معرفی کتاب کتاب فروشی خانه به خانه اثر کارسن هن مترجم راضیه سرحدی

کتاب فروشی خانه به خانه

کتاب فروشی خانه به خانه

کارسن هن و 1 نفر دیگر
4.3
9 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

21

ناشر
فلسفه
شابک
9786008584858
تعداد صفحات
254
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

کتاب کتاب فروشی خانه به خانه، مترجم راضیه سرحدی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کتاب فروشی خانه به خانه

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به کتاب فروشی خانه به خانه

پست‌های مرتبط به کتاب فروشی خانه به خانه

یادداشت‌ها

این کتاب ی
          این کتاب یه ماجرای ناز و نمکی در مورد کتاب‌هاست، و کسایی که مطالعهٔ کتاب در تاروپود زندگیشون تنیده شده...

شخصیت اصلی یه پیرمرد کتاب‌بره، کسی که سال‌هاست سفارش‌های مشتری‌های کتابفروشی رو دم در خونه‌شون تحویل می‌ده، کسی که با تمام وجودش عاشق کتاب‌هاست و راه حلش برای همهٔ مشکلات هم کتابه :)
کارل سال‌هاست که همین کار رو انجام می‌ده و دقیقا از همون مسیرهای همیشگی می‌گذره و از زندگی، اون‌طوری که هست، راضیه.

تا اینکه یه روز سر و کله یه دختربچهٔ پرحرف موفرفری پیدا می‌شه و با ورودش کل زندگی این پیرمرد رو تغییر می‌ده :)

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

نمی‌دونید چقدر از گوش دادن به این کتاب لذت بردم 🥹

کارل یه پیرمرد به شدت گوگولی بود که دلم می‌خواست سففففت بغلش کنم 🤧 (واقعا داشتن یک عدد کارل تو زندگی هر کتاب‌خوانی واجبه، کسی که خوب بشناسدت و بدونه از چه کتاب‌هایی لذت می‌بری و همیشه یه پیشنهاد جدید برات تو آستینش داشته باشه 🥹)
شاشا، همون دختربچهٔ موفرفری، هم عالی بود و با کارهاش و حرف‌هاش باعث شد کلی بخندم 😍
همه چیز هم حول محور کتاب بود، با اشارات ناز و تودل‌برو، طوری که قشنگ دلم غنج می‌زد 🥲
فکر کنم این اولین باری بود که کتابی در مورد کتاب‌ها می‌خوندم و خیلی لذت بردم.

خلاصه که، اگه شما هم از عاشقان مطالعه و غرق شدن تو دنیای رمان‌ها هستید، این کتاب دوست‌داشتنی رو از دست ندید.
البته به نظرم بقیه هم می‌تونن از داستان احساسی و بانمک این کتاب لذت ببرن، ولی خب قطعا برای کتاب‌خون‌ها لطف دیگه‌ای داره :)
        

26

          داستان در مورد یه پیرمرد کتاب‌بر و مشتری‌هاشه که کتاب با زندگی‌هاشون پیوند عجیبی خورده:)

کارل شخصیت اصلی داستانه که کارش تحویل سفارش‌ مشتری‌های کتاب‌فروشی دم در خونه‌هاشونه و از این کار هم به شدت راضیه و لذت می‌بره. همیشه هم یه رویه‌ی یکسان داره؛ انتخاب کتاب‌هایی خاص برای هر فرد به تناسب شخصیت و علایقش، بسته‌بندی تمیز و بی‌نقص، و حتی مسیری مشخص و همیشگی برای رسیدن به مقصد.
آمّااااا
یه روز سر راهش سروکله‌ی یه دختربچه‌ی پرحرف پیدا میشه که با اصرار کارل رو همراهی میکنه و هیچجوره هم راضی نمیشه که سرش به کار خودش باشه و پیرمرد بیچاره رو به حال خودش ول کنه😁
البته که نهایتا شاشا‌ی ۹ ساله جوری با کتاب‌بر داستان ما رفیق میشه که تصور نبودنش هم برای کارل ناراحت‌کننده و سخته🥺

کتاب به شدت برای من پر از حس خوب بود. درسته که یه جاهاییش ناراحت میشدم یا دلم میخواست بعضی شخصیتا رو (دارم به تو نگاه میکنم سابینه😒) خفه کنم؛ ولی سادگی، مهربونی و گوگولی بودن کارل، و بامزگی و بعضا حرص‌درآر بودن کارای شاشا حقیقتا همه‌ی اینا رو می‌شست و می‌برد🥹
تفکرات کارل و اینکه همه‌ی زندگیش کتاب‌ها بودن و برای حل هر مشکلی از کتاب بهره میبرد، برام خیلی عزیز و ملموس بود و باعث می‌شد بی‌نهایت این شخصیت رو دوست داشته باشم و باهاش همزادپنداری کنم🫠

اشارات داستان به کتاب‌های مختلف و شخصیت‌هاشون رو هم خیلی دوست داشتم ولی حیف که خیلی‌ها رو اصلا نشنیده بودم و مطمئنم اگر اون‌ها رو می‌شناختم، میتونستم خیلی بهتر با کتاب ارتباط بگیرم:(

برای نکته‌ی آخر هم میتونم اینو بگم که یه کوچولو به نظرم میتونست پایان کتاب رو مفصل‌تر بگه و انقدر سریع جمعش نکنه🚶
(مثلا اون دختره‌ی کذا آخرش متنبه بشه🫤)

پی‌نوشت: یه جایی تقریبا آخرای کتاب با همچین جمله‌ای مواجه می‌شیم👇
«کتاب‌ها به کسی احتیاج داشتند که راه را نشانشان دهد.» 
و این بهترین چیزیه که در‌مورد کارل میشه گفت🙃
        

6

          #یادداشت_کتاب 
#کتابفروشی_خانه_به_خانه
دنبال کتابی می‌گردید که وقتی دست می‌گیرید نتوانید زمین بگذارید؟ یا کتابی که همراهش بخندید و گریه کنید؟ کتابی که به آن امتیاز کامل بدهید؟ (البته من ندادم که علتش را می‌گویم) پس بیایید سراغ کتابفروشی خانه به خانه!

