یادداشتهای Asal (13) Asal 4 روز پیش زن زیادی جلال آل احمد 3.4 52 حتی همین الان که فقط چند دقیقه از تموم شدن زن زیادی میگذره هم خیلی سخت میتونم به یاد بیارم که توی هر داستان چی رخ داد و چی روایت شد... و این شاید ضعف حافظهی من باشه و شاید هم نویسنده حرف خیلی خاصی نزده که بخواد توی ذهن من جایی باز کنه! درسته که متوجه تندی زبان جلال، و شرح حالی انتقادی به حکومت وقت، هستم اما باز هم با انتظار بیشتری از این نویسنده، کتاب رو شروع کردم. و البته که متوجه نگاه استعاری نویسنده میشدم و تحسینش میکردم؛ اما از گیرایی و ماندگاری؟ نه... خبری نبود! ولی چیزی برای من جالب بود احوال مشترکی بود که بعضی موقعیتهای زنانه در زنِ زیادی با سووشون داشت... انگار این موقعیت های مشابه، از جهان زنانهی مشترکی که جلال و سیمین با هم ساخته بودن یا فهم و بینشی که از زن داشتن یا تاثیری که روی هم گذاشته بودن نشات گرفته بود و رقم خورده بود. علاوه بر اینکه دقت کلماتی که انتخاب شده بود، روانی و سیال بودن هر قصه به حق و سنجیده بود و به زعم من علیرغم سطحی بودن مفهوم داستانها، هر قصه جوری ماهرانه نوشته شده بود که دوست داشتی تا انتها بخونی (اما وقتی به انتها میرسیدی با خودت میگفتی کاش همون وسط رهاش میکردم...) 0 1 Asal 7 روز پیش این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.5 2 برای من همیشه خوندن زندگینامه و روایت برداشت آدمها از اتفاقات واقعی، جالب بوده و هست. پس طبیعتا از خوندن زندگینامهی یک زنِ قوی، زنی که با رنج مبارزه میکنه و در نهایت از پس رنج برمیاد خیلی لذت بردم. اما اینکه این کتاب رو به همه پیشنهاد بدم یا نه سوال یه مقدار سختیه... چون علیرغم امیدبخش بودن، میزان تلخی داستان حقیقتا بالاست! 0 3 Asal 1404/3/31 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 205 نازنین به زعم من شبیه به مونولوگی طولانی است که از زبان راوی غیرقابل اعتمادی روایت میشود؛ انقدر غیرقابل اعتماد که تقریبا هیچ جایی از داستان نتوانستم بفهمم کدام کلمات و تعابیر صرفا ساختهی ذهن نسبتا مریض راوی و کدام یک واقعیتی که در حال رخ دادن بیرون از ذهن روایت کننده است (که از قضا همین مرا مجذوب خود کرد). اما جدا از تحلیل روایی و فنون داستاننویسی و شخصیتپردازی بی نظیری که استفاده شده (که کمتر از این هم از داستایوفسکی توقع نمیرفت)، نازنین دو نکته را در ذهنم ماندگار کرد: اول آنکه از من پرسید "روی این خاک یک آدم زنده پیدا میشود؟" و من طبق تقریبا چند ساعت از اتمامش میگذرد پاسخ میدهم خیر... ما بدنهایی بیروح و بیجسارت و حتی بیعشق بیش نیستیم... و دوم آنکه همیشه عشق برای خوشحال بودن، خوشحال ماندن و خوشحال مردن کافی نیست... گاهی به اشتراک گذاشتن رازها و تجربیات، خواستهها و احساسات از عاشق بودن مهمتر است. من نازنین رو توی روزهایی خواندم که به مرگ از همیشه بیشتر فکر میکردم و اگر اینطور نبود، شاید برداشت دیگری و شاید حتی روشنتر یا امیدوارانهتری داشتم. 