یادداشتهای سپیده اسکندری (14) سپیده اسکندری 1404/2/29 زمین انسانها آنتوان دو سنت اگزوپری 3.4 9 نظر شخصی زمین انسانها این کتاب رو به توصیه کسی که نمیشناختم ولی بامعلومات بود و در یک برنامه پیشنهاد کرد در الویت مطالعه قرار دادم. ابتدا از اینکه متوجه اصطلاحات خاص مرتبط با حرفه خلبانی و هواپیما نمیشدم کمی کلافه شدم، اما گویا تبحر اگزوپری در شوکه کردن ما بعد از این همه گزارش و توصیف بود. زمانیکه نویسندهای از دل و از عمق زندگی خودش بنویسد و نویسندگی رو نه یک حرفه سودآور، بلکه یک اشتیاق درونی ببیند نتیجه رضایت مخاطب است. محتوای کتاب تاکید بر ارزشهای انسانی است که در هر فصل با یک روایت و یک تجربه واقعی به آن پرداخته شده. او تلاش میکند تا از لابلای حوادثی که در سالهای زندگی و پروازهای گوناگونش رخ داده، ما را به معنای انسان بودن رهنمون سازد. در موخره کتاب هم که توسط روژه کایوا نوشته شده به این موضوع پرداخته شده و اگزوپری و جوزف کنراد نویسندگانی دغدغهمند شناخته شدند که معتقدند بزرگی روح انسان، در لحظات حساس و بحرانی زندگیش نمود پیدا میکند و در این دوران اگر تنها باشیم به درک عمیقتری از خود و انسانها میرسیم. زبان کتاب همونطور که دوست داشتم فلسفی بود و جملات عمیق و تاثیرگذار و توصیفات شاعرانه. روایت از نوع اول شخص بود و این کتاب تجارب شخصی خود نویسنده رو بازگو میکند که چندین بار در مواجهه با مرگ قرار گرفته. بزرگترین پیام کتاب برای من پیوند انسان با انسان بود و گذر انسانیت از مرزها، نژادها و زبانها. از کتابایی که قطعا چند سال بعد با دید عمیقتری دوباره میخونمش 0 3 سپیده اسکندری 1404/2/23 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 4 زنبق دره یک رمان رمانتیک و قابل تامل قرن نوزده فرانسه است که الهام بخش مارسل پروست و مارسل شوآب بوده. وقتی این شاهکار رو میخوندم از نثر روانکاوانه و پر از جزییات و توصیفات شاعرانه بالزاک لذت بردم. گاهی عمیقأ به واکاوی درون شخصیتها میپرداخت و گاه به گفتگوها رنگ و بوی فلسفه میداد. رمانی با تحلیل روانکاوانه هر آنچه تروماها میتواند بر روان انسان و سرنوشت و انتخابهایش تاثیرگذار باشد. دو شخصیت اصلی فلیکس و هانریت بخوبی پرداخته شده بودند و جز این از بالزاک انتظار نمیرفت و بعد از خواندن چهارمین کتاب از این نویسنده ترغیب شدم تمام آثار این نویسنده بزرگ بااین قدرت قلم فوقالعاده رو بخونم. در این داستان ما با انواع عشق رودرو میشویم: عشق افلاطونی و عشق شهوانی و.... اما باز هم بالزاک زیرکانه با نشان دادن تقدس و وفاداری زن روستایی نسبت به زنان درباری و اشراف به نقد جامعه بورژوازی فرانسه پرداخته همانطور که در چرم ساغری به این امر پرداخته بود. ما در این رمان زیبا با کشمکش انسان بین احساس و عقل بسیار روبرو میشویم و نقش سرکوبهای دوران کودکی را در انتخاب شیوه و راه زندگی هم بیتاثیر نیست. جملات این کتاب و هر کدام از نامهها به تنهایی میتونه یک تحلیل روانکاوانه از درون آدمی باشه و راهنمایی برای خواننده و مخاطبی که بااین دردها آشناست و همذات پنداری میکند. محدودیت اخلاقی که بالزاک به آن اشاره کرد، در نهایت موجب شکنجه روحی