یادداشت‌های غزل، دختر خوانده حافظ✨:) (52)

          هرچقدر از علاقه ی خودم به شعر های استاد ابتهاج بگم کمه!
فقط میتونم بگم از استاد ابتهاج بخونین...موقع خوندن هر کدوم از شعر هاشون  با شعر ارتباط میگیرین...برای من که اینطور بود؛
مخصوصا یکی از شعرهاشون که خیلی به دلم نشست:
ارغوان !شاخه همخون جدا مانده من 
آسمان تو چه رنگ است امروز ؟
آفتابی‌ست هوا؟
یا گرفته‌ست هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است 
آسمانی به سرم نیست 
از بهاران خبرم نیست 
آنچه میبینم دیوارست
آه،این سخت سیاه
آن‌چنان نزدیک است 
که چو بر میکشم از سینه نفس 
نفسم را بر می‌گرداند 
ره چنان بسته که پرواز نگه 
در همین یک قدمی می ماند .
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست 
نفسم می‌گیرد 
که هوا هم اینجا زندانی ست .
هرچه با من اینجاست 
رنگ رخ باخته است 
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.
اندرین گوشه خاموش فراموش شده 
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده 
یاد رنگینی در خاطر من 
گریه می انگیزد :
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست 
ارغوانم دارد می گرید 
چون دل من که چنین خون آلود 
هردم از دیده فرو می‌ریزد.
ارغوان!
این چه رازی‌ست که هربار بهار 
با عزای دل ما می آید 
که زمین هرسال از خون پرستوها رنگین است 
وین چنین بر جگر سوختگان 
داغ بر داغ می افزاید.
ارغوان،پنجه خونین زمین!
دامن صبح بگیر 
وز سواران خرامنده خورشید بپرس 
کی بر این دره غم میگذرند .
ارغوان ،خوشه خون!
بامدادان که کبوترها 
بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند 
جان گل رنگ مرا 
بر سر دست بگیر 
به تماشای گه پرواز ببر 
آه، بشتاب که همپروازان 
نگران غم همپروازند.
ارغوان ، بیرق گلگون بهار!
تو برافراشته باش 
شعر خونبار منی 
یاد رنگین رفیقانم را 
بر زبان داشته باش .
تو بخوان نغمه ناخوانده من 
ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من !
        

48

        این کتاب قلب منو با خودش برد ✨
و بازم باید از یکی دیگه از شاهکار های سارا جی ماس تعریف بکنم، خیلی شخصیت های خوبی داشت و فضا و شخصیت ها باهم خو گرفته بودند و احساساتی که نویسنده با خوندن این کتاب برای من به وجود آورد خاطرانگیز خواهند بود.
اولش خیلی گریه کردم به خاطر مرگ دانیکا و اعضای گروه اهریمنان ولی بعد به خاطر هانت شوکه زده شدم و
دویست صفحه آخر خیلی هیجان زده و داستان توی آخر کتاب
توی نقطه اوجش بود... در نهایت باید بگم جز بهترین کتابایی بو که خوندم و تا ابد جز اونا میمونه..
به یاد دانیکا، کانر، اعضای گروه اهریمنان، لیابا شبح کوچولو آتشین و... کسایی که تابد توی خاطراتم میمونند. 

و در نهایت :
                       باعشق، همه چیز ممکن می‌شود. ✨
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

42

        خیلی گریه داشت :)
بازم قلمی دیگه از جیمز دشنر که واقعا تاثیرگذار و زیبا بود،
ولی واقعا مرگ نیوت خیلی غم انگیز بود.
زمانی که این مجموعه رو شروع کردم اولش خیلی از نیوت خوشم اومد و با آخر این جلد و مرگ نیوت واقعا نمیدونم چی بگم، واقعا کتاب زیباییه و جزء اولین کتابایی هست که من از ژانر علمی تخیلی خیل خوشم اومد و باعث شد کتاب هایی بر اساس نوع این ژانر بخونم.
و همه ی افراد دیگه که مردند و من بشدت دلم براشون تنگ میشه :چاک، نیوت، ترزا و....  دلم براشون تنگ میشه💔


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

26