2 16 Asal 1404/3/20 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 80 ابله فقط روایت زندگی یک شاهزادهی صرعیِ خوشقلب نیست؛ بلکه همچون نامش، نمایانگر فروپاشی تدریجی دنیای آرمانگرای مردیست که در دل جامعهای پر از فریب و ریا تنفس میکند. پرنس میشکین، انسانیست بیآزار و سادهدل که جهان را با لنز پاکی و بخشایش میبیند؛ آدمی که حضورش بیش از آنکه واقعی باشد، شبیه رویایی دور و مهآلود است. او تصور میکرد که میشود در جهانی آرمانی زندگی کرد، جهانی که در آن صداقت، عشق، و انسانیت معنا دارد. اما زندگی، با تلخیِ تمام، پشتسرهم در گوشش زمزمه کرد: "تو زیادی واقعی نیستی برای این دنیا." پایان داستان، نفسگیر است؛ و آنقدر ناگهانی رخ میدهد که آدم را در خلائی تاریک و بیوزن رها میکند. به گمان من، داستایوفسکی بیش از آنکه یک رماننویس باشد، آیینهدار زندگیست. او بیرحمانه صادق است و در نگاه او (درست مانند زندگی اصیل)، هیچ چیز در جهان، سیاهِ محض یا سفیدِ مطلق نیست. ما همه، تنها نقطههایی هستیم در طیف بیپایانِ خاکستری؛ درست همانگونه که ابله بود. 0 1 Asal 1404/1/10 عقاید یک دلقک هاینریش بل 3.3 152 عقاید یک دلقک صرفا داستان یا زندگینامهی یک دلقک نیست؛ بلکه همسو و هم راستا با نام کتاب، دقیقا روایتِ عقاید و باورهای مردیست که به طبع همون چارچوب های خاص و ناهمگون فکری، عقیدتی و فرهنگیش با جامعهی وقت (که از قضا به شدت هم سیاه و تاریکه) که در اون زیست میکنه، رو به دلقک شدن آورده. هانس شنیر، ترجیح داده نه مثل مادرش که نقابِ کمک به رفع نژادپرستی زده در حالی که مدام تمام انسان ها رو به چند دستگی دعوت کنه باشه؛ نه مثل پدرش در پی اندوختن پول و ثروت باشه؛ نه مثل برادرش سودای رهبر کاتولیکها رو شدن داشته باشه؛ و نه مثل ماری یک منفعلِ محض باشه که اجازه بده فقط و فقط عقاید مذهبی به عقل و قلبش فرمانروایی کنند (حتی به قیمت ضایع شدن انسانیت). به زعم من، هانس شنیر فقط و فقط یک انسانه و به تبع انسان بودن، پر از خوبی و بدی و زشتی و زیباییست که خواننده اگر این کتاب رو در زمان درستی از زندگیش بخونه، از خوندن این رمان به شدت لذت خواهد برد. 0 16 Asal 1403/11/21 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 391 تمام لحظاتی که با آیدین همراه میشدم یاد این جمله از کتاب ماهی سیاه کوچولو میافتادم: 《درد من حصار بركه نيست! درد من زيستن با ماهيانی است كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است...》 شاید هم تاوان زیاد فهمیدن و زیاد روشن بودن در فضایی که افکار عموم به شدت تاریک و ترسناکه، جنون باشه... همون جنونی که آیدین میگفت: 《توی سرم بازار مسگر هاست...》 این کتاب به زعم من فقط یه رمان نیست بلکه رنجنامه تصویریِ بینقصیه که عباس معروفی به زیباترین و حرفهای ترین حالت ممکن رقم زده... پ ن: عموما از رنج خوندن و با رنج همراه شدن با شادمانی و شعف همراه نیست اما این رمان یه شورِ پنهانی داره... انگار به خواننده القا میکنه زیاد فهمیدن همونقدر که سخته همونقدر هم میتونه از تو آدم بهتری بسازه و همین باعث میشه سیاهیِ زیادِ داستان، خواننده رو فرسوده نکنه... 0 32 Asal 1403/10/18 جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی 4.1 140 به زعمِ من عدمِ درک روزگاری که ۴۶ سال پیش روایت میشه و فهم آدمها و به خصوص زنهایی که در بهترین حالت نیمقرن با همنسل من اختلاف سنی دارند، طبیعیترین اتفاقیه که میتونه برای منِ خواننده بیفته و برای همین بود که خوندنش برای من سخت میشد شاید بیشتر از اینکه ازش لذت ببرم، به این کتاب به عنوان یک اثر فاخر ایرانی نگاه کردم تا بتونم تمومش کنم. اما علیرغم این عدمِ درکِ متقابل، بنظرم هیچ اختلاف نسل و عقیده ای نمیتونه منکر قلمِ پخته، غنی و بینظیر آقای دولتآبادی بشه. جملات طولانی و در عین حال به قاعده، توصیفات بصری و فضاسازی بینهایت دقیق و استفاده از کلمات اصیل فارسی نقاطی بود که من خیلی ازش لذت بردم. 0 26 Asal 1403/10/2 