انسان میشود و اینجاست که باز به نسبی بودن اخلاقیات باید باور داشت. اطناب کلام در بعضی قسمتها دیده میشد که خالی از لطف نبود و خواننده را آزار نمیداد. زنبق نماد پاکی و فروتنی و فداکاری است و هانریت که از سوی فلیکس زنبق دره خوانده میشد قربانی این اخلاقیات شد. دره هم نماد محدودیت و سکوت است و به شایستگی این نام برای این کتاب انتخاب شده چون در عشق افلاطونی ما با محدودیت مواجهیم. از کتابهایی که چند سال بعد بازهم میخوانم 🌟🌟🌟🌟🌟 0 2 سپیده اسکندری 1404/2/23 سنگ اقبال مجید قیصری 2.7 6 این رمان رو به پیشنهاد یک دوست کتابخوان شروع کردم، با اینکه اهل خوندن رمان ایرانی معاصر نیستم مگر چند نویسنده نظیر مندنیپور،جولایی، و... بگذریم. داستان به دلم ننشست، شاید چون بعد از خوندن این همه شاهکار خواندن یک رمان متوسط رو به پایین بلحاظ نوشتار و نوع روایت و سادگی متن دلسردم کرد. گرچه محتوا میتونست کمک کنه نویسنده بهتر و قویتر ظاهر بشه، اما نبود فضاسازی دقیق، کمبود پردازش روانکاوانه افراد مهم در این رمان، عدم شخصیت پردازی قوی که در قهرمان داستان بیشتر نمود داره، بطوریکه ما نمیدونیم کیه و از کجا اومده و علت «عذاب وجدانش»چیه. حتی درونیات فرد، و احساس ترسی که باید بشکلی ویژه به اون پرداخته بشه با وجود قطعیتش تحولی نداره و همواره با یک قهرمان خونسرد مواجهیم. یعنی تضاد بین درون فرد و ظاهرش که البته هنرمندانه نیست، بلکه نشانه ضعف نویسنده در پرداختن به اوست، گویا خود شخصیت هم رفتهرفته سنگ شده. روایت داستان بیشتر حالت گزارشگونه دارد و به خواننده مجال تفکر نمیده تا خودش ادامه ماجرا رو حدس بزنه، انگار صرفا در حال پر کردن صفحات یک روزنامه است. اینجاست که جمله کافکا در ذهنم بازتاب گستردهای دارد: اگر کتابی که میخوانیم با وارد کردن ضربهای به سرمان ما را بیدار نکند، اصلا چرا میخوانیمش؟ حکایت سنگ اقبال دقیقا همین است. تنها جنبه مثبت کتاب از دید من آگاهی به یک رسم خرافه بود و البته جایی که نویسنده زیرکانه اشاره کرد ملت، مردم و توده با خرافه حتی اگر تاثیری نداشته باشد به آرامش میرسند. همان افیون تودههای معروف مارکس به شکلی دیگر. و یک جمله کوتاه کتاب: این مردم افسانه و دروغ را دوست دارند. کتاب رو به هیچ کتابخوان حرفهای پیشنهاد نمیدهم 0 2 سپیده اسکندری 1404/2/21 فلسفه ای برای زندگی: رواقی زیستن در دنیای امروز ویلیام برکستون ایروین 4.0 23 کتابی که سه بار خوندم و بنظرم در این شرایط و احوال هرکسی لازمه این کتابو بخونه. نویسنده از دیدگاه رواقیون برای کمک به غلبه بر احساسات منفی و تهدیدآمیزی چون استرس و اضطراب و نگرانی و نومیدی بهره گرفته. فلسفه رواقیون انصافا برای پذیرش مشکلات و رنجها آموزه خوبیه بخشی از کتاب: نداشتن فلسفهای برای زندگی هزینههایی دارد: خطر اینکه روزها را در جستجوی چیزهای بیارزش سپری کنیم و عمرمان را بر باد دهیم. 0 1 سپیده اسکندری 1404/2/21 مستاجر رولان توپور 3.8 14 این شاهکار فرانسوی روایتی از داستان زندگی انسان امروزی است. مایی که در این دنیای مدرن فقط مستاجریم به همراه ترسهایمان. تلاش برای حفظ هویت وجودی هرچند ناموفق، تلاش هرروز ماست تکان دهنده بود و منو بیاد آثار کافکا انداخت. همذات پنداری عمیقی بااین کتاب کردم. البته فیلمی هم که ازاین کتاب ساختند دیدنی بود بخشی از کتاب: یک انسان دقیقاً از چه زمانی، دیگر آن آدمی که خودش فکر میکند هست، یا دیگران فکر میکنند هست، نیست؟ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/20 عروسک کافکا گرد اشنایدر 2.9 2 از کتابهایی که بارها خواهم خواند. برای شناخت روحیه و عواطف کافکا این کتاب و کتاب شکوه زندگی بسیار عالی بودند و همینطور کتاب نامه به پدر که از زبان خود کافکاست. 0 10 سپیده اسکندری 1404/2/19 یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ آلکساندرایسایویچ سولژنیتسین 3.9 16 بعد از خواندن این اثر شیفته قلم این نویسنده شدم. اثری سلیس و روان از یک روز زندگی مشقتبار و کار اجباری که قابل قیاس با روتین روزانه هر یک از ماست . این رمان برگی از تاریخ روسیه است . وقتی که آدم سردش باشد، نباید از کسی که جای گرم و نرمی دارد انتظار همدردی داشته باشد. اعتقاد داشت که کار بهترین درمان هرگونه بیماری است. آنچه مردک نمیفهمید این بود که کار زیاد الاغ را هم از پا درمیآورد. 0 20 سپیده اسکندری 1404/2/19 فیل در تاریکی قاسم هاشمی نژاد 3.6 24 در این داستان که اشارهای به داستان فیلم مولانا است چ، نویسنده میخواهد بگوید که تاریکی وجود ما مانع دیدن و کشف حقیقت واقعی است. نویسنده میخواهد بگوید در دنیایی بااین همه پستی و پلیدی کاری جز خیالپردازی نمیشه کرد بیش از این خودرا فریب مده؛ دیگر هرگز نه این یادداشتها را دوباره خواهی خواند، نه سالنامههای رومی و یونانیان قدیم را، و نه کتابهایی را که برای روزگار پیری کنار نهادهای. پس بسوی مقصد بشتاب؛ از امیدهای واهی چشم بپوش؛ و اگر در اندیشهی سعادت خود هستی، تا میتوانی خود را نجات ده. ص۳۲ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/18 چرم ساغری اونوره دو بالزاک 3.8 10 داستانی از پیروزی جهل و خرافه بر دانش. حتی دانایی هم در برابر خرافات حیرت میکند 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/18 یک اتفاق مسخره فیودور داستایفسکی 3.7 67 گاهی چیزی که میخواهیم نتیجه وارونه میده... پیام این کتاب هیچوقت از خاطرم نمیره 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/18 تعمیرکار برنارد مالامود 3.7 8 یکی از شاهکارهایی که خوندم و تو لیست کتابهایی هست که بارها خواهم خواند. باز هم بیگناهی پای دار به جرم جبر طبیعت ... 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/18 کشتن مرغ مینا هارپر لی 4.3 93 رمانی بسیار زیبا در نقد نژادپرستی و رد تعصب. و بنظرم هر پدر و مادری قبل از بچهدار شدن بهتره این کتابو بخونه 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/18 همسایه ها احمد محمود 4.2 97 البته داستان یک شهر رو بیشتر دوست داشتم که در ادامه زندگی خالد نوشته شد 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/18 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 408 از کتابهایی که چندین بار خوندم و باعث تحول اساسی در وجودم از سن بیست سالگی ببعد شده بنظرم که هرکسی باید این کتاب رو بخونه 0 0