یادداشت‌های زاهده صالحان (104)

                
مایکل و لورا وید معتقدند این کتاب حاوی داستان های به شدت خنده دار است، اما در حقیقت طنز حاکم بر فضای داستان، طنز مناسبی نیست. در حقیقت نویسندگان با روایت شوخی های نامناسب و گاه چندش آور سعی دارند خواننده را به خنده بیندازند، در حالیکه جدا از مناسب نبودن این نوع طنز برای مخاطب ، این روایت ها جز در موارد اندکی خنده دار نیستند.

کتاب حمله مترسک ها و داستان دستشویی گرچه با روایت شیطنت های این سه پسربچه، تنبیه هایی که می‌شوند و برخوردشان با اشتباهات، در صدد است تا به مخاطبان خود رهنمودهایی برای مواجهه با اشتباه هایشان بدهد اما به دلیل شوخی ها و کارهای نامناسبی که بر فضای تمام  داستان ها حاکم است، کتاب مناسبی نیست.

شوخی هایی مانند عکاسی از بچه ها با باز کردن ناگهانی در دستشویی یا هنگامی که در حال تعویض لباس در رختکن هستنند، پایین کشیدن شلوار مترسک همسایه، یاد دادن نوعی رقص به میمون های باغ وحش، تبدیل غذای سگ به چیزی شبیه مدفوع آن و انداختن آن‌ها در سرتاسر پارک، کشیدن سلفون در روی توالت‌ها و اتفاقات چندش آور بعد از آن ، ترسیم صحنه جنایت در مدرسه برای تعطیل کردن آن و...

وقایع داستان گاه علاوه بر نامناسب بودن، چندش آور نیز هستند. مثل وقتی که قصاب جدید حین آماده کردن گوشت دستش را در بینی کرده و محتویات آن را بیرون میکشد، یا زمانی که دزد بنزین با بیرون کشیدن بنزین از ماشین شلنگ را می‌مکد غافل از آنکه گوردون سر آن را به فاضلاب متصل ساخته است و...

در مجموع کتاب بسیار چندش آور  و  پر از بی ادبی بود.

        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                کتاب الاغ سبز کوچولو، داستان الاغ کوچولوی لجبازی است که عاشق علف بوده و صبح و شب فقط علف می‌خورد. او به هیچ عنوان حاضر نیست خوراکی دیگری را امتحان کند، چون معتقد است خوراکی ای خوشمزه تر از علف در دنیا وجود ندارد.

آنوسکا آلپوز ، با روایت داستانی بامزه و شیرین سعی دارد تا کودک را با مفهوم تغذیه مناسب و عدم پرخوری آشنا سازد.


        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            نویسنده در این جلد از مجموعه به مفاهیم کارگروهی، پرورش خلاقیت و ابتکار و مسئولیت پذیری پرداخته است. او در ابتدای داستان، هنگام مواجهه خانم‌ شادی با اسامی برخی دانش آموزان که توسط مبصر کلاس روی تخته نوشته شده ، به مفهوم خوبی و بدی اشاره دارد که اکثر کودکان با آن سنجیده می‌شوند و از زبان خانم شادی بیان می‌کند  که غالباً، معیار وا‌حد و مشخصی برای خوب و بد بودن کودکان وجود نداشته و صرف اینکه بچه ها حرف بزنند نمیتوان آنها را بد دانست. در حقیقت تصویری که نویسنده از خانم شادی پیش روی مخاطب قرار می‌دهد با تصویر معلم های دیگر بسیار متفاوت است. خانم شادی وارد دنیای کودکان شده و آنها را به خوبی درک می‌کند. او می داند که آرام کردن کودکان بدون ارائه محتوا نه تنها سخت بلکه برای آنها آزار دهنده نیز هست. بنابراین او برای ساکت کردن بچه ها از خود آن‌ها کمک گرفته و با ایده مبصر کردن تک‌ تک بچه ها، از آن‌ها میخواهد تا با ابتکار عمل و خلاقیت خود دوستانشان را ساکت کنند. او با این ابتکار عمل نه تنها موجب سرگرمی و سکوت نسبی بچه ها شده بلکه خلاقیت آن‌ها را نیز به عمل وا میدارد. با این تفاصیل میتوان گفت که این کتاب نه تنها برای کودکان ، بلکه برای معلمان نیز می‌تواند مفید باشد.