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 38 Actually I can't finish this famous book because its letter's choices and its literature was really troubling for me! 0 4 Asal 1403/10/2 دهانهای گشاد محمد زفزاف 3.8 8 "درباره عالم غیبی که از آن آمده ام ایده ای ندارم، اما فکر میکنم -حداقل اینطور خیال میکنم- که در آن خبری از توپ و خنجر و بمب و بمب افکن و حساب بانکی و قرض و فقر نیست. مهم این است که من از دنیای دیگری آمده ام تا اینجا زندگی کنم و گاهی حس میکنم به گردش و تفریح آمده ام اما با آدمهایی که نمیشناسمشان، برای همین گاهی احساس تنهایی میکنم و از خود میپرسم: اینجا چه کار میکنم؟ و تندی جواب را پیدا میکنم: آن که ما را آورده خودش هم ما را به ایستگاه اول برمیگرداند. " از اون دسته نوشته هایی که اگه درکش کنی بینهایت از پختگیِ نبوغِ نویسنده برای انتقال مفاهیم عمیق زندگی در شاخه های اعتقادی، روانشناسی و سیاسی لذت خواهی برد. 0 8 Asal 1403/10/2 کلاس تشریح دکتر تولپ نینا سیگل 3.7 7 I really interested in this novel. It was a combination of art, faith and humanity... This novel remembered me although a person can do wrong thing, can be a good person and have a clear soul! 0 0 Asal 1403/10/2 درسهای شیمی بانی گارمس 3.8 10 If you ask me this novel has full of meaning for someone who wants to know and learn about female (especially feminism). Nobody knows about woman's feeling in that century (1953) and it's interesting for me to know and understand more and more about those days. At last I suggest it to read and think about it. 0 0 Asal 1403/10/2 تاکسی سواری سروش صحت 3.3 55 ۳/۵ قسمتی از کتاب: جلو نشسته بودم و بیرون را نگاه می کردم. وانت نیسان آبی رنگی از کنارمان رد شد که بالای سپرش نوشته بود: «خرید ضایعات بهانه است کوچه کوچه ی شهر را میگردم بلکه تو را پیدا کنم.» به راننده گفتم «خدا کنه گمشده ش رو پیدا کنه» راننده گفت «اتفاقاً کاش پیداش نکنه.» گفتم «چرا؟» گفت «برای این که اگه پیداش کنه میبینه یه عمر الکی گشته. بهت قول میدم اگه همدیگه رو ببینند دو تا غریبه اند. نه اون دیگه اون آدم سابقه، نه این.» سکوت کرد و لحظه ای بعد گفت «آدمها نه باید خیلی به هم نزدیک بشن نه باید خیلی از هم دور بشن.» گفتم «ولی شاید هم هیچ کدوم فرقی نکرده باشند.» راننده گفت «زمان عین سوهانه تندی و تیزی رو میبره ولی شکل همه چی رو عوض میکنه.» نمیدونم این نظر ناشی ذهنیت مثبتیه که نسبت به شخصیت نویسنده دارم یا واقعا نشات گرفته از محتوای خود کتابه اما برخلاف اغلب کامنت ها، من لذت بردم از حرفی که پسِ خیلی از داستانک ها بود... خیلی از داستانک ها ذهنم رو برای چند ساعت به خودش درگیر کرد و خیلی ها برام ملموس بود و این بنظرم دقیقا همون چیزیه که خواننده از یک داستان میخواد: درگیر شدن با محتوا. اما طبیعتا قبول دارم که میشد خیلی عمیقتر، جدیتر و شاید بعضی جاها زیباتر به این مسائل و احساسات درونیِ نویسنده نسبت به محیطش پرداخت. 0 7 Asal 1403/10/2 درمان شوپنهاور اروین دی. یالوم 4.1 56 I think if you're interesred in psychology or something like that or you like to know about group therapy sessions, this novel will be satisfying for you. Yalom wrote this book incredibly fluent and simple so you can learn more about philosophy and psychology together easily. 0 0