این وجود خواندنش را برای بچه ها اگر در این شرایط قرار نگیرند توصیه نمی کنم  چون ممکن است دچار ترس از دست دادن اطرافیان شوند.
اگر برای بچه ای در این شرایط غمبار مجبور شدید این کتاب را بخوانید بعد از خواندن با او حرف بزنید و بگذارید هر انچه در دل دارد و فکر می کند به زبان بیاورد و سوالهایش را بپرسد. حتی اگر در حرفهایش آنچه در کتاب نوشته شده را رد کند، چون به نظرم داستان طوری نوشته شده که آدم را بعد از خواندن به حرف می آورد، به همین خاطر فکر میکنم گزینه ی خوبی برای ارتباط برقرار کردن با کودکی باشد که سکوت را برای مواجهه با غمش انتخاب کرده است.
در مورد این داستان نقدهایی شنیده ام، مثلا چرا شخصیت راکون پیر آقاست؟(چرا پدر خرگوش ها برای حل مشکل خانم خرگوش به سراغ یک آقا رفته است؟)هرچند که به نظرم در کل فضای داستان، جنسیت راکون گم است و اصلا به چشم نمی آید ولی با این نقد هم مخالف نیستم. به نظرم  مرد بودن راکون نمی توانست در کلیت داستان اثرگذار باشد، به عبارتی اگر کاراکتر راکون  خانم بود چیزی در داستان عوض نمی شد.