یادداشت زهرا میکائیلی

        کتاب ماجرای کارل است. پیرمردی که سال‌ها در کنار دوستش کتاب‌فروش بوده و عصرها هم سفارش مشتری‌ها را تحویل خانه‌هایشان می‌داده است. حالا دوستش در آسایشگاه است و کتاب فروشی به دخترش رسیده، کسی که به کارل علاقه‌ای ندارد و کم‌کم کار او را کمتر و کمتر کرده است.
کارل هر روز با چند کتاب سراغ مشتری‌های تلفنی‌اش می‌رود. و با بردن کتابی که حدس می‌زند مناسبشان است به زندگی آن‌ها و خودش رنگ و بوی کتابی داده است.
در این میانه دخترکی ۹ ساله همراه کارل می‌شود و اوضاع بهتر از چیزی که تا الان بوده پیش می‌رود تا وقتی که...

راستش داستان متوسطی بود. ایده‌اش را دوست داشتم. دلم می‌خواهد روزی شبیه کارل باشم، کتا‌بها را با ذوق بسته‌بندی کنم و مشتری‌هایم به انتخابم اعتماد  داشته باشند؛
ولی از نظر داستانی کمتر از آنچه انتظارش را داشتم لذت بردم. 
اگر می‌شد ۳.۸ از ۵ نمره می‌دادم ولی چنین امکانی نبود و ترجیح می‌دهم بجای ۳.۵، ۴ بدهم.

درمجموع برای کسانی که عاشق کتاب هستند، جذاب است و برای سرگرمی خوب.


* تا جایی که من توانستم مقایسه کنم هیچ‌کدام از سه ترجمه‌ی موجود در بازار چندان روان نیستند، حتی ترجمه‌ی نشر فخيم افق! البته ترجمه‌ی افق_ تا جایی که دیدم _کمی بهتر از این نسخه است و ترجمه‌ی حسین تهرانی  از نشر ثالث مطمئنم که ضعیف‌تر (با بررسی‌های من).
      
110

6

(0/1000)

نظرات

ای بابا خوشتون نیومد 😅
1

1

بد نبود ولی نه اونقدری که انتظارش رو داشتم. 

1