کتاب داستان پیرمردی است که سالهاست کارش رساندن کتاب‌های سفارش داده شده به در خانه مشتری است. نه! او پیک نیست. بلکه یک خوره کتاب است که تا کتابی را نخوانده باشد دست مشتری نمی‌دهد! حتی بیشتر اوقات مشتری مدل کتاب مورد نظرش را توضیح می‌دهد و او کتاب پیشنهاد می‌دهد. (یاد کار خودم در مدرسه افتادم!)
حالا بعد از سال‌ها، او مشتری‌های ثابت اما کم تعداد خودش را دارد که البته هرکدام هم مساله و مشکلات خاص خودشان را دارند که از نظر پیرمرد، به او ربطی ندارد. اما این وسط دختری پیدا می‌شود که مدتی با پیرمرد همراه می‌شود و از نظر او این مسائل به آن‌ها ربط دارد و باید با پیشنهاد کتاب‌های متفاوت، نه صرفا کتابی که مشتری خودش می‌گوید، به آن‌ها کمک کنند. (باز یاد کار خودم افتادم!)

این کتاب داستان این پیرمرد و دخترک است در حین مواجهه با مسائل متعدد که از جمله آن، مشکلات خودشان دو نفر هم هست.

کتاب فوق‌العاده است. حتما بخوانید. بعد از پایان آن ناراحت می‌شوید که چرا زود تمام شد و ادامه ندارد! 

اما ماجرای ندادن امتیاز کامل. به نظر من پایان کتاب می‌توانست مفصل‌تر باشد نه اینجور سریع و جمع و جور...

 
        

17

          کتاب ماجرای کارل است. پیرمردی که سال‌ها در کنار دوستش کتاب‌فروش بوده و عصرها هم سفارش مشتری‌ها را تحویل خانه‌هایشان می‌داده است. حالا دوستش در آسایشگاه است و کتاب فروشی به دخترش رسیده، کسی که به کارل علاقه‌ای ندارد و کم‌کم کار او را کمتر و کمتر کرده است.
کارل هر روز با چند کتاب سراغ مشتری‌های تلفنی‌اش می‌رود. و با بردن کتابی که حدس می‌زند مناسبشان است به زندگی آن‌ها و خودش رنگ و بوی کتابی داده است.
در این میانه دخترکی ۹ ساله همراه کارل می‌شود و اوضاع بهتر از چیزی که تا الان بوده پیش می‌رود تا وقتی که...

راستش داستان متوسطی بود. ایده‌اش را دوست داشتم. دلم می‌خواهد روزی شبیه کارل باشم، کتا‌بها را با ذوق بسته‌بندی کنم و مشتری‌هایم به انتخابم اعتماد  داشته باشند؛
ولی از نظر داستانی کمتر از آنچه انتظارش را داشتم لذت بردم. 
اگر می‌شد ۳.۸ از ۵ نمره می‌دادم ولی چنین امکانی نبود و ترجیح می‌دهم بجای ۳.۵، ۴ بدهم.

درمجموع برای کسانی که عاشق کتاب هستند، جذاب است و برای سرگرمی خوب.


* تا جایی که من توانستم مقایسه کنم هیچ‌کدام از سه ترجمه‌ی موجود در بازار چندان روان نیستند، حتی ترجمه‌ی نشر فخيم افق! البته ترجمه‌ی افق_ تا جایی که دیدم _کمی بهتر از این نسخه است و ترجمه‌ی حسین تهرانی  از نشر ثالث مطمئنم که ضعیف‌تر (با بررسی‌های من).
        

6

          اگر شخص افسرده ای از شمای مشاور کتاب بخواهد کتابی به او معرفی کنید آیا کتابی معرفی میکنید که او بپسندد یا کتابی که مفید حالش باشد و کمکش کند؟
کارل پیر، کارمند کتابفروشی سیتی گیت در یکی از شهرهای آلمان است که وظیفه اش رساندن کتاب به دست مشتریان است. کتاب ها را بر اساس روحیه و حال فعلی مشتریان انتخاب می‌کند. رئیس کتابفروشی از دنیا می‌رود و جانشین رئیس که دخترش است باوری به این نوع کتاب رساندن به دست مشتری ندارد و با کارل پیر به مشکل بر می‌خورد. در این بین کارل با دختری ده ساله به نام شاشا آشنا می‌شود که باورهای کارل متخصص در امور کتاب را به چالش می‌کشد.
داستان روان است، به قدری کافی کشش دارد، از بیان شعار و جملات کلیشه ای پرهیز دارد و از همه مهمتر حال خواننده را بهتر کرده و نگاهش به نوع معرفی کتاب به دیگران را تغییر می‌دهد.
اگر دوست دارید به دیگران کتاب معرفی کنید ولی نمی‌دانید از کجا شروع کنید، چطور معرفی کنید و چگونه به دستش برسانید و بعد از همه این ها چه کنید، خواندن کتاب کتاب فروشی خانه به خانه را از دست ندهید. 
        

21